رفتار ایرانیان در محرم

يکي از جنبه هاي پر رنگ مراسم هاي سوکواري ، بعد قومي و قبيله اي آن است . روزهاي تعطيل تاسوعا و عاشورا به مردمي که در مرامي آبا و اجدادي به خاندان نبوت عشق مي ورزند فرصت مي دهد تا به هر ترتيبي شده در مراسم زادگاه خود شرکت جويند

ارستو معتقد بود که انسان ذاتن موجودي اجتماعي و سياسي است اما در نظريات جديد عقيده بر اين است که انسان ماهيتي اجتماعي ندارد بلکه زندگي اجتماعي نوعي راه کار سازش يافته براي آسان زيستن است. ثابت شده است که انسان در جامعه بهتر مي تواند نياز هاي اوليه ي خود را برآورده سازد ، هر چند که زندگي اجتماعي نيز محدوديت هايي براي انسان به بار مي آورد . اما با رشد انديشه ي سياسي و تدقيق در زندگي مدني و اصلاح ساختارها و قوانين مربوط به آن ، سعي بر آن است که شرايط بهينه ي نسبي حيات جمعي براي انسان فراهم شود. يکي از وجوه زندگي اجتماعي ، رفتار هاي جمعي است که عمومن يا ريشه در خرد جمعي آگاه يا ناآگاه دارد و يا به جنبه ي آييني و استوره اي حيات بشرمربوط است و آبشخور آن ، ذهن پيش-منطقي انسان است. آيين ها و استوره ها به ذهن پيش-منطقي انسان برمي گردند و از فرط رايج بودن ، امروزه به زمينه اي براي مطالعات علوم انساني تبديل شده اند. رشته هاي علمي نويني مانند انسان شناسي، رفتار شناسي ، جامعه شناسي ، استوره شناسي ،آيين شناسي و دين شناسي ، مطالعات فرهنگي و … تمايل زيادي به مطالعه و بررسي ريشه هاي رفتار فردي و جمعي انسان دارند. از سويي با نگرشي همزماني بسياري از رفتارهاي جمعي انسان ها از ژرف ساخت هاي يکسان يا دست کم مشابهي برخوردارند و در نگرش هاي در-زماني نيز رفتار هاي جمعي سواي مبدا و منشا و ريشه ي تاريخي آن ، سير معلوم و تعريف شده اي دارند و در صورت ايجاد تغيير و تحول در آن، از قوانين خاصي تبعيت مي کنند. آن چه مسلم است اين که زندگي اجتماعي حتا در پيشرفته ترين سطوح خود آکنده ازمراسم ها و آيين هايي است که بشر به روايت هاي مختلف و در قالب هاي گوناگوني آن را اجرا مي کند. به دليل نزديکي آيين ها و استوره ها با سرشت دين هاي مختلف ، معمولن بسياري از اين مراسم ها و آيين ها صبغه ي ديني و مذهبي دارند و در طول تاريخ با توجه به سير تحولات جوامع مختلف ، شکل هاي خاصي به خود گرفته اند. در کشور ما شايد بتوان گفت فراگيرترين مراسمي که به صورت آييني و در قالب مذهبي برپا مي شود ، مراسم سوکواري امام سوم شيعيان حضرت امام حسين است. واقعه ي عاشورا ازجنبه هاي مختلف انديشه اي ، فرمي و مذهبي بسيار الهام بخش و تاثير گذار است ، اما گذشته از اين به دلايل مختلف از وسعت ، ديرينه و فراگيري خاصي برخوردار شده است؛ به طوري که مراسم سوکواري امام حسين (ع) نمودگاه بسياري از جنبه هاي فرهنگي و اجتماعي جامعه ي ايران گرديده است. بزرگترين اجتماعات خود انگيخته در کشور ما در روزهاي تاسوعا و عاشورا برپا مي شود و جامعه بسياري از درونيات ضمير ناآگاه خود را در اين روزها در قالب مراسم و آيين ها ي مختلف به اشکال متفاوتي بروز مي دهد.
?.يکي از جنبه هاي پر رنگ مراسم هاي سوکواري ، بعد قومي و قبيله اي آن است . روزهاي تعطيل تاسوعا و عاشورا به مردمي که در مرامي آبا و اجدادي به خاندان نبوت عشق مي ورزند فرصت مي دهد تا به هر ترتيبي شده در مراسم زادگاه خود شرکت جويند و اين مراسم و آيين ها را در کنار دوستان و بستگان و هم وطنان خويش ، و به روايت آشناي مرز و بوم خويشتن اجرا نمايند. پاس داشت بعد آييني واقعه ي عاشورا به شدت با مساله ي هويت پيوند خورده است و گرايش مردم به پيوستن به گروه هاي تعريف شده ي قومي – قبيله اي – بومي و … آشکار است. حتا در يک شهر و روستا مردم ممکن است در قالب چند يا چندين گروه و به اشکال گوناگون به سوکواري بپردازند. اين که چرا تا اين اندازه مساله ي هويت در اين مورد پررنگ مي شود دلايل بسياري دارد اما اگر به ريشه ي تاريخي اين واقعه نيک بنگريم نقش هويت را در آن نيز واجد اهميت مي بينيم ؛ چرا که خروج امام حسين و خاندان و يارانش و برخورد لشکر حکومت وقت با آن ها، قبل از هر چيزي هويت اين دو گروه را به رخ مي کشد. در وقايعي مانند جنگ ، با نبردي روبه رو هستيم که برنده ي جنگ زنده مي ماند و آن يکي مي ميرد و هيچ چيز در طول تاريخ ارزش مند تر از جان آدمي نبوده و چيزي هم تاثير گذارتر از مشاهده ي مرگ انسان ها نيست . ذهنيت باستاني بشر تمايل دارد در وقايعي همانند جنگ همواره به دنبال پيدا کردن مقوله ي حق و باطل در جهت ارزش داوري و قضاوت اخلاقي باشد. بنابر اين هويت گروه برحق و هويت گروه باطل قبل از هر چيزي اهميت مي يابد. اما اين که چرا مردم تمايل دارند در زادبوم خود و در قالب هويت بومي خويش به اجراي اين مراسم ها بپردازند جاي سوال است. شايد يکي از دلايل آن پيوند آيين ها و مراسم ها- صرف نظر از محتواي آن -با قوميت و بوميت و هويت بومي باشد.وقتي به ساختار و شکل آيين ها و مراسم عزاداري در سرزمين هاي مختلف مي نگريم متوجه مي شويم که رد پا و تاثير فرهنگ هر اقليم به طرز معني دار و پررنگي در آيين ها و مراسم مردم آن منطقه مشهود است ، براي مثال منطقه ي طالقان که از دير باز خيزش گاه خوانندگان و اهل موسيقي است ، به عنوان يک منطقه ي تعزيه خيز شناخته شده است . در هر صورت ظاهرن جامعه ي ايران در ناخودآگاه خويش دريافته است که در حال حاضر هيچ عرصه اي بهتر از محرم وجود ندارد که در آن برپايي تجمعات مختلف و برپايي مراسم هاي گوناگون با صبغه هاي فرهنگي و بومي متفاوت، ممکن و آسان باشد ؛ بنابر اين بر پايه ي ارادت
ي که ايرانيان به ائمه دارند و احترام ويژه اي که به امام حسين مي گذارند ، مراسم سوکواري ايشان را به روايت بومي و قومي خويش برگزار مي نمايند و از اين مجرا به هويت بومي خويش باز مي گردند.

ماه صفر و اصحاب پيامبر در جنگ «صفين»


ماه صفر، نه تنها ماه حزن اهل بيت (س)، بلکه ماه اندوه اصحاب نيز هست. از وقايع مهم اين ماه، جدای از رحلت حضرت ختمی مرتبت (ع) و حضرت امام مجتبی (ع)، اوج گيری جنگ صفين و شهادت جمعی از بهترين یاران حضرت امير مومنان (ع) است. مقاله حاضر فهرستی اجمالی از اصحاب پیامبر (ص) را که در صفین در رکاب امیر مومنان(ع) بودند و بعضاً به شهادت رسیدند را معرفی می کند.


تعداد کثیر اصحاب پيامبر در صفين
در نبرد صفین تعدادی از برجستگان اصحاب پیامبر حضور داشتند یعقوبی گوید: 70 نفر از رزمندگان جنگ بدر و 700 نفر از آنان که در بیعت رضوان با نبی گرامی اسلام بیعت کرده بودند و از دیگر مهاجران و انصار 400 نفر در رکاب امیرمؤمنان علی (ع) بودند، در حالی که تعداد اصحاب پیامبر در لشگر معاویه از عدد انگشتان دست تجاوز نمی کرد، آن هم از نو مسلمانانی بودند که بعد از فتح مکه مسلمان شده بودند!

نقل کرده اند که معاویه به انصار گفت چرا از من طلبکارید؟ ! «فوالله لقد کنتم قلیلا معی کثیرا مع علی» بخدا قسم اندکی از شما با من بودید ولی اکثر شما با علی (ع) بودید

عبدالرحمن بن حجاج (از یاران امام کاظم «ع ») گوید: روزی در مجلس ابان بن تغلب (از خواص یاران امام باقر «ع ») و امام صادق (ع) بودم، جوانی از او پرسید چند نفر از اصحاب پیامبر در رکاب امام علی (ع) بودند؟ ابان به او گفت: گویا تو می خواهی فضیلت و عظمت علی (ع) را با اصحاب پیامبر بشناسی؟

جوان گفت: همین طور است .

ابان گفت: «والله ما عرفنا فضلهم الا باتباعهم ایاه; به خدا قسم ارزش اصحاب پیامبر را جز با پیروی از مولا علی (ع) نمی شناسیم .

 از شخصیت های برجسته اصحاب پیامبر (ص) که با امام علی (ع) بودند، برخی از آنان عبارتند از: امام حسن، امام حسین، عمار بن یاسر، سهل بن حنیف، قیس بن سعد، عدی بن حاتم، هاشم بن عتبة، عبدالله بن بدیل، عبدالله بن عباس، اویس قرنی، ابوالهیثم مالک بن التیهان، عبدالله بن جعفر، خزیمة بن ثابت، سلیمان بن صرد خزاعی، عمرو بن حمق خزاعی و . . .

و البته بودند برخی بی بصیرت از اصحاب پیامبر که ریزش کردند و به حمایت از امیرمؤمنان علی (ع) وارد میدان نشدند، ولی به جای آنها نیروهای مخلصی «رویش » کردند تا پای جان از امام حمایت کردند و در رکاب حضرت بودند، همانند مالک اشتر، حجر بن عدی، اصبغ بن نباته، صعصعة بن صوحان و . . .

در این مقاله نگاهی گذرا به برخی از رزم آوران فداکار این اردوگاه داریم . بر آن نیستیم تا زندگینامه این شیرمردان را تقدیم کنیم، بلکه در پی ترسیم گوشه ای از جلوه و فضیلت و مناقب و کمالات این انسانهای نمونه هستیم

 
ابو الهیثم مالک بن تیهان

از اصحاب پیامبر اسلام (ص) و گروه انصار و نقیبان 12 گانه، و از یاران علی علیه السلام و شهداء جنگ صفین است.


به نقل اکثر مورخین، معروفترین نام او، «مالک» نام پدرش: «تیهان»، که با چند نسب به «قضاعه» می رسد. هرچند که نظر مخالفی هم در نسب او هست و می گوید او از قبیله «اوس» می باشد. (طبقات ابن سعد) ولی بعضی نام پدرش را «مالک» و «تیهان» را، لقب «ابوالهیثم» می دانند و او به «ابن تیهان» نیز مشهور است.

همچنین بیشتر منابع، او را از « قبیله اوس»، از تیره بنی زعورا، از «عبدالاشهل» گفته و برخی دیگر: او را از قبیله «بلی بن مالک» و هم پیمان «بنی عبدالاشهل» می دانند. نام مادرش: لیلی (ام مالک)، که دختر «عتیک» بود. برادرش: عبید و به نقلی دیگر «عتیک»، که از انصار پیامبر (ص) و در جنگهای بدر و احد شرکت کرده و در جنگ احد، شهید شد.
 

ابوالهیثم، قبل از اسلام، یعنی در دوره جاهلیت، از شرک و بت پرستی دوری می کرد و همیشه قائل به توحید و یکتاپرستی بود و با «اسعد بن زراره»، جزو اولین کسانی از انصار بودند که در مکه به پیغمبر (ص) ایمان آورده و جزو هشت نفری بودند که قبل از قوم خود، در مکه آنحضرت را ملاقات کرد و مسلمان شده و به مدینه برگشت و اسلام خود را آشکار کرد.

پیامبر خدا، میان او و «عثمان بن مظعون»، عقد برادری بست، (بعد از هجرت) «ابوالهیثم» در گروه آن دسته از انصاری بود که در هر دو «بیعت عقبه» شرکت و با پیغمبر خدا، دست یاری داد.
بیشتر سیره نویسان، بر اینکه او جزو نقیبان (نمایندگان) دوازده گانه بوده و در بین بیعت کنندگان از انصار که برای نشر اسلام، انتخاب شده بود، اتفاق نظر دارند.
این صحابی در جنگ های «بدر»، «احد»، «خندق»، و دیگر غزوات، در رکاب پیامبر اسلام (ص) بود و رسول خدا، میان او و «عثمان بن مظعون» عقد برادری بست.
پیامبر، بعد از شهادت «عبدالله بن رواحه» در جنگ «موته»، او را برای سنجش محصول خرمای منطقه فدک، که بخشی از خیبر بود و پرداخت سهم یهودیان از آن محصول، مأموریت داد.
شیخ صدوق، روایتی را از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آنحضرت فرمود:
مؤمنانی بودند که بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) تغییر نکردند و دین خود را تبدیل ننمودند و لذا دوستی این مؤمنان واجب است و «ابوهیثم تیهان» یکی از آنهاست. (سیمای کارگزاران ص125)


به نقل از «شیخ صدوق» ابوالهیثم، از مخالفان خلافت ابوبکر بود. پس از پیغمبر، ابوبکر، در زمان خودش برای او پیغام داد تا همان مأموریت محصول خرما در زمان پیامبر (ص) را انجام دهد ولی او قبول نکرد و گفت: من برای اجرای فرمان پیامبر خدا، آن کار را انجام می دادم و وقتی برمی گشتم، آنحضرت برای من دعا می فرمود.
در منابعی گفته شده، او در زمان عمربن الخطاب، با چند نفر دیگر برای صلح «فدک»، نزد یهودیان فرستاده شد از وضع حال «ابوالهیثم» در زمان عثمان، اطلاعی در دست نیست. اما بعد از کشته شدن (به نقل از دائره المعارف) او، نامش، جزء کسانی است که تمایل به خلافت علی بن ابیطالب (ع) داشته و سرانجام با آنحضرت بیعت کرده و از حامیان ولایت و امامت ایشان بود و می گفت: به درستی که امام ما و ولی ما و وصی رسول خداست. (خلفا 2/ص 216)

همچنین، به همراهی او با امام علی (ع) در جنگ جمل اشاره شده، و در جنگ صفین هم، لشگریان عراق را تشویق به جنگ و سپاهیان را صف آرایی کرده است. البته این مطلب را، «ابن ابی الحدید» از «نصر بن مزاحم» در تاریخ آورده است. اگرچه در نسخه های کنونی کتاب او، دیده نمی شود ولی مرثیه ای برای ابوالهیثم در کتاب نصر بن مزاحم، در بین کشته شدگان جنگ صفین، حاکی از افتادگی هایی در نسخه های موجود کتاب می باشد.

از این گذشته، احتمال کشته شدن او در صفین در برخی از اقوال، چون شیخ عباس قمی و بلاذری و «ابن حجر»، شاهد بر همین مطلب است که او در این پیکار حضور داشته و بعد از عمار یاسر، شهید شده و در کتاب نهج البلاغه، خطبه 182، سخنی از علی بن ابیطالب (ع) است که نشان از، حزن و اندوه امام علی (ع) است بر مرگ او، که احتمالا سال 38 هـ.ق می باشد.
 

با همه این احوال، بعضی از مورخین، حضور او در صفین را نادرست می دانند و گفته اند که: حدود سال 20 هـ.ق، در مدینه در ایام خلافت عمر بن الخطاب، از دنیا رفته است.
این صحابه بزرگ، از پیامبر حدیث روایت کرده است.
و شیخ کلینی نیز، حدیثی به نقل او از حضرت علی (ع) آورده و اشعاری به او، نسبت داده اند.

داستانی از کرامت پیغمبر اسلام (ص) در خانه او
روزی پیامبر خدا با علی (ع) به خانه ابوالهیثم رفتند. وی به استقبال این بزرگواران آمد و گفت: خیلی دوست داشتم هر وقت کسی چون شما و اصحاب به منزلم می آمدند، چیزی در خانه می داشتم ولی اکنون خانه ام از طعام خالی است و همان طعامی که داشتم، همین الان در میان همسایگان تقسیم کردم. پیامبر فرمود: آری، جبرئیل آنقدر سفارش همسایه را به من کرد که گمان بردم، همسایه از همسایه دیگر ارث می برد.
 

در این حال، آنحضرت به درخت خرمایی که در خانه بود نگاه کرد و فرمود: ای ابوالهیثم، اجازه می دهی از این درخت، ثمری (خرما) بگیرم؟ عرض کرد: این نخل نر است و بار ندارد. پیامبر خدا به علی (ع) فرمود: قدحی آب بیاور. علی (ع)، ظرف آبی آورد. پیغمبر مقداری از آن آب را نوشید و بقیه را روی آن درخت خرما پاشید. در همان حال به بار نشست و رطب تازه آورد. حضرت فرمود: اول به همسایه ها بدهید. و بعد همگی از آن خوردند تا سیر شدند. پیامبر فرمودند: این از نعمت های بهشتی است.
 

این قضیه در کتابهای «اعلام زرکلی، بحار الانوار: 18/41 و الکنی والالقاب» آمده است.

 

بشیر بن عمرو انصاری

در اسم او اختلاف است، بعضي مثل ابن حجر و ديگران نام هاي مختلف براي او نقل کرده اند، از جمله: بشير، ثعلبه، اسامه، رشيد، اسيد وغيره تهذيب التهذيب، ج 5، شرح حال «عبدالرحمن بن ابي عمره»، ص 151

او فرزند «عمرو بن محصن انصاري» و از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله است و در جنگ بدر، اُحد و خندق و... در رکاب پيامبر خدا صلي الله عليه و آله با مشرکان و دشمنان اسلام جنگيد.

وي پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله از برگزيدگان اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام بود و در رکاب آن حضرت در جنگ هاي جمل و صفين شرکت جست تا سرانجام در جنگ صفين به دست طاغيان شام به شهادت رسيد اسد الغابه، ج 5، ص 263.

 
خزیمه الانصاری ( ذوالشهادتین )

از یاران بزرگ پیامبر اکرم (ص) و از شیعیان مشهور امام علی بن ابیطالب علیه السلام و شهداء جنگ صفین.
پدرش: ثابت بن فاکة بن... خطمه، که نام اصلی «خطمه»، «عبدالله فرزند جشم بن مالک بن اوس» می باشد.
مادرش: کبیشه، دختر اوس بن عدی ... خطمه فرزندان او: عبدالله، عبدالرحمن و عماره و...
کنیه اش: ابوعماره و لقبش: ذوالشهادتین و از قبیله «بنی خطمه» بود.

خزیمه، از بزرگان انصار و اصحاب مشهور پیغمبر خدا (ص) در صدر اسلام، از کسانی بود که همراه با «عمیر بن عدی بن خرشه» بت های قبیله «بنی خطمه» را می شکست تا آنها به اسلام رو آورند.

در جنگ بدر و سایر غزوات پیغمبر (ص) شرکت کرد و در فتح مکه، پرچم «بنی خطمه» بدست او بود. او بعد از رحلت پیامبر گرامی، در کنار علی بن ابیطالب (ع) و از یاران او و همواره همراهش بود.
از اولین افرادی که زودتر از دیگران به امام علی (ع) پیوست.

نقش پررنگ «خزیمه» در ولایت علی (ع)

1- از انصاری بود که بر «خلافت ابوبکر بعد از پیغمبر» به همراه چند نفر (از جمله آنها سلمان فارسی، سهل و عثمان بن حنیف، ابوایوب انصاری، عمار یاسر، مقداد، بریده اسلمی، ابوذر و...) دیگر پرخاش و اعتراض کردند و گفتند: با بودن علی بن ابیطالب (ع)، ترا چه می شود که دعوی خلافت می کنی؟

2- در روز «سقیفه بنی ساعده»، اشعار و سخنانی تند و آتشین، خطاب به مردم کرد و گفت: شما می دانید که پیامبر گواهی مرا، گواهی دو نفر قبول کرد؟
گفتند: آری، می دانیم. گفت: پس شاهد باشید که از پیامبر شنیدم که فرمود: خاندان من معیار و جدا کننده حق از باطل اند. آنها، رهبرانی هستند که دیگران باید به دنبال ایشان بروند. ای مردم بدانید آنچه دانستم گفتم؛

3- بعد از حیات رسول اکرم (ص) شهادت داد که آنحضرت فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و گواهی بر جانشینی و برادری و ولایت علی بن ابیطالب (ع) را داد.

4- این روایت را «طوسی» نیز نقل می کند که علی (ع) روزی از قصر بیرون آمد، سپاهی نیز با شمشیرهای بر کمر بسته و عمامه بر سر به استقبال، آمده گفتند: درود بر تو ای امیر مومنان و ای سرور ما! امام علی (ع) پرسید چه کسی از یاران پیامبر (ص) در میان شماست؟ آنها گفتند: ابوایوب انصاری، خالد بن زید، خزیمه بن ثابت و چند نفر دیگر... سپس آنحضرت شهادت و گواهی خواست، خزیمه به اتفاق چند نفر برخاست و گفتند: ما شاهد بودیم که پیغمبر خدا (ص) در روز غدیر خم فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» همراه علی (ع) به کوفه آمد و در کنار او بود تا بصره و جنگ جمل و صفین.

در شرح جنگ جمل آمده: جماعتی از یاران پیامبر در این روز به لشکر علی (ع) پیوستند که «خزیمه بن ثابت» در میان آنها بود و درباره چگونگی ورود امام علی (ع) به بصره روایتی از «منذر بن جارود» است. به دنبال علی (ع) سواره ای بود با عمامه ای زرد، جامه سپید، شمشیری بر کمر و کمانی بر گردن و سوار بر اسب، که دنبالش هزار سوار بودند، سوال شد این کیست؟ گفتند: «خزیمه بن ثابت، ذوالشهادتین!» او در این جنگ از کسانی بود که: به درخواست علی (ع) در پشتیبانی آنحضرت، بدون تأخیر عهده دار یاری امام (ع) شد! در شرح جنگ صفین نیز اینگونه آمده است که: زمانیکه در این جنگ کار بر معاویه و سپاهش سخت شد، کسانی را نزد علی (ع) فرستاد تا به گمان خود، آنها را از نبرد با برادران مسلمان باز دارد.

یکی از آنها می گوید: چون به سپاه علی (ع) آمدم، پیرمردی با ریش سپید دیدم که: دستمالی، بر سرش بسته بود و با شدت و سختی می جنگید. گفتم ای پیرمرد: آیا با برادران مسلمان می جنگی؟ گفت: آری. در این موقع دستار را کناری زد و گفت: من خزیمه بن ثابت انصاری ام، از پیغمبر (ص) شنیدم که فرمود: با تمام کسانی که رو در روی علی می ایستند، پیکار کن.

و از همین جهت بعضی از مورخین روایتی آورده اند که: او در جنگ صفین که با امام علی (ع) بود، تردیدی برایش حاصل شد که آیا می شود با مسلمانان جنگید یا خیر؟ اما زمانیکه در همان جنگ، «عمار یاسر»، به شهادت رسید، سلاح و جامه برکند و غسل کرد و جنگ سختی با دشمن کرد تا به شهادت رسید، زیرا می گفت: از پیامبر شنیدم که می فرمود: عمار بن یاسر بدست گروه گمراه و متجاوز شهید می شود. گفته شده که او در موقع جنگ، در حالی که چند تیر همراه داشت، با زبان روزه با دشمنان اسلام جنگید و شهید شد. (سال 37 ه.ق)

چرا «ذوالشهادتین»؟

پیامبر خدا (ص) معامله ای را در مورد خرید اسبی از یک مرد عرب انجام داد، بعدا آن مرد مدعی شد که از پیغمبر طلبکار است، در حالی که پول آن را گرفته بود و معامله تمام شده بود.
پیامبر حرف مرد عرب را رد می کرد و می فرمود: من آنرا از تو خریدم. مرد گفت: گواهی بیاور! خزیمه بن ثابت چون به ماجرا وارد شد و گفتگوی آنحضرت با مرد عرب را شنید، گفت: من گواهی می دهم، پیغمبر (ص) به او فرمود: چگونه؟ تو که با ما نبودی که گواهی دهی. خزیمه گفت: ای رسول خدا (ص)، من ترا در مورد اخبار غیبی و آسمانی که میگویی تصدیق می کنم و می دانم که شما جز حق نمی گویید. چگونه ممکن است در این موضوع گواهی ندهم!؟ و پیامبر آن گواهی را بجای شهادت دو مرد پذیرفتند و لذا او ملقب به «ذوالشهادتین» شد.

مورخین شیعه و سنی، نقل کرده اند که پیغمبر (ص) گواهی خزیمه را به جای دو مرد قبول کردند. خزیمه، مستقیما از پیامبر نقل حدیث کرده و دیگران چون فرزندش عماره، جابر بن عبدالله انصاری، ابوعبدالله جدلی، عبدالرحمن ابی لیلی، ابراهیم بن سعد بن ابی وقاص و... از او روایت کرده اند.

در اینجا یک بیت از اشعار او را که روز «سقیفه بنی ساعده» در ستایش علی بن ابیطالب (ع) سرود، ذکر می کنیم.
ما کنت احسب هذا الامر منتقلا *** من هاشم ثم منه من ابی حسن

 

قيس بن مکشوح (ابو شداد)

 در اسم و نسب وي اختلاف است، او را قيس فرزند مکشوح و يا هبيرة فرزند عبد يغوث و يا قيس بن عبد يغوث بن مکشوح گفته اند، وي حليف (هم پيمان) بني مراد بود که به ابوشداد کنيه داشت. او از اسب سواران قبيله «مذحج» بود که در عصر رسول خدا صلي الله عليه و آله اسلام آورد و از ياران آن حضرت گرديد؛ اگر چه برخي گفته اند: او در عصر ابوبکر و يا عمر بن خطاب اسلام آورده ولي برخي مثل محمّد بن اسحاق مي نويسند: او در اواخر عمر مبارک پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، اسلام آورده و در کشتن «اسود عنسي» که در يمن مدعي نبوت بود، کمک و مساعدت نمود. و همين قول مورد تأييد مورخان و سيره نويسان است.

قيس طبق اين نقل، مردي شجاع و سواري ماهر بود و پسر خواهر «عمرو بن معدي کرب» است الاصابه، ج 5، ص 539؛ اسد الغابه، ج 4، ص 237..

قيس در جنگ قادسيه از پيش قراولان سپاه «سعد بن وقاص» بود و در فتح «نهاوند» حاضر بود " الاصابه ، ص 502؛ اسد الغابه، ج 4، ص 237."

هم چنين او از ياران باوفاي اميرمؤمنان عليه السلام بود که در صفّين به شهادت رسيد " الاصابه ، ص 502؛ اسد الغابه، ج 4، ص 237."

ابو مخنف نقل مي کند: وي در صفّين پرچم «بجيله» را به دست گرفت و در حالي که رجز مي خواند تا نزديکي خيمه معاويه پيش رفت. وي خود را به محافظ معاويه عبدالرحمن بن خالد بن وليد که سپري از طلا داشت، رساند. بين آنان جنگ سختي درگرفت، ناگهان محافظ روميِ معاويه، پاي قيس را قطع کرد، اما وي تسليم نشد و با ضربه اي او را به هلاکت رسانيد. در اين لحظه اطرافيان معاويه به طور جمعي به وي حمله کردند و او را به شهادت رساندند وقعة صفّين، ص 258؛ تاريخ طبري، ج 5، ص 25..

 

ابو لیلی انصاری

شيخ طوسي، ابوليلي را از اصحاب و خواص حضرت علي عليه السلام به شمار آورده است رجال طوسي ص50 ش 59

وي از اصحاب رسول اللَّه صلي الله عليه و آله به شمار مي آيد، و در جنگ احد و همه جنگ هاي صدر اسلام در رکاب پيامبر بود و بعدها به کوفه نقل مکان کرد و به همراه فرزندش عبدالرحمن در تمام جنگ هاي اميرالمؤمنين عليه السلام نيز شرکت جست. اسدالغابه، ج 5، ص 286 ؛ تهذيب التهذيب، ج 10، ص 241.

 و برخي گفته اند که وي در جنگ صفّين به شهادت رسيد ت

هذيب التهذيب، ج 10، ص 241.

 

هاشم بن عتبه

 هاشم بن عتبة بن أبى وقاص، مشهور به هاشم مرقال، برادر زاده سعد بن أبى وقاص، یكى از یاران رسول الله است كه در جنگ صفین به درجه رفیع شهادت نائل است  ، ابن حبان در باره او مى‌نویسد: هاشم بن عتبة بن أبى وقاص بن أخى سعد له صحبة قتل یوم صفین.
هاشم بن عتبة بن أبى وقاص، پسر برادر سعد، صحابى بود و در جنگ صفین به شهادت رسید.

التمیمی البستی، ابوحاتم محمد بن حبان بن أحمد (متوفاى354 هـ)، الثقات، ج 3، ص437، رقم: 1428، تحقیق السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفكر، الطبعة: الأولى، 1395هـ – 1975م.

محمد بن جریر طبرى نام او را در زمره شهداى جنگ صفین آورده و مى‌نویسد: هاشم بن عتبه در فتح مكه اسلام آورد، او همان مرقال است و یك چشمش كور بود كه در جنگ یرموك از حدقه‌اش افتاد. او پسر برادر سعد بن أبى وقاص بود، در جنگ صفین در ركاب على بن أبى طالب علیه السلام حاضر بود و در این روز امیر سربازان پیاده بود، او همان كسى است كه مى‌گفت :

أعور یبغى أهله محلا  * قد عالج الحیاة حتى ملا
لابد أن یفل أو یفلا

اعور كسى است كه براى كسان خود محل و مقامى مى‏طلبد و زندگى را تا آنجایى سپرى كرده كه اظهار خستگى مى‏نماید، اینك چاره‏اى ندارد از اینكه شمشیر بكشد و دشمن را شكست بدهد و یا شكست بخورد ، او در جنگ صفین به شهادت رسید.

الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن كثیر بن غالب (متوفاى310)، المنتخب من ذیل المذیل ، ج 1، ص16 ـ 17، طبق برنامه الجامع الكبیر.
 

و ابن حجر عسقلانى در توصیف این شیر شجاع و پرچمدار لشكر على بن أبى طالب مى‌نویسد: هاشم بن عتبة بن أبى وقاص، دلاور نامدارى كه به مرقال مشهور شد. او برادر زاده سعد بن أبى وقاص بود. دولابى گفته: او را «مرقال» نامیدند؛ چرا كه با سرعت به جنگ مى‌رفت . ارقال از ماده ارقال است به معناى نوعى دویدن. ابن كلبى و ابن حبان گفته‌اند كه صحابى بوده.

 

 

ابو فضالة انصارى

ابو فضالة انصارى، یكى از حاضران در جنگ بدر بود كه در صفین به شهادت رسید.
ابن حجر در شرح حال او مى‌نویسد:أبو فضالة الأنصارى ذكره أحمد والحارث بن أبى أسامة فى مسندیهما وابن أبى خیثمة والبغوى فى الصحابة وأسد بن موسى فى فضائل الصحابة وذكره البخارى فى الكنى مختصرا قال حدثنا موسى حدثنا محمد بن راشد حدثنا بن عقیل عن فضالة بن أبى فضالة الأنصارى وقتل أبو فضالة بصفین مع على وكان من أهل بدر

وأخرجه بن أبى خیثمة عن عارم عن بن راشد فقال عنه عن فضالة أن علیا قال أخبرنى النبى صلى الله علیه وسلم أنى لا أموت حتى أؤمر ثم تخضب هذه من هذه قال فضالة فصحبه أبى إلى صفین وقتل معه وكان أبو فضالة من أهل بدر .

ابو فضاله انصاری؛ احمد بن حنبل و حارث بن أبى أسامه در مسندشان از او یاد كرده‌اند. ابن أبى خیثمه و بغوى نام او را در زمره اصحاب آورده‌اند. اسد بن موسى نیز در فضائل الصحابه نام او را ذكر كرده است. بخارى در كتاب الكنى به صورت مختصر از او یاد كرده و گفته: موسى از محمد بن راشد از ابن عقیل از أبى فضاله براى من روایت نقل كرده است. ابو فضاله در جنگ صفین به همراه على علیه السلام به شهادت رسید و از او حاضران در جنگ بدر بود.

ابن أبى خیثمه همین روایت را از عارم بن راشد نقل كرده و سپس گفته: از عارم بن راشد از فضاله نقل شده است كه على علیه السلام گفت: رسول خدا صلى الله علیه وآله به من خبر داد، من از دنیا نمى‌روم؛ مگر این كه به حكومت مى‌رسم، سپس این از این (محاسنم از خون سرم) رنگین مى‌شود. پس پدرم على علیه السلام را در جنگ صفین همراهى كرد و در همان جنگ به شهادت رسید. ابوفضاله از حاضران در جنگ بدر بود.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج7 ص322، رقم: 10388 ، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ - 1992م.

 

 

سهیل بن عمرو الأنصاری


او نیز از اصحاب رسول خدا و از حاضران در جنگ بدر بود كه در جنگ صفین در ركاب امیرمؤمنان علیه السلام به شهادت رسید.
ابن عبد البر در باره او مى‌نویسد:سهیل بن عمرو بن أبى عمرو الأنصارى ذكره ابن الكلبى فیمن شهد صفین من البدریین فقال سهیل بن عمرو الأنصارى شهد بدرا وقتل مع على بن أبى طالب رضى الله عنه بصفین.
سهیل بن عمرو بن أبى عمرو انصارى، ابن كلبى نام او را در زمره كسانى كه در جنگ صفین حاضر بودند و از شركت كنندگان در بدر نیز بودند، آورده و گفته: سهیل بن عمرو انصارى، در جنگ بدر حاضر بود و به همراه على بن أبى طالب علیه السلام در صفین به شهادت رسید.

ابن عبد البر النمری القرطبی المالكی، ابوعمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى 463هـ)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 2، ص669، رقم: 1105 ، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ.

 

 

 

عبد الله بن بدیل و برادرش
ابن حجر عسقلانى در كتاب الإصابه مى‌نویسد:عبد الله بن بدیل بن ورقاء الخزاعى تقدم ذكر أبیه ونسبه قال الطبرى وغیره أسلم یوم الفتح مع أبیه وشهد حنینا والطائف وتبوك وقال بن الكلبى كان هو وأخوه عبد الرحمن رسولى رسول الله صلى الله علیه وسلم إلى الیمن ثم شهدا صفین مع على وقتلا بها وكان عبد الله على الرحال وفى كتاب صفین لنصر بن مزاحم بسنده إلى زید بن وهب إن عبد الله بن بدیل قام بصفین فقال إن معاویة نازع الأمر أهله وصال علیكم بالأحزاب والأعراب وأنتم والله على الحق فقاتلوا ومن طریق الشعبى قال كان على عبد الله بن بدیل بصفین درعان ومعه سیفان فكان یضرب أهل الشام وهو یقول:

لم یبق إلا الصبر والتوكل * ثم التمشى فى الرعیل الأول
مشى الجمال فى حیاض المنهل * والله یقضى ما یشاء ویفعل


عبد الله بن بدیل بن ورقاء خزاعى، نسب و نام پدرش پیش از این گذشت. طبرى و دیگران گفته‌اند: در جنگ فتح مكه به همراه پدرش اسلام آورد، در جنگ حنین، طائف و تبوك حاضر بود. ابن الكلبى گفته: او و برادرش عبد الرحمن، فرستاده‌هاى رسول خدا به سوى یمن بودند. سپس در جنگ صفین در ركاب على علیه السلام حاضر شدند و هر دو به شهادت رسیدند و عبد الله در لشكر پیاده‌ها بود.

نصر بن مزاحم در كتاب صفین با سند خودش از زید بن وهب نقل كرده است كه عبد الله بن بدیل در روز صفین ایستاد و گفت: معاویه، با اهل امر (كسانى كه حق حكومت دارند) به نزاع برخواسته و به سوى شما با احزاب و اعراب آمده است، به خدا سوگند شما بر حق هستید؛ پس به نبرد برخیرید.، و از طریق شعبى نقل شده است كه عبد الله بن بدیل در جنگ صفین دو زره و دو شمشیر داشت و با اهل شام مى‌جنگید و مى‌گفت:
باقى نمانده است مگر صبر و توكل بر خدا ، سپس رفتن به صف اول مثل شتر كه به سمت آبشخور مى‌رود و خداوند هر آن چه كه بخواهد انجام مى‌دهد.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 4 ص21، رقم: 4562 ، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ - 1992م.

 

 

 

عبد الله بن كعب مرادی


ابن عبد البر، ابن أثیر و ابن حجر نام او را در زمره اصحاب آورده و تصریح كرده‌اند كه در جنگ صفین به شهادت رسیده است:عبد الله بن كعب المرادى قتل یوم صفین وكان من أعیان أصحاب على.
عبد الله بن كعب مرادى، در جنگ صفین به شهادت رسید و از سران اصحاب على علیه السلام بود.

 

 الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 3، ص981، رقم: 1644 ، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ.
ابن أثیر الجزری، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 3، ص382 ،
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 4، ص4919، رقم: 4921 ، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ - 1992م.

 

ا

جندب بن زهیر العامری


جندب بن زهیر، یكى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه وآله ویكى از یاران دلاور امیرمؤمنان علیه السلام در جنگ صفین بود و در همین جنگ به شهادت رسید .
ابو نعیم اصفهانى در معرفة الصحابه مى‌نویسد:جندب بن زهیر العامرى كان على رجالة على بن أبى طالب [ رضى الله عنه] وقتل یوم صفین ذكره البغوى عن عمه عن أبى عبید . وقال : هو أزدى.جندب بن زهیر العامرى، در لشكر پیادگان على بن أبى طالب حاضر بود در جنگ صفین به شهادت رسید. بغوى این مطلب را از عمویش از ابوعبید نقل كرده است.
الأصبهانی، ابو نعیم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)، معرفة الصحابة ، ج 2، ص580 ، طبق برنامه الجامع الكبیر.

ابن أثیر در اسد الغابة مى‌نویسد:جُنْدب بن زُهَیْر بن الحارث بن كثیر بن جُشم بن سُبَیع بن مالك بن ذُهَل بن مازن ابن ذبیان بن ثعلبة بن الدؤل بن سعد مناة بن غامد الأزدى الغامدى . كان على رجَّالة صفین مع على ، وقتل فى تلك الحرب بصفین

جندب بن زهیر، در لشكر پیادگان على بن أبى طالب علیه السلام بود و در همین جنگ به شهادت رسید

ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفاى630هـ)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص443، رقم: 799 ، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت

 

 

محمد بن سلیمان بن رفاعه

محمد بن سلیمان، یكى یاران رسول خدا بود كه در جنگ احد نیز شركت داشت، او نیز در جنگ صفین به شهادت رسیده است. ابن حجر در باره او مى‌گوید:محمد بن سلیمان بن رفاعة بن خلیفة بن أبى كعب قال بن القداح شهد أحدا وحضر فتح العراق وقتل یوم صفین

محمد بن سلیمان بن رفاعه. ابن القداح گفته: در جنگ احد حاضر بود، در فتح عراق شركت داشت و در جنگ صفین به شهادت رسید

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 6، ص15، رقم: 7781 ، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ - 1992م

 

 

سعد بن الحارث انصارى

سعد بن الحارث یكى از كسانى است كه از اصحاب رسول خدا بوده و در جنگ صفین به شهادت رسیده است، ابن حجر در باره او مى‌گوید:سعد بن الحارث بن الصمة الأنصارى أخو جهیم قال بن شاهین له صحبة وشهد صفین مع على وقال الطبرى صحب النبى صلى الله علیه وسلم وشهد مع على صفین وقتل یومئذ

سعد بن الحارث انصارى، ابن شاهین گفته كه او صحابى بوده، در جنگ صفین به همراه على علیه السلام شركت كرد. طبرى گفته: او از اصحاب پیامبر صلى الله علیه وآله بود، در جنگ صفین به همراه على علیه السلام حاضر شد و در همین جنگ به شهادت رسید

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج3 ص50، رقم: 3138 ، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ

 ابن عبد البر قرطبى نیز در الإستیعاب مى‌گوید:سعد بن الحارث بن الصمة قد ذكرنا نسبه فى باب أبیه صحب النبى صلى الله علیه وسلم وشهد مع على صفین وقتل یومئذ وهو أخو جهیم بن الحارث بن الصمة

سعد بن الحارث، ما نسب او را در شرح حال پدرش ذكر كردیم، او از اصحاب رسول خدا (ص) بود، به همراه على (ع) در جنگ صفین حاضر شد و در این جنگ به شهادت رسید

ابن عبد البر النمری القرطبی المالكی، ابوعمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى 463هـ)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج2 ص583، رقم: 921 ، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ

 

 

 

عبد الله بن الأرقم

ابن كثیر دمشقى سلفیى در كتاب معتبر البدایة والنهایة مى‌نویسد كه عبد الله بن أرقم كه كاتب وحى نیز بوده، در جنگ صفین در ركاب امیرمؤمنان علیه السلام به شهادت رسیده است:
عبد الله بن الأرقم بن أبى الأرقم اسلم عام الفتح وكتب بین یدى رسول الله صلى الله علیه وسلم وقد تقدم مع كتاب الوحى عبد الله بن بدیل بن ورقاء الخزاعى قتل یوم صفین وكان أمیر المیمنة لعلى.، عبد الله بن أرقم، در فتح مكه مسلمان شد، یكى از كاتبان وحى بود، در جنگ صفین به شهادت رسید و فرمانده سمت راست لشكر على (علیه السلام) بود

ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، البدایة والنهایة، ج 7، ص311 ، ناشر: مكتبة المعارف

 

 

 

یعلى بن امیه

یعلى بن امیه، یكى از اصحاب است كه در ابتدا از طرفداران عائشه و طلحه و زبیر بود، در جنگ جمل با آن‌ها بود. او همان كسى است كه جمل مشهور به عسكر را براى عائشه خرید و به زبیر كمك مالى زیادى كرد؛ اما پس از آن به حقانیت امیرمؤمنان علیه السلام ایمان آورد و در جنگ صفین در ركاب حیدر كرار به شهادت رسید.

ابن حجر عسقلانى در باره او مى‌نویسد : یعلى بن أمیة بن أبى عبیدة بن همام بن الحارث التمیمى الحنظلى... قال المدائنى عن سلمة بن محارب عن عوف الأعرابى قال استعمل أبو بكر یعلى على حلوان فى الردة ثم عمل لعمر على بعض الیمن فحمى لنفسه حمى فعزله ثم عمل لعثمان على صنعاء الیمن وحج سنة قتل عثمان فخرج مع عائشة فى وقعة الجمل ثم شهد صفین مع على.

یعلى بن أمیه. مدائنى از سلمة بن محارب از عوف الأعرابى نقل كرده است كه ابوبكر، یعلى را فرماندار حلوان در جنگ رده قرار داد؛ سپس در زمان عمر بر بخشى از یمن حاكم بود. پس به نفع خود كارهایى كرد تا این او را عزل كرد. سپس در زمان عثمان حاكم صنعا در یمن شد و در سال كشته شدن عثمان به حج رفت و به همراه عائشه در جنگ جمل بود و سپس به همراه على علیه السلام در جنگ صفین به شهادت رسید

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج6، ص685، رقم: 9365 ، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ - 1992م

 

نگاهی به اتفافات شگفت پس از عاشورای حسینی

رخداد عاشورا و شهادت امام حسین‌علیه‌السلام در رأس مهم‌ترین حوادث تاریخ بشریت قرار دارد. عظمت این حادثه را می‌توان با تحلیل زمینه‌ها، چرایی، چگونگی وقوع، پیامدها و آثار آن بررسی کرد. یکی از نشانه‌های عظمت این حادثه، رخدادهای شگفتی است که غالب آنها شکل خرق عادت داشته و در پی شهادت امام حسین‌علیه‌السلام به وقوع پیوست.
گروه وبگردی حصارنا:
 
بعضی از این رخدادها، مربوط به اجزای نظام هستی همچون خورشید، ماه، ستارگان و زمین است. و بخشی دیگر به انبیاء و فرشتگان، و بخشی هم به جنیان و حیوانات اختصاص داشته، و برخی نیز مربوط به انسان‌هاست. دراین نوشتار، با بررسی روایات شیعه و اهل‌سنت، این رخدادها ضمن ده محور مورد بازکاوی قرار گرفته است.
 
مقدمه
 
حادثة عاشورا به لحاظ ماهیت، اهداف و آثار، از بزرگ‌ترین رخدادهای تاریخ بشریت است؛ چرا‌ که قهرمان حادثه، شخصیتی است چون امام حسین‌ بن ‌علی ‌علیه‌ السلام، که به منظور حفظ کامل‌ترین و آخرین دین الاهی، جان خود را فدا کرد.از جمله شواهد عظمت این قیام و شدت فاجعة شهادتِ رهبر آن، رخدادهای شگفتی است که در پی شهادت آن حضرت، در جهان هستی پدید آمد. حتی در یک نگاهِ گذرا به متون تاریخی و روایی شیعی و سنی، می‌توان به تعداد زیادی ازگزارش‌های این حوادث برخورد کرد که در مجموع حکایت از آن دارند که این حادثه، در میان حوادثِ رخ داده در جامعة بشری، تافته‌ای است جدا‌بافته، و بدین لحاظ در خور دقت و بررسی.
 
فراوانی روایات یاد شده در منابع غیرشیعی از سویی، و وجود بعضی روایات ضعیف ـ و گاه سخیف‌ـ در میان این روایات از سوی دیگر، موجب پیدایش نوعی بدبینی نسبت به مجموع این روایات ـ به‌ویژه منقولات در منابع غیرشیعی‌ـ گشته است.برخی چنین پنداشته‌اند که نقل این‌گونه روایات توسط مورخان غیر شیعی، ناشی از نوعی حرکت مرموز و پنهان، برای ایجاد غفلت نسبت به اصل قیام و اهداف آن، و توجه دادن اذهان مردم به امور و قصه‌های عجیب است که بعضاً ریشه در اخلاق و عادات عصر جاهلی دارد. زیرا در عصر جاهلی در پی فقدان افراد مهمِ قبیله حوادث عجیبی را نقل می‌کرده‌اند.
 
بعضی دیگر، به صِرف نقل این‌گونه روایات توسط مورخان متمایل به امویان همچون ابن‌سعد، آنها را غیرقابل باور خوانده‌اند؛ چراکه مدعی هستند بیشتر این‌گونه روایات توسط راویانی از اهل شام یا بصره نقل شده و در این روایات، هیچ نکوهشی از یزید یا قاتلان امام‌علیه‌السلام صورت نگرفته است. 146از سوی دیگر، بعضی از مورخان متعصب اهل سنت ـ همچون ابن‌کثیر دمشقی‌ـ این‌گونه روایات را ساخته و پرداختة شیعه و از مجعولات آنان دانسته‌اند. 147
در بررسی دیدگاه یاد شده، توجه به چند نکته ضروری است:
 
1. هر چند غرض‌ورزی مورخان متمایل به امویان در کم رنگ کردن هدف قیام امام حسین‌علیه‌السلام قابل انکار نیست، اما انکارحوادث شگفت‌انگیز به صرف غرض‌ورزی این دسته از مورخان نیز از دقت و انصاف علمی به دور است.
2. روایاتِ ناقلِ رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسین‌علیه‌السلام، علاوه بر منابع روایی اهل سنت، در بسیاری از منابع روایی شیعه نیز به چشم می‌خورد و تعداد زیادی از آنها از امامان معصوم‌علیهم‌السلام نقل شده است.
3. مضامینِ روایاتِ یاد شده آنچنان نیست که با بداهت عقلی و شواهد نقلی ناسازگار باشد. و مواردی عجیب‌تر از آنها، در خوارقِ عاداتِ نقل شده برای پیامبران و ائمه ‌علیهم‌السلام به چشم می‌خورد. البته ناگفته نماند که در میان این روایات، مواردی نیز وجود دارند که قابل استبعاد بوده و به داستان‌سرایی شباهت بیشتر دارند تا نقل واقعیت.
4. به هر حال، خود این روایات ـ به گونه مستقیم یا غیرمستقیم ـ گویای حقانیت مسیر حسینی‌علیه‌السلام و بطلان مسیر یزیدی است. و بدین لحاظ، کسانی که با تأمل و هوشیاری کافی با این روایات مواجه شوند درس لازم را فراخواهند گرفت. ضمن اینکه در همین گزارش‌ها ـ چنان که اشاره خواهیم داشت ـ به روایاتِ جالبی درباره گرفتاری‌های دنیوی قاتلان امام حسین‌علیه‌السلام و قاتلان اصحاب آن حضرت برمی‌خوریم.
4. در صورت درستی این ادعا که مؤلفان غیرشیعی و راویان بصری یا شامی این روایات، با توجه دادن اذهان به سوی اموری عجیب و خارق‌العاده، خواسته‌اند نفس حادثة کربلا و فلسفه و زمینه‌های رخداد آن کمتر مطرح شود، باز این امر، دلیل کذب روایاتِ یاد شده و افسانه بودن آنها نمی‌تواند باشد. شاهد این مدعا، رفتارهای رسانه‌های تابع استکبار، در عصر حاضر است که گاه برای انصراف اذهان از یک حادثه و توجه دادن به حادثه‌ای دیگر، تمام گزارش‌های خبری خود را در اقدامی هماهنگ، متوجه حادثة مورد نظرِ خود می‌کنند. بنابراین، صرف عطف توجه بیشتر به یک حادثه ـ به هر منظوری که صورت پذیرد‌ـ دلیل کذب این رخداد نیست.
 
اکنون با عنایت به آنچه گذشت، گذری بر روایات متعدد و متنوع مربوط به رخدادهای شگفت پس از شهادت امام حسین‌علیه‌السلام خواهیم داشت. و تلاش ما بر آن خواهد بود که روایات را دسته‌بندی، بررسی و ارائه کنیم. گفتنی است که بعضی از این گزارش‌ها مربوط به رخدادهای عجیبِ مرتبط با اجزای تکوینی نظام هستی همچون خورشید، ستارگان، باد، باران، دریاها و کوه‌ها، و بعضی از آنها مرتبط با حیوانات و جنّیان، و بعضی نیز مرتبط با انبیا و فرشتگان است.
 
در تعدادی از این گزارش‌ها، عقوبت‌های دنیوی قاتلان شهدای کربلا و نیز تبدل ماهیت اشیا و اموال به غارت رفته از شهدا و اسرای کربلا آمده، و در گروهی دیگر، به گزارش‌های مربوط به جسم، سر، قبر و تربت مطهر امام حسین‌علیه‌السلام برمی‌خوریم. بدین لحاظ، مجموع این گزارش‌ها را در ده محور کلی ـ به گونه‌ای که در پی می‌آید‌ـ ارائه، و در بعضی موارد به تحلیل روایات خواهیم پرداخت. شایان ذکر است که بعضی از این رخدادها- همچون گریه اجزای نظام هستی و گریه انبیا و فرشتگان- برای مردم عادی قابل درک و مشاهده نبوده است.
 
و حوادثی همچون کسوف و خسوف، اقتضای آن را دارد که عموم مردم آن را مشاهده کرده باشند. اما حوادثی چون وزش بادهای سیاه و سرخ یا بارش خاکستر و خون یا یافت شدن خون در بعضی نقاط، و نیز تبدل اشیاء به غارت رفته، می‌تواند در نقاط خاصی همچون مناطقی که بیشتر ساکنان آن از مخالفان بوده اندـ رخ داده باشد. و رخدادهای مربوط به جسم و سر مطهر امام‌علیه‌السلام و نیز عقوبت جنایت‌کاران، طبیعی است که برای شاهدان ماجرا محسوس بوده باشد.
 
1. کسوف و تاریکی آسمان
 
یکی از رخدادهای عجیبِ پس از شهادت امام حسین‌‌علیه‌السلام در روز عاشورا، بروز کسوف (گرفتگی خورشید) است، که موجب تیرگی عجیب آسمان و حتی رؤیت ستارگان شد!148 این حادثه ـ به همراه برخی رخدادهای دیگر‌ـ وضعیتی را پدید آورد که به گفتة برخی شاهدان، مردم تصور بروز قیامت را داشتند!149 علاوه بر این، برخی از محدثان از بروز خسوف در شام روز عاشورا نیز خبر داده‌اند. 150 در بعضی از گزارش‌ها، به تلاطم و برخورد ستارگان نیز اشاره شده است. 151 به هر حال چنین تحولی در روز عاشورا، جزء گزارش‌های عجیب و مشهور در منابع شیعی و سنی است. 152
 
ممکن است با مشاهدة روایات یاد شده، برخی، بی‌اختیار به روایت نبوی‌صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره کسوف آسمان پس از مرگ فرزندش ابراهیم منتقل شوند. براساس آن روایت، هنگامی که ابراهیم (فرزند رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله از ماریة قبطیه) از دنیا رفت، خورشید دچار کسوف گشت و مردم با خود گفتند: این کسوف به علت مرگ فرزند رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله رخ داده است. رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله به محض شنیدن این شایعه بر فراز منبر رفته و ضمن خطبه‌ای فرمود: «ای مردم! کسوف خورشید و ماه، دو نشانه از نشانه‌های خداوند هستند و به امر الهی در حرکتند، و مطیع اویند و به خاطر مرگ و زندگی کسی دچار کسوف نمی‌شوند، پس هرگاه کسوف کردند نماز به جای آرید». 153
 
بدین ترتیب، چگونه می‌توان روایات حاکی از کسوف و تاریکی آسمان پس از شهادت امام حسین‌علیه‌السلام را پذیرفت؟در پاسخ باید گفت: آنچه در روایت نبوی‌صلی‌الله‌علیه‌وآله نفی شده، رخداد کسوف یا خسوف به علت مرگ یا ولادت فردی از افراد است، حتی اگر فرزند پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله باشد؛ اما آنچه در روز عاشورا رخ داد صرفاً مرگِ یک فرزندِ پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله نبود، بلکه حادثه‌ای عظیم در تاریخ بشر بود که از حوادث و فجایع متعددی ترکیب شده و نقطة اوجِ آن، شهادت سبط رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله با آن وضع دلخراش بود.
 
از این رو ـ نه فقط انسان‌های با ایمان‌ـ که نظام هستی متأثر از چنین رخدادی شد و حوادثی که در حال شرح رخدادآنها هستیم- از جمله کسوف و خسوف- نمودها و جلوه‌های این تأثر می‌باشند. و این در حالی است که با مرگ یک مؤمن ـ بر اساس برخی روایات که پس از این خواهیم آورد‌ـ تنها محل نمازش و نیز محل صعود اعمال و نزول رزق او در آسمان، بر او می‌گریند.
 
2. وزش بادهای سیاه و سرخ و بارش خاکستر و خون
 
سید ابن‌طاووس در توصیف وضعیت پدید آمده پس از شهادت امام حسین‌علیه‌السلام چنین گفته: «به هنگام شهادت امام حسین‌علیه‌السلام غباری به شدت سیاه و تاریک ـ که باد سرخی آن را همراهی می‌کرد ـ برخاست به گونه‌ای که چیزی قابل مشاهده نبود و مردم گمان کردند عذاب بر ایشان نازل شده، و این وضعیت تا ساعتی ادامه داشت سپس وضع به حال طبیعی بازگشت».154به نظر می‌رسد وزش باد سیاه و سرخ متلازم با بارش خاکستر باشد که در برخی روایات دیده می‌شود. این معنا در روایت صحیح ‌السند و مشهور شیخ صدوق از ریان‌بن‌شبیب از امام رضا‌علیه‌السلام به چشم می‌خورد که فرمود: «...هنگامی که جدّم حسین‌علیه‌السلام کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید...»155
 
در روایت دیگرِ شیخ صدوق ـ که به صورت مسند از طریق مفضل‌بن‌عمر نقل شده‌ـ آمده که روزی امام حسن‌علیه‌السلام به برادرش امام حسین‌علیه‌السلام نگریسته و گریست و دربارة سبب گریه‌اش چنین فرمود:  ... هیچ‌ روزی همچون روز تو نیست ای اباعبدالله! سی‌هزار نفر در حالی که مدعی‌اند از امت جدّمان محمد ‌صلی ‌الله‌علیه ‌وآله‌ـ می‌باشند و خود را به اسلام نسبت می‌دهند برای کشتن تو و هتک حریمت و اسارت اهل و فرزندانت و غارت اموالت همدست می‌شوند و در چنین روزی، بنی‌امیه سزاوار لعنت (دوری از رحمت خدا) خواهند شد و آسمان خاکستر و خون خواهد بارید و همه چیز ـ حتی وحشیان بیابان و ماهیان دریاها‌ـ بر تو خواهند گریست.156
 
در روایت نسبتاً مفصلی که از میثم تمار نقل شده و او، بر اساس شنیده‌هایش از امیر مؤمنان علی‌علیه‌السلام، به جزئیات عجیبی از حادثة‌ عاشورا و پیامدهای شهادت امام حسین‌علیه‌السلام اشاره می‌کند، نیز بارش خاکستر به چشم می‌خورد. از آنجا که این روایت، بسیاری از شگفتی‌های مترتب بر شهادت آن حضرت را در بر دارد. بخشی از آن را از نظر می‌گذرانیم. این روایت را شیخ صدوق با سندش از جبلة مکیه و او از میثم تمار چنین نقل کرده است:
 
به خدا قسم، این امت، فرزند پیامبرش را در دهم محرم خواهد کشت و دشمنان خدا آن روز را روزی مبارک به شمار خواهند آورد. و این حادثه، قطعاً رخ خواهد داد و علم الهی به آن تعلق گرفته و من آن را از مولایم امیر مؤمنان‌علیه‌السلام ـ پس از تعلیم الهی به او ـ فرا گرفته‌ام. مولایم فرمود: همه چیز ـ حتی وحشیان بیابان‌ها و ماهیان دریاها و پرندگان آسمان‌ـ بر حسین‌علیه‌السلام خواهند گریست. و خورشید و ماه و ستارگان و زمین و مؤمنان از انس و جن و همة فرشتگان آسمان‌ها و زمین‌ها و رضوان و مالک و حاملان عرش نیز بر او خواهند گریست. و آسمان خون و خاکستر خواهد بارید.... 157
 
در دو روایت دیگر که توسط ابن‌قولویه158 و ابن‌عساکر159 نقل شده، نیز به بارش خاک سرخ از آسمان اشاره شده است.بارش خون از آسمان پس از شهادت ابی‌عبدالله‌علیه‌السلام نیز یکی از شگفت‌ترین رخدادهای تاریخی است. این رخداد به طرق متعدد در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده به گونه‌ای که جای تردید در وقوع آن باقی نمی‌ماند. در روایاتی که پیش از این نقل کردیم ضمن پیش‌گویی‌های امام حسن‌علیه‌السلام دربارة حادثة کربلا، و نیز پیش‌گویی‌های میثم تمار به نقل از امیرالمؤمنین علی‌علیه‌السلام دربارة این حادثه، به بارش خون و خاکستر از آسمان اشاره شده بود.160
 
در روایت مسند شیخ طوسی از عماربن‌ابی‌عمار نیز آمده که: «در روز قتل حسین‌علیه‌السلام، آسمان خون تازه بارید». 161 در برخی منابع روایی نیز از فردی به نام قرظة‌بن‌عبیدالله چنین نقل شده:در نیمة یک روز آسمان باریدن گرفت و چون به دستار سفید رنگی (که به آن باران خورده بود) نگریستم آنرا به رنگ خون یافتم. و شترم به بستر رودخانه رفت که آب بنوشد اما خونین شده بود. و سپس دریافتم که آن روز، حسین‌علیه‌السلام کشته شده بود.162
 
در روایت ابن‌قولویه از مردی از اهالی بیت‌المقدس نیز آمده که: «تا سه روز بر ما خون تازه می‌بارید!»،163 و به گفتة حمادبن‌سلمه: «در شب‌های پس از قتل حسین، بر مردم خون می‌بارید».164 در روایت مسند دولابی از ابراهیم نخعی نیز چنین می‌خوانیم: «هنگامی که امام حسین‌علیه‌السلام کشته شد، آفاق آسمان سرخ گشت. سپس شکافته شد و خون بارید». 165
 
در نقل قاضی نعمان از زنی به نام ام‌سالم نیز آمده که: آن‌گاه که امام حسین‌بن‌علی‌علیه‌السلام کشته شد از آسمان، بارانی همچو خون باریدن گرفت به گونه‌ای که خانه‌ها و دیوارها سرخ رنگ شد و این رویداد به بصره و کوفه و شام و خراسان نیز رسید در حدی که ما تردیدی در نزول عذاب نداشتیم.166در روایت نَضْرة اَزْدیه نیز می‌خوانیم: «آن‌گاه که حسین کشته شد از آسمان خون باریدن گرفت و کوزه‌ها و سبوهایمان پر از خون گشت!»167
 
3. مشاهده خون در نقاط گوناگون
 
یکی از رویدادهای بسیار شگفت و شایان توجه پس از شهادت امام حسین‌علیه‌السلام، مشاهدة خون در نقاط مختلف است. تنوع روایات حاکی از این حادثه، و اعتبار سندی برخی از این روایات، موجب حصول اطمینان به وقوع این رویداد می‌شود. روایاتِ یاد شده را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد: بعضی از آنها، از یافت شدن خون در زیر سنگ‌ها و کلوخ‌ها در نقاط مختلف حکایت دارند. و بعضی دیگر، وقوع این رویداد را در ناحیة شام و در بیت‌‌المقدس گزارش کرده‌اند.
 
در برخی روایات، به خونین شدن آب چاه‌ها و نهر‌ها اشارت رفته، و در بعضی دیگر به خونین شدن خاک به امانت سپرده شدة کربلا توسط پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله به ام‌سلمه! و در روایتی، ریزش خون از دیوارهای دارالامارة کوفه، به هنگام ورود سرمطهر امام حسین‌علیه‌السلام نقل شده و بالاخره در روایتی دیگر، به ریزش خون از درخت ام‌معبد اشاره شده است. و به جز اینها، روایات دیگری نیز در این زمینه به چشم می‌خورد که در ادامه به بیان و بررسی این موارد می‌پردازیم.
 
الف)‌ خونین‌شدن خاک کربلا نزد ام‌سلمه
 
تعدادی از منابع شیعی و غیرشیعی، 168 روایتی را از ام‌سلمه ـ همسر گرامی رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله ‌ـ نقل کرده‌اند که با توجه به تعدد منابع گزارش‌کننده و نیز شخصیت مقبول و برجستة ام‌سلمه در میان همسران پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، این روایت شایان توجه است. بر اساس روایت ابن‌قولویه از امام صادق‌علیه‌السلام در یک نوبت که رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، در حُجرة ام‌سلمه بود و جبرئیل نیز نزد آن حضرت حضور داشت، ناگاه حسین‌علیه‌السلام داخل شد.
 
در این هنگام، جبرئیل به رسول خدا‌علیه‌السلام عرض کرد: امتت این فرزند تو را خواهند کشت!‌ آیا خاک زمینی که در آن کشته خواهد شد نشانت ندهم؟ رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: آری. پس جبرئیل دست برد و مشتی از خاک کربلا را به آن حضرت داد، که به رنگ سرخ بود.169 رسول خدا نیز ام سلمه را از ماجرا با خبر ساخته، فرمود: جبرئیل مرا از اینکه امتم حسین را خواهند کشت آگاه ساخته، و این تربت را به من داده، هرگاه خون تازه در آن دیدی، بدان که حسین کشته شده است.ام‌سلمه آن خاک را درون شیشه‌ای نهاد. این شیشه و خاک درونش نزد ام‌سلمه بود تا زمانی که امام حسین‌علیه‌السلام قصد خروج از مدینه کرد. ام‌سلمه نزد حضرت رفته، با نگرانی، پیش‌گویی رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله دربارة شهادت آن حضرت و جریان خاک را بازگو کرد.
 
امام‌علیه‌السلام در پاسخش فرمود: اگر نروم نیز کشته خواهم شد! سپس دستی بر چشمان ام‌سلمه کشید، و او، مکان شهادت امام‌علیه‌السلام و یارانش در کربلا را مشاهده کرد. در این هنگام امام‌علیه‌السلام مقداری از خاک کربلا را به ام‌سلمه داد و فرمود: اگر این خاک و خاکی که رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله داده، خونین شد بدان که من کشته شده‌ام.وی پس از عزیمت امام‌علیه‌السلام به کربلا، همواره به آن خاک می‌نگریست و عصر روز عاشورا آن را خونین یافت؛ ازاین‌رو، فریاد واحسینا وابن‌ رسول‌الله سر داد. زنان مدینه نیز همراه او گریستند، و در مدینه آنچنان غوغایی بر پا شد که مثل آن دیده نشده بود.170
 
ب‌) یافت شدن خون، زیر سنگ‌ها و کلوخ‌ها
 
بنابر نقل ابن‌قولویه از امام صادق‌علیه‌السلام، در جریان مواجهة هشام‌بن‌عبدالملک با امام باقر‌علیه‌السلام در شام، هنگامی که هشام دربارة چگونگی آگاهی مردمِ نواحی مختلف از قتل امیرالمؤمنین علی‌علیه‌السلام پرسید، آن حضرت فرمود: در شب قتل امیرالمؤمنین علی‌علیه‌السلام تا طلوع فجر، هیچ سنگی از روی زمین برداشته نشد جز اینکه زیر آن خون تازه یافتند.
 
و این وضعیت در شب قتل هارون (برادر حضرت موسی‌علیه‌السلام) و یوشع‌بن‌نون و شمعون‌بن‌حمون صفا و در شب بالا رفتن حضرت عیسی‌علیه‌السلام به آسمان و شب پس از قتل حسین‌بن‌علی‌علیه‌السلام نیز به وقوع پیوسته است. با شنیدن این سخنان، چهرة هشام از خشم دگرگون شد و از امام باقر‌علیه‌السلام پیمان گرفت که تا او زنده است این روایت را برای کسی بازگو نکند!171
 
همچنین بنابه نقل ابن‌عساکر، هنگامی که عبدالملک‌بن‌مروان از فرزند رأس الجالوت (بزرگ عالمان مسیحی) دربارة علامت قتل امام حسین‌علیه‌السلام پرسید، او در پاسخ اظهار داشت: «هیچ سنگی در آن روز برداشته نشد جز اینکه زیر آن خون تازه می‌یافتند».172 این مضمون که پس از شهادت امام حسین ‌علیه‌ السلام، زیر هر سنگی که برداشتند خون تازه یافتند ـ به جز موارد یاد شده‌ـ در تعداد دیگری نیز از منابع شیعی و سنی به چشم می‌خورد.173
 
چنان‌که گفته شد، در بعضی از روایات، وقوع این رویداد در ناحیة بیت‌المقدس گزارش شده است. به عنوان نمونه، در روایت شیخ صدوق، از فاطمه بنت علی‌علیه‌السلام آمده که: «پس از قتل امام حسین‌علیه‌السلام هیچ سنگی در بیت‌المقدس از زمین برداشته نشد جز آنکه زیر آن خون تازه یافتند!»174ابن‌قولویه نیز در روایتی، سخن فردی از اهالی شام را چنین گزارش کرده که گفته: «به خدا سوگند! ما اهالی بیت‌المقدس و اطراف و نواحی آن، شامِ قتل امام حسین‌علیه‌السلام را چنین شناختیم که هیچ سنگ و کلوخی را برنداشتیم جز آنکه در زیر آن خون تازه و جوشان یافتیم».175
 
همین مضمون از محمد بن مسلم بن ‌شهاب زُهْری ـ وابسته به دربار اموی‌ـ نیز نقل شده است؛ وی پس از آنکه این حقیقت را برای عبدالملک‌بن‌مروان بیان کرد، او نیز ضمن تأیید مطلب،176 زهری را از بازگویی آن برای دیگران منع نمود! و زهری این خبر را پس از مرگ وی بازگو کرد.177شاید بتوان گفت، سبب تأکید روایاتِ دستة دوم بر منطقة شام و نیز بیت‌المقدس، حضورِ بیشترِ دشمنان اهل‌بیت‌علیهم‌السلام و غلبة خاندان اموی بر این مناطق بوده باشد. و به همین لحاظ، این رویداد در این مناطق، از نمودِ بیشتری برخوردار بوده است.
 
ج) خونین شدن آب چاه‌ها و نهرها
 
پیش‌تر به بارش خون از آسمان به دنبال شهادت امام حسین‌علیه‌السلام اشاره کردیم. طبیعی است اشیا و زمینی که چنین بارشی بر آن صورت گرفته سرخ رنگ شود. اما روایات دیگری حکایت از آن دارند که با شهادت آن حضرت، آب چاه‌ها و برکه‌ها و نهرها به رنگ خون درآمده است و در این روایات، سخنی از بارش خون در میان نیست. به عنوان نمونه از فردی به نام قرظة‌بن‌عبیدالله نقل شده که گفته: «روزی که امام حسین‌علیه‌السلام به قتل رسید، شترم به وادی رفت تا آب بنوشد اما آب وادی خونین بود!»178 از فرد دیگری به نام عمروبن‌زیاد نیز نقل شده که: «در روز قتل امام حسین‌علیه‌السلام چاه‌های ما مملو از خون شد!»
 
179 از نضرة أزدیه180 ـ از اهالی بصره181 ـ نیز نقل شده که گفته: پس از قتل امام حسین‌علیه‌السلام آسمان خون بارید و همه چیزمان، از جمله چاه‌ها، ظروف و خمره‌هامان از خون پر شد!»182 و قریب به همین مضمون، از فردی به نام عماربن‌ابی‌عمار نقل شده است. 183 در بعضی از متون نیز چنین می‌خوانیم: «صبح‌گاه روز پس از قتل امام حسین‌علیه ‌السلام، هر دیگی که غذا در آن طبخ کردند و نیز همة ظروف آب، خونین شد!»184با تأمل در روایات یاد شده می‌توان گفت این حادثه بایستی در نقاط خاصی روی داده باشد. به عنوان مثال، در روایت نضرة أزدیه، به وقوع حادثه در ناحیة بصره اشاره شده است. و می‌دانیم که مردم این منطقه در آن زمان دارای گرایش‌های عثمانی بوده و دشمنان اهل بیت‌علیهم‌السلام در آنجا سُکنی داشتند.
 
روایاتی نیز که از خونین شدن ظروف آب یا محتویات دیگ غذا حکایت دارند بایستی درباره کسانی باشند که نقشی در وقوع حادثة کربلا داشته‌اند؛ زیرا بر اساس روایاتی که پس از این خواهیم آورد، گوشت شتران به غارت رفته از حرم امام حسین‌علیه‌السلام به هنگام طبخ خونین شد! و نمی‌توان پذیرفت که ظروف و غذا و آب شرب مردم همة نواحی، خونین شده باشد!
 
د) ریزش خون از درخت ام‌معبد
 
ام‌معبد خزاعی، زنی بادیه‌نشین بود و در مسیر مکه به مدینه در خیمه‌ای، سکونت داشت. رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در مسیر هجرت به مدینه به خیمة او رسید و به برکت قدوم مبارک آن حضرت، گوسفند لاغر و بی‌شیرِ ام‌معبد، دارای شیر فراوانی شد که همه حاضران نوشیده و سیراب شدند. سپس درخت عوسجه‌ای (تمشک وحشی) که در کنار خیمه بود به برکت آب وضوی آن حضرت که به پای آن ریخت، جان تازه‌ای گرفت، رشد کرد، خارهایش ریخت، ریشه‌اش قوی و شاخه‌هایش فراوان شد و برگ‌های سبز و میوه‌های بزرگ و خوشبو یافت.
 
این درخت پس از این ماجرا، در دلِ آن بیابان خشکیده، مایة برکت برای خانوادة ام‌معبد و رهگذران، و نیز موجب شفای بیماران بود. و حتی گوسفندان و شترانی که از برگ آن می‌خوردند فربه و پرشیر می‌شدند. بدین لحاظ، رفته‌رفته، مردم آن نواحی، نام «مبارکه» را برای آن درخت برگزیدند.این وضعیت ادامه داشت تا اینکه روزی، مردم آن ناحیه، با کمال تعجب مشاهده کردند که میوه‌های درخت فرو ریخته و برگ‌هایش زرد شده! و مدتی بعد، خبر رحلت رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در همان روزِ پژمردگی درخت، به آن ناحیه رسید. از آن پس، میوة درخت کمتر از قبل بود و کیفیت آن نیز به لحاظ بزرگی و طعم و بو، پایین‌تر!
 
این وضع نیز تا سی ‌سال استمرار داشت تا آنکه روزی، مشاهده شد که خارهای درخت بازگشته و همة میوه‌هایش نیز فرو ریخته و از سرسبزی درخت نیز کاسته شده است. و به دنبال آن، خبر شهادت امیرالمؤمنین علی‌علیه‌السلام به گوش مردم آن ناحیه رسید. مدت زیادی بدین منوال گذشت تا اینکه روزی مشاهده شد از ساقة درخت، خون تازه جاری شده و برگ‌های آن نیز به گونه‌ای همچون خونابه‌ای که از گوشت جاری است، خونین شده است! ازاین‌رو، مردم ناحیه، با خود می‌گفتند که حتماً امر عظیمی رخ داده است؛ و ناگاه در اوایل شب، صدای ناله‌ای از سوی درخت شنیدند که این بیت را ترنّم می‌کرد:
 
أیا ابنَ النبی و یا ابنَ الوصی
 
ای فرزند نبی و‌ای فرزند وصی   
 
ویا مِنْ بقیّة السادات الأکرمینا
 
و ‌ای کسی که باقی‌ماندة سروران بزرگواری!
 
و رفته‌رفته صدای ناله و گریة بیشتری به گوش می‌رسید که آنچه گفته می‌شد چندان مفهوم نبود. و پس از این واقعه، خبر شهادت امام حسین‌علیه‌السلام به آن ناحیه رسید، و آن درخت نیز کاملاً خشکید و بادها و باران‌های بیابان آن را در هم شکستند و هیچ اثری از آن باقی نماند.185عبدالله‌بن‌محمد انصاری (یکی از راویان این جریان) می‌گوید: در مدینه، دعبل‌بن‌علی خزاعی را ملاقات و این خبر را برایش بازگو کردم. و او در تأیید خبر، از طریق پدر و جد و سپس مادر جدش (سعیده بنت ماری الخزاعیه) نقل کرد که او، آن درخت را دیده و در عصر امام علی‌علیه‌السلام از میوه‌اش نیز خورده است.186
 
ه‍ ) ریزش خون از دیوار دارالامارة کوفه
 
بنا به نقلی از حاجب و دربان ابن‌زیاد، هنگامی که سر مطهر امام حسین‌علیه‌السلام را به دارالامارة کوفه وارد کرده و مقابل ابن‌زیاد نهادند، نگاه این دربان به دیوارهای دارالاماره جلب می‌شود و مشاهده می‌کند که از دیوارها خون جاری شده است187 برخی از منابع، این ماجرا را از ایوب‌بن‌عبیدالله‌بن‌زیاد گزارش کرده‌اند. 188 و بعید نیست که وی نیز همچون دربانِ پدرش، شاهد این صحنه بوده باشد..
 
بررسی روایات
 
به‌جز آنچه گذشت، روایات دیگری نیز ـ به‌ویژه در منابع اهل سنت‌ـ به چشم می‌خورد. 189 در یک نگاه کلی به مجموع روایات، با توجه به وجود روایات صحیحه و نیز کثرت گزارش‌ها، اصل پیدایش خون در نقاط مختلف پس از شهادت امام حسین‌علیه‌السلام جای تردید ندارد.اما در خصوص برخی از روایات، همچون ریزش خون از دیوار دارالامارة کوفه که راوی آن، دربان یا فرزند ابن‌زیاد است، و یا روایت ریزش خون از درخت ام‌معبد که سند معتبری ندارد، و یا خونین شدن آب چاه‌ها و نهرها که اخبار آحاد، از راویانی ـ بعضاً‌ـ مجهول بر آن دلالت دارند، باید گفت با توجه به امکان رخداد این حوادث و عدم استحالة عقلی و بلکه تأیید آنها با روایات متعددی که حکایت از پیدایش خون در نقاط مختلف ـ همچون زیرسنگها و کلوخ‌ها‌ـ دارند، می‌توان نسبت به وقوع این حوادث اطمینان نسبی یافت. هرچند اگر این روایات به‌خودی‌خود ـ و بی‌توجه به شواهد و مؤیدات‌ـ بررسی شوند برای اثبات مطلب کافی نخواهند بود.

نذری های باکلاس در شمال تهران + تصاویر

تصویر ذهنی شما هم از نذری های شب های محرم یک پرس قیمه و قرمه سبزی هیئتی در ظرف های یکبار مصرف است و چای دارچینی که ممکن است در خیابان ها با خرما و قند و نهایتا حلوا پخش شود؟ تصویر ذهنی شما هم از ۱۰ شب اول محرم برمی گردد به هیئت های شلوغی که ردیف به ردیف آدم نشسته و صدای همهمه و گریه های بچه ها به خصوص در قست زنانه اجازه نمی دهد تا با خیال راحت صدای روضه خوان را بشنوید و یک دل سیر گریه کنید؟

گروه وبگردی حصارنا:

اسم محرم و دهه اول که می آید. شما هم یاد دسته های سینه زنی می افتید و بوی اسپند و علم کشی و شلوغی یک هیئت که می آیند توی خیابان و تا شام غریبان عزای امام حسین (ع) و اهل بیتش را برگزار می کنند و نذری می دهند و این ۱۰ شب را سیاه پوش می شوند؟ حالا ممکن است بعد از خواندن این گزارش تصورتان نسبت به هیئت ها و نوع نذری ها عوض شود و تصویر دیگری جایگزین آن شود، تصویری که مربوط می شود به محله های بالای شهر تهران و هیئت هایی که نه تمام ۱۰ شب اما در چند شب خاص نذری های جالبی می دهند.

نذری های باکلاس در شمال تهران + تصاویر

۱- هیئت ویژه

شام شب هیئت

ظهر عاشورا، شام غریبان و سوم امام سه شبی هستند که یک هیئت در حوالی خیابان پاسداران نذری پخش می کند. اگر از اهالی این محل باشید حتما وصف نوع غذاهایی که در این شب پخش می شود را شنیده اید؛ غذاهای نامتعارف مثل میگو سوخاری و البته با کیفیت بالا. هیئتی که برای این سه شب پول زیادی خرج می کند و گفته می شود علی دایی هم یکی از بانیان این هیئت است. البته وقتی این مسئله را با دختر بانی اصلی هیئت مطرح می کنیم، آن را نه تایید می کند و نه تکذیب اما به دیگر سوالات ما پاسخ می دهد تا بدانیم چرا این هیئت این سبک نذری را انتخاب کرده و آیا در دیگر مناطق تهران هم نذری پخش می کند یا نه. طبق گفته های او، از حدود ۲۰ سال پیش این هیئت راه اندازی شده است.

نذری های باکلاس در شمال تهران + تصاویر

اوایل تمام ۱۰ شب محرم نذری می دادند اما کم کم تبدیل به سه شب شد. چیزی که این هیئت را معروف کرده، نه غذاهای خاص که بیشتر به دلیل مداحان مشهور و روضه خوان هایی است که به اینجا می آیند. همین دلیل هم باعث شده تا در قسمت مردانه از همه تهران و به خصوص شرق تهران پا به این هیئت بگذارند و معمولا هم چندین سال است که پای ثابت این هیئت شده اند.

غذاهای این سه شب که یکی از ویژگی های اصلی هیئت خیابان پاسداران محسوب می شود از رستوران فارسی گرفته می شود و منو روز رستوران مشخص می کند که نذری هر شب چه غذایی باشد. به همین دلیل، هم کیفیت غذا بالاست و هم نوع غذاهایی که توزیع می شود، متنوع است. میگو سوخاری، کباب چنجه و کباب برگ غذاهایی بودند که سال گذشته بین عزاداران پخش شد.

در کنار غذای اصلی یک بسته که شامل سالاد، ماست، زیتون، ژله یا کارامل و نوشابه است هم به عزاداران داده می شود. البته این هیئت در قسمت خانم ها تنها برای فامیل مراسم برگزار می کند اما قسمت مردانه عزاداری مفصل و کاملی دارد که ورود برای عموم آزاد است.

بانیان این هیئت غیر از سه شب مفصلی که در خیابان های بالای شهر تهران برگزار می کنند، دو گا هم در ظهر عاشورا در خیابان ۱۵ خرداد قربانی می کنند و گوشت آن را بین نیازمندانی که از قبل شناسایی شده و البته اهالی همان محل توزیع می کنندو اینطور نیست که صرف نذری در خیابان های شمال شهر تهران باقی بماند.

گفته می شود بازیگران و افراد مشهور به این هیئت می آیند و اتفاقا همین مسئله یکی از دغدغه های بانیان هیئت است که مردم برای دیدن افراد مشهور پا به این هیئت نگذارند و صرف عزای امام حسین (ع) دغدغه اصلی عزاداران باشد.

خود بانیان هیئت تجربه حضور در هیئت های مرکز شهر را داشته اند و تفاوتی بین هیئت خودو هیئت های دیگر قائل نمی شوند و معتقدند هر کسی در حد توان خود برای عزاداری امام حسین (ع) کاری انجام می دهد و نباید با نوع غذا یا مداحانی که به یک هیئت می آیند، ارزش آن سنجیده شود.

۲- پولدارها کجا خرج می دهند؟

سوپرمیلیاردرها

آدم های مهم و به خصوص پولدار همیشه مرکز توجه بوده اند. همین اتفاق در محرم و هیئت هایی که ممکن است این افراد بانی آن باشند، جالب توجه است.

اینکه مثلا علی پروین در این شب ها کجا خرج می دهد و بانی چه هیئتی است یا علی دایی چه شب هایی و کجای تهران خرج می دهد، جالب توجه بوده. حالا در کنار این اسامی مشهور به برخی اسم ها می رسیم که این روزها به عنوان سوپرمیلیاردرهای ایران شناخته می شوند.

نذری های باکلاس در شمال تهران + تصاویر

علی انصاری، رئیس بانک آینده و رئیس اتحادیه مبل ایران این روزها جزو پنج مرد پولدار ایران شناخته شده است، کسی که در تمام ۱۰ شب محرم در مسجدی در خیابان ولیعصر (بالاتر از پارک وی) نذری می دهد. این مسجد را که خود انصاری ها ساخته اند، تنها مسجد اطراف خیابان ولیعصر است که به سبک مساجد مدینه ساخته شده و جلوه خاصی به این خیابان داده است. تمام ۱۰ شب اول محرم علی انصاری به همراه برادرانش از عزاداران امام حسین (ع) در این مسجد میزبانی می کنند.

۳- صف نذری

صفی برای نذری

یک پرس چلوکباب با برنج ایرانی و گوشت راسته گوسفندی به همراه یک پکیج همراه که شامل دسر و کارامل، نوشابه پپسی یا رانی، آدامس، ماست و سماغ داده می شود، یکی از نذری های خیابان شهر آراست که بین ۸۰۰ نفر توزیع می شود. البته ۲۰۰ پرس هم برای فامیل در نظر گرفته می شود. برای این نذری ظهر تاسوعا، مردم در خیابان های اطراف صف می کشند که آن هم خودش صفایی دارد تا از این نذری خاص که خرج زیادی برای آن شده است، استفاده کنند. خرجی که برای یک ظهر تاسوعا با چنین کیفیتی می شود، ممکن است با پنج شب نذری یک غذای معمولی برابر باشد.

نذری های باکلاس در شمال تهران + تصاویر

۴- نوشیدنی های غیرمتعارف

چایی و بیشتر از چایی

فکر چای خوردن در خیابان های بالای شهر را از ذهن تان دور کنید. اینکه در بین دسته های سینه زنی شربت آبلیمو پخش شود یا به دلیل سردی هوا شیرکاکائو نذری دهند لااقل مربوط به خیابان های معمولی شهر تهران است. سال گذشته در شب عاشورا در میدان محسنی رانی توزیع می شد. البته این رانی به همراه یک پکیج کامل از کیک و بسته های خوراکی دیگر در بینن مردم پخش شد و به دت عزاداران امام حسین (ع) رسید.

به هرحال مهم این است که عزاداران امام حسین (ع) وقتی برای سینه زنی و علم کشی به خیابان ها می آیند، گلویی تازه کنندو پذیرایی شوند. اصلا هم مهم نیست که این پذیرایی با رانی های ۱۲۰۰ تومانی باشد یا شربت های معمولی.

۵- ظهر عاشورا

نیاوران، چنجه های ظهر عاشورا

در خیابن نیاوران هم هیئتی هست که ظهر عاشورا نذری می دهد. این نذری هم متفاوت است. هیئتی که غذاهایش را بین اهالی محل هم پخش می کند و به مردم کوچه و خیابان می دهد. یک پرس کباب چنجه ظهر عاشورای این هیئت است. جالب اینجاست با وجود چنین نذرهایی کسی دم در خانه برای گرفتن غذا صف نمی ایستد و همسایه ها وقتی زنگ در خانه شان زده می شود، متوجه می شوند که باید غذای ظهر عاشورای خودشان را تحویل بگیرند.

مجلس زنانه

حال و هوای روضه های زنانه در نقاط مختلف تهران

روضه های زنانه هم جدای از شب های محرم رونق زیادی دارد. این روضه ها معمولا در روز برگزار می شود. این روضه ها در بالای شهر و پایین شهر تفاوت عمده ای دارند. معمولا در جاهای مختلف روضه ها از ساعت ۳ ظهر شروع می شود و تا اغذان مغرب ادامه دارد. پذیرایی چای و خرماست و در روز عاشورا غذای نذری می دهند.

بچه ها از اعضای ثابت این روضه ها هستند که همراه مادرهایشان به این مجالس می آیند. در یکی از شهرهای اطراف ورامین هم قاعده و قانون جالبی در مورد مجالس روضه زنان حکمفرماست. به این صورت که خانم های اهل محل که حدود ۵۰ نفری هستند، همگی با هم در روضه ها شرکت می کنند و بعد از تمام شدن یک مجلس به صورت دسته جمعی به خانه یکی دیگر از اهالی محل می روند که در آنجا هم روضه امام حسین (ع) برپاست اما در شمال شهر قضیه تا حدودی متفاوت است. در محله قیطریه روضه ای مخصوص خانم ها از اول محرم برگزار می شود. هر روز یک میان وعده مانند آش، عدسی، حلیم و … به مهمانان داده می شود.

اثری از حضور بچه ها نیست و در روز تاسوعا و عاشورا به عزاداران غذای نذری جوجه کباب یا چلوکباب می دهند. البته این تصور اشتباه است که در هیئت های بالای شهر افراد کمتری به هیئت ها می آیند. برعکس و با توجه به اینکه در کل تعداد هیئت های خیابان های بالای شهر تهران کم است، از معدود مجالس اینچنینی استقبال زیادی می شود. نکته اینجاست که بسیاری از آنها به هیئت های معروفی که در نواحی مرکزی و جنوب شهر هستند می روند.

عکسی که میلیون‌ ها نفر را گریاند

گروه وبگردی حصارنا:

این تصویر که به‌تازگی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده تا به حال میلیون ها بیننده داشته و اشک آنها را سرازیر کرده است. یکی از کودکان عراقی شرکت‌کننده در عزاداری سیدالشهداء(علیه السلام) در عالم کودکانه خود، سعی می‌کند با بطری آبش، طفل شیرخواره امام حسین(علیه السلام) را سیراب کند.

عکسی که میلیون‌ ها نفر را گریاند

صوت/ شب ششم محرم محمود کریمی

صوت/ شب ششم محرم محمود کریمی

روضه قاسم‌ ابن الحسن(ع)



زمینه



واحد




واحد



شور

کشف رازهای محمود کریمی شدن

محمود کریمی یکی از مداحان اهل بیت است که چند سالی می شود در میان معروف ترین مداحان کشور است و کمتر می شود این روزها به خیابان بروید و صدای یکی از نوحه های او را نشنوید.
حصارنا به نقل از باشگاه خبرنگاران:

به شیوه همه مداحان، محمود کریمی هم کم‌صحبت است و خیلی تن به مصاحبه نمی‌دهد. ولی در بین همان حرف‌های کمی که می‌زند، می‌شود دغدغه‌های فرهنگی‌اش را هم کشف کرد.

البته این گفتگو سال 91 منتشر شده است اما با توجه به آغاز محرم و اهمیت و کهنه نشدن حرفهای این مداح اهل بیت مجدد باز نشر می شود.

دلیل خاصی دارد که به بعضی مجالس که دعوت‌تان می‌کنند، نمی‌روید؟

بعضی‌ها را واقعا من نمی‌شناسم. یکسری از فاکتورها باید در جلسه باشد تا برای روضه خواندن راحت باشیم. ملاک‌هایش خیلی زیاد است. جلسه امام حسین(ع) قانون و قاعده زیاد دارد. هیأت یعنی شکل و شمایل درست و حسابی.

خب تا حالا شده که محفل و مجلس درست و حسابی بروید بعد از یاالله گفتن و اتمام مراسم از خواندن خودتان راضی نباشید؟

بله. اکثرش هم به خودم برمی‌گردد. ما باید موجب زینت اهل بیت باشیم. بعضی‌ها به این قائل هستند که ما هر کاری که می‌خواهیم انجام بدهیم، امام حسین(ع) خودش درست می‌کند. نه آقا، این جوری نیست! تو استخر هم می‌خواهی بروی، باید پایت را بکنی توی حوضچه کلر، بعد بروی داخل. تو باید پاک باشی تا بیایی. تمام حواس پرتی‌های قبل از جلسه روی آدم، مخصوصا خواننده تاثیر می‌گذارد. دلشوره برای جلسه سیدالشهدا(ع) خیلی مهم است.

یک خانواده در محله ما هست که خانواده‌ای فقیر هستند و مشکلاتی دارند و رفتارشان هم عادی نیست و شاید خنده‌دار هم باشد ولی امام حسین(ع) را خیلی دوست دارند. یک روز بابا و دو تا بچه‌هایش آمدند دم خانه ما و گفتند می‌آیی خانه ما روضه بخوانی؟ گفتم نه، من وقت ندارم. ناراحت رفتند. مادرم داشت می‌آمد. گفت فلانی چه گفت. گفتم روضه داشتند ولی نرفتم. گفت برو تا سر کوچه نرسیده‌اند جلویشان را بگیر، باید بروی، من حلالت نمی‌کنم. دویدم گفتم آقا من اشتباه کردم. چه روضه‌ای هم شد. آدم را گاهی این جوری می‌خرند. 

ما فکر می‌کنیم دیگر حاج محمود کریمی به محفلی که کمتر از دو سه هزار نفر باشد نمی‌رود یا اگر فضای تبلیغاتی نباشد نمی‌رود. ولی دلشوره شما چیز دیگری نشان می‌دهد.

 ببین، یک چیزی باعث می‌شود که آدم رو به جلو برود؛ باور. شما باید امام حسین(ع) را باور کنی. مجلسی بوده که ۲۰ تا غزل و نوحه در جیبم بوده و رفتم اما نشده. به هر دری زدم نشده. آخرش گفتم آقا من غلط کردم. من کاره‌ای نیستم. گاهی هم شده که من در جلسه‌ای نشسته‌ام و همه اعاظم خواندن نشسته‌اند و هیچی هم نداشته‌ام و هیچی هم به ذهنم نمی‌آمده. گفتم آقا کمک کن و شده. توی این دستگاه باید فقط خودت واقف باشی. به محض اینکه به استغنا برسی مرخصی.

بارها شده است که من بنشینم که به قول خودمان اتمی باشد. بعد هر کاری کردم نشده. بعضی موقع‌ها هم شده است که گفته‌ام من همین طوری می‌نویسم، شما هم برسانید. خواهش کردم. یکبار می‌خواستم برای حضرت معصومه(س) شعری را شروع کنم، گفتم من بی‌هدف می‌نویسم، اگر معنی‌دار بود، معلوم است که خیلی لطف کرده‌ای. این آمد که «باز شده دست نیاز بهشت، رو به زمین است نماز بهشت». باورم نمی‌شد که چنین چیزی روی کاغذ بیاید. حالا من در این گیر و دار بیایم بگویم من خودم دارم! من چی را دارم؟ بسم‌الله را که می‌گوییم، بقیه‌اش را یادمان می‌رود. فقط باید بگوییم ما از خودمان چیزی نداریم.

حد ورود موسیقی به دستگاه اهل بیت را چقدر می‌دانید؟

بعضی‌ها می‌گویند موسیقی و فکر می‌کنند موسیقی فقط ساز دارد. به خیلی از تصنیف‌ها که نگاه می‌کنید، برای یک روحانی، سادات، مداح یا تعزیه‌خوان است. دستگاه موسیقی که برای خودش تعریفی دارد، در خواندن بسیار مهم است. شما نمی‌توانید دستگاه‌ها را ندیده بگیرید. در قرآن هم مقام‌ها خیلی مهم است. من هم تا حدودی با دستگاه‌های موسیقی آشنا هستم. اگر کسی فقط با سه چهار گوشه یک دستگاه آشنا باشد خسته‌کننده می‌شود.
 
چقدر از نیازهای جوان‌ها را در محفل و مجلس‌تان در نظر می‌گیرید؟ جوان امروزی با همه گرفتاری‌هایش می‌خواهد امام حسینی بماند، درد دینش را حفظ کند. برای این ‌ها چه می‌کنید؟

نطفه پاک، لقمه پاک، محیط پاک؛ هر کدام از اینها ایراد داشته باشد، تاثیر می‌گذارد. طرف نطفه و لقمه‌اش پاک است اما دوست‌هایی که انتخاب می‌کند شاید دوست‌های خوبی نیستند، پدر و مادرش هم کاری نمی‌کنند. فرهنگ سیدالشهدا(ع) این است که در خانه به همدیگر محبت داشته باشید. اگر برادری به خواهرش و پدری به بچه‌هایش محبت نداشته باشد، اینها می‌روند بیرون از خانه، یک محبت کاذب را تجربه می‌کنند. یک نفر به آنها محبت می‌کند و می‌روند دنبالش. امام حسین(ع) و مجلس امام حسین(ع) کار خودشان را انجام می‌دهند. دعای بی‌بی هم پشت سر این بچه‌ها هست. پدر و مادر باید دین‌درد داشته باشند. نگویند ما هر کاری می‌کنیم بچه‌هایمان می‌روند هیأت. تازه هیأت هم نمی‌گویند. می‌گویند می‌رود محمود کریمی. از کجا معلوم که وقتی پرده‌ها کنار می‌رود آبروی من یکی از همه بیشتر نرود. هر کسی در جایگاه خودش باید دین درد داشته باشد. 
 با کدام یکی از مرثیه‌سراهای قدیمی ما انسی داشتید و انتخاب اشعارتان بیشتر از مجموعه‌های آنها بوده؟

چون زبان الان فرق می‌کند، طبیعتا از اشعاری که با زبان الان است، بیشتر استفاده می‌کنیم. مثلا حاج آقای سازگار چهار جلد نخل میثم را گفته‌اند. شما هر کجای این کتاب‌ها را باز می‌کنید، فقط در حاشیه‌اش شعر ندارد. همه‌ شعر‌ها محکم و استخوان‌دار است. با بعضی‌ از شعرای جوان هم در تماس هستیم. ۲۵-۲۴ سال بیشتر ندارند اما شعرهای خوبی می‌گویند. یکسری چیزهای شعر هم عشقی است.
 
شما مداحی را شغل می‌دانید؟

در روایات داریم که امام صادق(ع) به کسی که در خانه‌شان روضه خواند، زینت‌آلات و جواهرات قیمتی را گرفتند و به ایشان دادند و گفتند «آخرتت هم با من». اگر به این دید نگاه کنیم، یک منبع درآمد خیر است که حلال‌ترین پول دنیاست. به خاطر همین آن چیزی که می‌دهند مهم است. این با چیزی که شما می‌گیرید فرق می‌کند.
 
 خواندن برای اهل بیت بازنشستگی دارد؟

شما اول ببین ما استخدام شده‌ایم، ثانیا مدح سیدالشهدا(ع) و اهل بیت از آن دست کارهایی است که روز قیامت همه آدم را به آن کار می‌شناسند. اینجا بحث مالی مطرح نیست، بحث حالی است. ما برای خودمان کار می‌کنیم نه برای امام حسین(ع). ما کجا و ایشان کجا؟ کسی که یک کبریت می‌زند و اجاق را روشن می‌کند، کی از او تشکر می‌کند؟ خود حضرت زهرا(س). هر چی بدهی هزار برابرش را گرفته‌ای. بیشتر. چون ماها به اندازه ظرفیت و شخصیت خودمان کار می‌کنیم، حضرت زهرا(س) به اندازه ظرفیت و شخصیت خودش اجر می‌دهد.

لیست نهایی ذاکرین مراسم تعزیه خوانی دهه اول محرم 1392 حصارخروان

 

ذاکرین  زیر تا به این لحظه حضورشان در گروه تعزیه خوانان محرم 1392 به قطعیت رسیده است

در گروه موافقین(اولیا خوانان) آقایان

حاج حسن نرگس خانی-محمد جلینی -رسول محمدی-

نعمت فضلی خانی-اسماعیل احمد پور-محمد میر احمدی

در گروه مخالفین (اشقیا خوانان) آقایان

استاد سید جعفر سیاهپوش-خلیل ملایری-حسین بابایی-امیرحسین عبدالهی

 (احنمالا سیدمحمدامینی نیز حضور داشته باشد)

با تشکر ازجناب آقای امیرحسین حسن نژاد در گزینش ذاکرین

موزیک: مجید معنوی زاده-سید جواد حسینی

تصویر برداری: استریو عشاق آقای حمید حیدری

صدابردار: اقای توسلی

طراح لباس:اقای پزشک پور

 

به نقل از سایت تعزیه حصارخروان

دانلود تعزیه ===> عقاب و فرق شکافته

قسمت شهادت حضرت علی اکبر (ع) اجرا شده در روستای سیان جلگه که در این تعزیه واقعا فرق شبیه علی اکبر شکافته شد

شبیه حضرت علی اکبر (ع) : حسن برکتی پور

شبیه منقذ : ابوالفضل کبابیان

شبیه امام حسین (ع) : محمد رضایی

موزیک : ماشاالله احمدی

برای دانلود روی عکس فوق کلیک کنید و در صفحه بعد گزینه دریافت فایل را انتخاب نمایید

ذكر يك نكته ارزشمند در مراسم عاشوراي سال1391حصارخروان+فيلم

در مراسم عاشوراي سال 1391 و در هنگام برخورد دو هيئت به يكديگر شاهد صحنه اي بوديم كه بسيار ارزشمند بود و اين صحنه قطع موزيك يكي از هيئت ها و يكنواخت شدن ريتم هر دو هيئت بود.

كاري بسيار زيبا و نمادين كه اميدواريم در آينده از اين صحنه هاي زيبا بيشتر ببينيم.

براي مشاهده فايل ويديويي عاشوراي 91 اينجا كليك نماييد.

دانلود مراسم تعزیه و عزاداری حصارخروان1391

 

کلیپ هیئت جواد الائمه                          دانلود
 
شهادت حضرت علی اصغر  (گیوه کش-عبدالهی-کارخیران)  دانلود
 
زره پوشی حضرت علی اکبر (اسماعیل احمدپور)  دانلود 
 
وداع حضرت علی اکبر و امام حسین(جواهری-احمدپور)دانلود
 
وداع حضرت علی اکبر و ام لیلا(احمدپور-تقی زاده) دانلود
 
حضرت عباس در فرات(شکرالله جعفری)    دانلود 
 
شهادت امام حسین (محسن گیوه کش-حسین حیدری) دانلود 
 
حرمله در تعزیه حضرت عباس(سیاهپوش-محبی) دانلود
 
نامه نویسی حضرت علی اکبر (اسماعیل احمدپور)  دانلود
 
وداع حضرت علی اکبر و ام لیلا(احمدپور-تقی زاده) دانلود
 
رو به رو شدن حر و حضرت عباس(جواهری-تقی زاده) دانلود
 
گفتگوی حر و حضرت عباس (شکرالله جعفری-محسن گیوه کش)  دانلود
  

گفتگوی امام حسین و حضرت علی اکبر(نرگس خوانی-اسماعیل احمدپور)  دانلود    

ورودی شمر در تعزیه حضرت عباس(امینی-حیدری-عبدالهی) دانلود    

طلایه داری حضرت عباس (حسن نرگس خوانی) دانلود   

روبرویی حر و حضرت عباس(نرگس خوانی-تقی زاده) دانلود   

حضرت عباس و حضرت علی اکبر(حسن نرگس خانی-اسماعیل احمد پور)  دانلود 

ورودی حر(حسن نرگس خانی)       د انلود   

ساقی خواندن حر(حسن نرگس خانی-عباس صالحی)    دانلود  

شهادت هانی(اسماعیل احمدپور-نرگس خانی)     دانلود   

شب تاسوعا-هیئت جوادالائمه حصارخروان                    دانلود 

کلیپ تکیه زنده یاد حاج سید صمد تقوی       دانلود
 
کلیپ تعزیه های حصار خروان                     دانلود

دانلود از آپارات ويدئو