چرا 13 به درنحس است و ایرانیان بیرون می روند؟


روز سیزده به در از جمله روزهایی است که رویکردها و حکایت‌های متفاوت و جالبی راجه به آن وجود دارد و در مورد خرافات پیرامون این روز در جهان اتفاق نظر وجود دارد.

درج شده در کانال تلگرام حصارنامه

به گزارش حصارنا ؛روایت‌های جالب و ضد و نقیضی راجع به روز سیزدهم عید و به طور کلی عدد سیزده وجود دارد و متاسفانه رایج‌ترین حکایت درباره این روز و عدد سیزده،‌ نحس بودن آن است در حالی که در صحت این عقیده شبهه‌هایی وجود دارد و بسیاری از این خرافات بدون پشتوانه علمی مطرح می‌شود.
در تقویم رسمی ایران روز سیزده به در به نام روز طبیعت نام‌گذاری شده است که از تعطیلات زسمی محسوب می‌شود و نمایانگر پایان تعطیلات نوروزی است. برخی افراد بر این باورند که این روز روزی نحس است و باید این روز را بیرون از خانه به سر کرد.

آیا از نظر علمی سیزده نحس است؟
بسیاری افراد بر این باور هستند که عدد سیزده و روز سیزده به در نحس است و برخی دیگر این قبیل عقاید را خرافات می‌دانند‌. از نظر شرعی و عقلی اعداد و شمارش اعداد نمی‌توانند نحس باشند و هیچگونه شری و بدی ندارند و بدی و نحسی حاصل نتیجه و عملکرد انسان است.
خرافات در همه فرهنگ‌ها و نقاط جهان وجود دارد و از آن‌ها گریزی نیست و هر منطقه‌ای خرافات خاص خود را دارد. در این بین برخی فرهنگ‌ها و کشورها شهرت بیشتری به اعتقاد به خرافات دارند. در این میان طبق مطالعاتی که انجام شده است هیچ منبع علمی بر این امر گواهی نداده است که عدد سیزده نحس است.

طی بررسی‌هایی که در موسسه هلسینکی علوم رفتاری در فنلاند انجام شد این نتیجه بدست آمد که دلیلی وجود ندارد که هیچ کدام از اعداد منحوس و بدشانس شمرده شوند. در واقع این خود افراد هستند که با باور قلبی به نحس بودن این روز ناخودآکاه تمام وقایع شوم را به خود جذب می‌کنند و کوچک‌ترین ناراحتی و بدشانسی را در روز سیزدهم و مربوط به عدد سیزده را به این عدد اختصاص می‌دهند.

چه کشورهایی سیزده را نحس می‌دانند؟
نحس بودن عدد سیزده فقط به مرزهای ایران محدود نمی شود و سیزده در بسیاری از کشورها عدد بدیمنی است. بخش بزرگي از خرافات درباره اعداد ساخته و پرداخته شده است. در بسياري از فرهنگ‌ها، 13 عدد نحسي است اما در کشورهايي مانند ژاپن و کره اين عدد 4 است که نحس است.انگليسي ها همچنين اعتقاد دارند نبايد در مهماني ها جمع مهمانان به سیزده برسد چرا که ممکن است دعوا بشود و مشکلی پیش آید.

مطالعات بسیاری نشان داده است که مردم انگلستان، مردم کشورهای آسیای شرقی، آفریقا، آمریکای لاتین، چین و ژاپن بیشتر از سایرین به خرافات اعتقاد دارند.

عدد سیزده در فرهنگ غربی برابر با بدشانسی و بداقبالی است و داشتن سیزده مهمان برای شام، طبقه سیزده در ساختمان‌ها، خرید و ازدواج در روز سیزدهم منحوس شمرده می‌شود. برخی مطالعات نشان داده است که نحس شمردن عدد سیزده از عالم مسیحیت نشئت گرفته می‌شود.

خرافات جالب غربی‌ها راجع به سیزده به در
سیزده به در از آن دسته خرافاتی است که شهرت جهانی دارد و در بسیاری کشورها و فرهنگ‌ها وجود دارد. بیشتر افراد در جهان بر این باورند که عدد سیزده و روز جمعه نحس است و ریشه آن را از داستان آدم و حوا می‌دانند که در روز جمعه از بهشت رانده شدند و از دوازده جادوگری می‌دانند که در مراسم شیطانی وجود دارند که سیزدهمین نفر آن‌ها شیطان است پس عدد سیزده را نحس می‌شمارند.

به همین دلیل، مسیحیان هیچ وقت سیزده نفری سر یک میز غذا نمی خورند. این خرافات تا حدی در غرب پیش رفت که عدد ۱۲+۱ را به جای 13 استفاده می‌کردند. از طرف دیگر، مردم سوئد اگر تعطیلات آخر هفته‌شان با روز سیزدهم مصادف شود، می‌گویند هفته نحسی در راه خواهند داشت.

خرافات درباره نحسی ۱۳ تا جایی بالا گرفته است که در بعضی از خطوط هواپیمایی و سینماها، صندلی شماره سیزده وجود ندارد و بعد از صندلی ۱۲ هواپیما، صندلی ۱۴قرار دارد و طبقه سیزدهم در ساختمان‌ها و پلاک خانه‌ها به چشم نمی‌خورد.

آداب جالب روز سیزده‌ به در
در زمان گذشته روز سیزده به در آداب خاصی دارد و به طور معمول افراد در این روز به انجام کارهای خاصی از جمله فالگوش ایستادن، فال گرفتن، گره زدن سبزه و گشودن آن و بخش‌گشایی می‌پردازند. در واقع بسیاری افراد باور دارند که این روز با تقدیر و سرنوشت در آینده در ارتباط است.

امروزه روز سیزده به در افراد را گرد هم جمع می‌آورد و این روز را به انجام بازی‌های گروهی، خواندن ترانه به صورت دسته جمعی، آب‌بازی،‌ آب‌پاشی، نمایش‌های شاد، به هوا سپردن بادبادک، جمع‌آوری گیاه وآجیل خوردن می‌گذرانند.

به طور معمول افراد در این روز سبزه نوروز خود را به طبیعت می‌سپارند و ماهی قرمزهای خود را در برکه یا رودخانه رها میکنند که نماد آزادی است. در برخی مناطق ، در پایان روز سیزده‌به‌در سیزده عدد سنگ را به پشت سر پرتاب می‌کنند؛ بدین معنا که آرزو می‌کنند بلایا و نواحس از شخص دور شود و به‌ازای هر سنگ یک آرزوی می‌کنند.

آیین گره زدن سبزه
یکی از آیین‌های این روز سبزه گره زدن است که بیش‌تر جوانان در این روز این کار را انجام می‌دهند. گره زدن سبزه به معنای گره زدن زندگی با طبیعت است که نشانه سبز و شاداب باقی ماندن است. به طور معمول افراد با گره زدن سبزه آرزو می‌کنند.

گفته می‌شود زمانی که گره زده می‌شود سبزه را به داخل آب می اندازند و اگر گره سبزه در آب باز شود بخت فرد باز می‌شود و بخت با شخص یار می‌شود و در نتیجه آروزها برآورده می‌شود.

دروغ سیزده یا دروغ اول آوریل؟
برخی افراد این روز را به شوخی و دروغ‌هایی خنده‌اور می‌گذرانند. به دروغی که در روز سیزدهم گفته می‌شود دروغ سیزده می‌گوسند که رسمی است شبیه به دروغ اول آوریل که در غرب رواج دارد. بیش ازشصت سال است که در ایران، شوخی و دروغ سیزده رواج پیدا کرده است.
روز دروغ آوریل در بسیاری از کشورها به عنوان یک روز ویژه با گفتن دروغ‌هایی جالب به حالت شوخی است که بسیاری افرادمیان دروغ سیزده را شبیه به دروغ آوریل می‌دانند. در برخی از کشورها از جمله انگلستان، اتریش و نیوزیلند دروغ‌گویی در این روز از صبح تا ظهر ادامه پیدا دارد اما در نقاط دیگر تا پایان روز ادامه دارد.

آیا تاریخ ایران مانند غربی‌ها سیزده را نحس می‌داند؟
در ایران باستان هر یک از روزهای هفته و ماه نماد طبیعت بوده‌اند و نام‌های مخصوصی داشته‌اند. در گاهشماری ایرانی روز سیزدهم مربوط به ستاره باران‌آور است و ایرانیان این روز را برای اولین جشن تیرگان سال انتخاب کرده‌اند زیرا آن روز تیر روز نان داشته است. در واقع سندی معتبر از ایران باستان دال بر نحس بودن این روز نیست و بر خلاف باور عموم، ایرانی‌ها روز سیزدهم را مانند سایر روزهای ماه روزی خجسته استمی‌دانستند.

در فرهنگ غرب که بیش از حد به چنین مسائلی علاقه دارند و همزمان با دوران صفویان این فرهنگ نفوذ پیدا کرد روز سیزده را نحس می‌دانستند و امروزه با پیشرفت علم و فناوری همچنان بسیاری از غربی‌ها به خرافاتی از این دست اعتقاد دارند. در فرهنگ ایرانی از نظر ریاضی عدد سیزده را به این علت که قابل تقسیم نیست کمی بدقلق می‌شمارند و گرنه نحس بودن آن را به ندرت قبول می‌کنند.

عدد سیزده از چه زمانی در ایران نحس شد؟
ایرانیان باستان عمر جهان را ۱۲هزار سال می دانستند و به همین دلیل، عدد ۱۳ را به عنوان نماد نوزایی و شروع یک دوران جدید قبول داشتند. اما با گذشت زمان کم کم عدد سیزده از اعتبار افتاد و نحس و بدیمن شمرده شد. بعد از آن با نفوذ فرهنگ‌ها و خرافات شاییع در آن‌ها عدد سیزده عددی نحس شمرده شد که می‌باست از شر بلاهای این روز به طبیعت پناه برد.

در چند دهه اخیر سیزده به در به حدی بدیمن شد که برخی افراد به این باور رسیدند که در این روز نباید به دید و بازدید نوروز بپردازند و رفتن به خانه فردی دیگر و دید و بازدید از آنجا به معنای بردن نحسی به آن خانه مبدل گشت. علاوه بر این، دیدگاهی کاملا خرافی به سیزده به در وجود دارد که تمام بلاهای بدیمن یک سال در روز سیزده فروردین نازل می‌شود.

اما درباره این که سیزده از چه زمانی در ایران تبدیل به یک عدد نحس شد، برخی از محققان عقیده دارند که اعتقاد به نحس بودن عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان به مسلمانان انتقال پیدا کرد.

حال و هوای ایرانی‌ها در روز سیزده به در
روز سیزده به در از جمله جشن‌های ملی ایرانی‌ها است و با گذشت زمان تغییرات زیادی در نحوه برگزاری آن بوجود آمده است. گفته می‌شود که در ایران باستان افراد در آغاز سال نو پس از گذشت دوازده روز، سیزدهمین روز را به یاد دوازده ماه سال گذشته جشن می‌گرفتند و به دوره نوروز پایان می‌بخشیدند.

سیزده به در به معنی در کردن نحسی روز سیزده است. از طرف دیگر، گفته می‌شود که وجود کلمه «در» در این ترکیب می‌تواند به «دره» اشاره کند که می‌تواند از آن مفهوم روز طبیعت را برداشت کرد و به سوی دره و دشت رفتن را معنی آن دانست.

منبع: Live Science
Huffington Post
The Guardian
History.com

یک میلیون و 200 هزار نفر در یک قدمی حذف یارانه

یک میلیون و 200 هزار نفر در یک قدمی حذف یارانه
پشت گوش اندازی ثبت نام کارت ملی ممکن است به حذف و عدم دریافت یارانه افراد منتهی شود.

به گزارش حصارنا به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان  ؛ با توجه به این که ثبت نام و اخذ کارت های هوشمند ملی چندین بار در رسانه ها اعلام شد گویا تا کنون بسیاری از افراد اقدام به ثبت نام برای آن نکرده اند ،پشت گوش اندازی ثبت نامی که ممکن است به حذف و عدم دریافت یارانه افراد مرتبط شود.

در همین راستا سیدابوالحسن فیروزآبادی قائم مقام وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اعلام این خبر که یارانه اشخاص بدون کارت ملی طبق آخرین تصمیم، حذف خواهد شد، گفت: تاکنون 2.5 میلیون نفر حذف شدند و در سال 94 هم دولت در حال بررسی تبصره یارانه در لایحه بودجه است.

وی با اشاره به اینکه تا کنون 2.5 میلیون نفر طبق آخرین آمار از لیست یارانه‌بگیران حذف شده‌اند درباره ادامه این روند افزود: این روند ادامه‌‌دار خواهد بود و افرادی که کارت شناسایی ملی ندارند از هفته پایانی بهمن‌ماه از لیست یارانه حذف خواهند شد.

فیروزآبادی با اشاره به جزئیات این امر تاکید کرد: هنوز حذف یارانه افراد فاقد کارت شناسایی ملی اعمال نشده و این امر طبق آخرین تصمیم قطعی از پایان بهمن و در اسفند ماه اعمال می شود.

*یک میلیون و 200 هزار نفر در یک قدمی حذف یارانه

محمد ابراهیم طریقت سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور در تازه ترین اخبار در خصوص یارانه بگیران فاقد کارت ملی در گفت‌وگو با خبرنگار ما اظهار داشت: از تعداد یک میلیون و ششصد هزار نفر افراد بالای هجده سال که فاقد هرگونه کارت ملی بوده اند تا کنون چهارصد هزار نفر برای ثبت نام اقدام کرده اند.

همچنین یک میلیون و 200 هزار نفر از این افراد جا مانده فرصت دارند تا نیمه بهمن ماه سال 94 برای ثبت نام و اخذ کارت ملی اقدام کنند.

بر اساس این گزارش ، افراد هجده سال به بالا فاقد هیچ گونه کارت ملی اگر تا فرصت ارائه شده اقدام نکنند یارانه آن ها قطع می شود. البته تنها ثبت نام برای عدم حذف یارانه کفایت می‌کند.

دل‌نوشته «سالار عقیلی» پیرامون مسائل پیش آمده اخیر

دل‌نوشته «سالار عقیلی» پیرامون مسائل پیش آمده اخیر
سالار عقیلی خواننده موسیقی سنتی،برای اولین بار نسبت به حواشی حضورش در یک شبکه ماهواره‌ای واکنش نشان داده است.
دل‌نوشته «سالار عقیلی» پیرامون مسائل پیش آمده اخیر به گزارش حصارنا به نقل از باشگاه خبرنگاران ،سالار عقیلی خواننده موسیقی سنتی کشورمان بعد از حضور در شبکه ماهواره‌ای معاند در تاریخ سوم بهمن‌ماه و در پی ایجاد موجی از اعتراضات و انتقادات مردمی توضیحاتی را درباره این اتفاق ارایه نموده است. عقیلی در متنی ضمن اشاره به این که نیتی بغیر از ترویج موسیقی فاخر ایرانی نداشته است، ابراز امیدواری کرده که سوتفاهمات پیش آمده هر چه زودتر مرتفع شود. متن کامل این یادداشت بدین شرح است:

«با خبر شدم که مصاحبه چند شب گذشته‌ام با شبکه ماهواره‌ای باعث برانگیختن احساسات وطن‌پرستانه برخی از افراد گردیده است. به اطلاع کلیه هم‌وطنان عزیز می‌رسانم که تا جان در بدن دارم، هواداریِ میهن عزیز و مردم نازنین ایران را گرامی خواهم داشت.

تا آنجا که باور قلبی‌ام می‌گوید در مصاحبه‌ام به‌شدت از کشور عزیز و برگزاری کنسرت در داخل مملکت، به‌خصوص در شهرستان‌ها دفاع نموده که به جرأت می‌توانم بگویم اغراق نگفته و همه عین واقعیت بود. از آنجائیکه فرد سیاسی نیستم و با گرایش‌های سیاسی‌ شبکه‌های ماهواره‌ای اصولاً آشنایی نداشته و ندارم و هدفم صرفاً ترویج و شناساندن هنرم بوده و هرگز غیر از راه هنر و تلمذ هنر موسیقی اصیل، راه دیگری نپیموده‌ام، سعی‌ام بر این بود که همواره در کشورهای مختلف به‌عنوان سفیر فرهنگی ایران، موسیقی کشور عزیزم را ترویج داده و نیتی به غیر از این نداشتم. تصورم این است که هیچ نکته‌ای خلاف شأن ایران عزیز و ساحت هنر و هنرمند ابراز نکردم و همواره افتخارات کشورم را پاس داشته و جوانان ایران عزیز را چه در داخل و چه در خارج با موسیقی اصیل و فاخر، همراه با اشعار بزرگانی مانند مولانا، حافظ، سعدی، جامی و... بیش از پیش آشنا نمایم.

با در نظر گرفتن این نکته که اکثر هم‌وطنان عزیز به این بنده حقیر لطف داشته و معمولاً انتظار دارند با گرفتن عکس، اینجانب را مورد عنایت خود قرار دهند، دور از انصاف و اخلاق هنری می‌بینم که از این کار ممانعت نمایم. از طرفی در مسافرت‌های داخل و خارج از کشور با اغلب شبکه‌های تلویزیونی در مورد فعالیت‌های هنری‌ام گفت‌وگو نموده‌ام و تاکنون مورد خلافی مشاهده نشده، این بار هم فقط و فقط در ارتباط با تور کنسرت اروپای خود به‌خصوص در لندن و منچستر، به مردم عزیز آگاهی دادم و سعی‌ام بر این بود که جوانان را بیش‌تر با موسیقی فاخر کشورمان آشنا نمایم.

با توجه به توضیحات بیان‌شده، امیدوارم برای برخی از هم‌وطنان عزیز سوءتفاهم به‌وجودآمده، رفع گردد و سپاسگزار همه هم‌میهنان مهربانم می‌باشم و از آنجائیکه عاشق وطنم و مردم ایران می‌باشم و بارها و بارها گفته‌ام: «همه جان و تنم، وطنم، وطنم، وطنم» هیچ تصمیمی برای مهاجرت و ماندن در خارج از کشور را ندارم و به‌زودی به آغوش میهن عزیزم ایران بازخواهم گشت و تا جان در بدن دارم برای وطنم این «شکوه پابرجا» می‌خوانم.»

جزئیات واریزآخرین سهمیه بنزین400 تومانی



همزمان با بایگانی افزایش قیمت بنزین به 1050 تا شب عید آخرین سهمیه بنزین 400 تومانی خودروهای شخصی در سال 92 امشب واریز می‌شود ضمن آنکه با اجرای فاز دوم ساماندهی سهمیه بنزین کارت‌های سوخت، سهمیه ویژه بنزین برخی از خودروها از امشب به سهمیه عادی تبدیل می‌شود.
مهر: آمارهای رسمی شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی حاکی از آن است که پس از ثبت رکوردهای جدید مصرف بنزین در هفت ماهه نخست سالجاری، مصرف این فرآورده استراتژیک نفتی از نیمه پائیز سالجاری روندی نزولی را در پیش گرفته است.

از این رو هر چند در ایام نوروز و حتی شهریورماه مصرف بنزین ایران رکوردهای 90 تا 100 میلیون لیتری در روز را برای نخستین بار ثبت کرد اما هم اکنون متوسط مصرف بنزین کشور به حدود 68 میلیون لیتر در روز کاهش یافته است.

پیش بینی‌ها حاکی از آن است که متوسط مصرف روزانه بنزین کشور هم تا اواسط اسفند ماه به سیر نزولی خود ادامه دهد که با توجه به تثبیت قیمت و سهمیه‌های بنزین، مردم و خودروسواران از روزهای ابتدایی زمستان با کاهش مصرف بنزین 400 تومانی، به نوعی ذخیره‌سازی بنزین با قیمت نیمه یارانه‌ا‌ی را در کارت‌های سوخت برای نوروز 93آغاز کرده‌‌اند.

آمارهای رسمی شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی حاکی از آن است که ذخیره بنزین نوروز ٩٣، با ٧٠٠ میلیون لیتر افزایش نسبت به سال گذشته به یک میلیارد و ٥٠٠میلیون لیتر رسیده است.

در همین حال مصطفی کشکولی مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی ایران از آغاز ذخیره‌سازی بنزین نوروزی مردم در انبارها و مخازن ذخیره سازی فرآورده‌های نفتی کشور خبر داده است.

سهمیه بنزین اسفند امشب واریز می‌شود

آخرین سهمیه بنزین نیمه یارانه‌ای زمستان تا ساعت 24 بامداد امشب چهارشنبه 30 بهمن ماه به کارت‌های هوشمند سوخت واریز می‌شود.

برای آخرین ماه امسال هر لیتر بنزین نیمه یارانه‌ای با قیمت 400 تومان و بنزین آزاد با نرخ 700 تومان عرضه می‌شود ضمن آنکه 25 لیتر بنزین به کارت سوخت موتورسیکلت‌‌ها با نرخ نیمه یارانه‌ای اختصاص می یابد.
 
در اسفند ماه سهمیه بنزین آزاد خودروهای شخصی بدون محدودیتی، در صورت اتمام سهمیه بنزین نیمه یارانه‌ای 400 تومانی خودروها از طریق کارت هوشمند سوخت خودرو قابل برداشت است.

بنزین 1050 تومانی تا شب عید بایگانی شد

هفته جای مذاکراتی بین شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی، انجمن جایگاه داران، شهرداری ها و برخی از نهادها به منظور اماده باش برای افزایش قیمت بنزین از ابتدای اسفند ماه سالجاری برگزاری شد.

بیژن حاج محمدرضا رئیس انجمن جایگاهداران سوخت کشور با اشاره به نشست ویژه روز یکشنبه هفته جاری شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی استان تهران با جایگاهداران برای افزایش احتمالی قیمت بنزین از اول اسفند ماه سال جاری، اعلام کرد: علاوه بر جایگاه‌ها، شهرداری‌ها و برخی نهادهای دیگر برای افزایش احتمالی قیمت بنزین در آماده باش هستند.

بر این اساس پیش بینی ها حاکی از آن بود که دولت عزم خود را برای عرضه بنزین با دو نرخ جدید 1050 و 700 تومانی از نخستین روز اسفند ماه سال جاری جزم کرده است.

با این وجود پس از تائید و تکذیب‌های فراوان، سرانجام افزایش قیمت بنزین تا پایان سال به تعویق افتاد و براساس گفته اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، قیمت بنزین در سال 92 افزایش نمی یابد.

از این رو دست کم تا شب عید پرونده افزایش قیمت بنزین به عنوان پرطرفدارترین فرآورده نفتی کشور در دولت تدبیر و امید بایگانی شده است.

کدام خودروها امشب سهمیه بنزین نمی‌گیرند


طرح جدید ساماندهی سهمیه‌های ویژه بنزین خودروها و موتورسیکلت‌ها آغاز شده است که در فاز اول اجرای این طرح از ابتدای دی ماه سهمیه بنزین خودروهای و متورسیکلت‌های فرسوده حذف شد ضمن آنکه اجرای فاز دوم ساماندهی سهمیه ویژه بنزین خودروها از بامداد امشب یکم اسفند ماه اجرایی خواهد شد.

حسین هاشمی معاون ستاد سوخت با بیان اینکه مطابق با گزارش سازمان بازرسی کل کشور تعدادی از خودروهای آزانس مسافربری در خدمت ناوگان حمل و نقل عمومی نبوده اما سهمیه ویژه بنزین دریافت می کنند، گفت: مطابق با فراخوان انجام شده سهمیه ویژه آن دسته از خودروهای آزانس مسافربری که در طرح ساماندهی ثبت نام نشده اند از یکم اسفند ماه قطع خواهد شد.

این مقام مسئول با اعلام اینکه ابتدای اسفند سالجاری سهمیه بنزین ویژه این دسته از خودروها به سهمیه بنزین خودروهای شخصی تبدیل می‌شود، اظهار داشت: همچنین سهمیه ویژه خودروهای موسسات آموزش رانندگی به سهمیه بنزین خودروهای شخصی معادل 60 لیتر در ماه تبدیل می‌شود.

از این رو سهمیه ویژه بنزین حدود 26 هزار دستگاه خودروی وابسته به موسسات آموزش رانندگی به سهمیه عادی 60 لیتری خودروهای شخصی تبدیل شده است.

در حال حاضر بنزین به صورت 2 نرخی شامل بنزین معمولی یارانه ای 400 تومان، بنزین معمولی آزاد 700 تومان، بنزین سوپر نیمه یارانه ای 500 تومان و بنزین سوپر آزاد 800 تومان در سطح جایگاه‌های کشور عرضه می‌شود.

با این وجود پیش بینی می‌شود از بهار سال آینده برای نخستین بار پای بنزین 1000 تومانی به جایگاه‌های سوخت کشور باز شود.

حکم زندانی کردن کسی که مهریه همسرش را ندارد!!

حکم زندانی کردن کسی که مهریه همسرش را ندارد!!

مهریه

مهریه در لغت به معنای كابین و جنسی كه در وقت نكاح بر عهده شوهر است می‌باشد و در اصطلاح حقوقی نیز مهر یا صداق مالی است كه زن بر اثر ازدواج مالك آن می‌گردد و مرد ملزم به پرداخت آن به زن می‌باشد.


پس از تحقق عقد نكاح، رابطه زوجیت بین طرفین ایجاد و حقوق و تكالیفی برای طرفین مقرر می‌شود از جمله آن تكالیف پرداخت نفقه، مهریه، اجرة المثل، نحله، تنصیف اموال می‌باشد كه بعضی از این‌ها با عقد ازدواج به عهده شوهر است مثل نفقه و مهریه و بعضی از آن‌ها منوط به تحقق طلاق و جدایی میان آن‌هاست مثل اجرة المثل.

مهریه در لغت به معنای كابین و جنسی كه در وقت نكاح بر عهده شوهر است می‌باشد و در اصطلاح حقوقی نیز مهر یا صداق مالی است كه زن بر اثر ازدواج مالك آن می‌گردد و مرد ملزم به پرداخت آن به زن می‌باشد.

سوال: آیا حکومت حق دارد مقدار مهریه بانوان را تعیین کند؟

اگرچه تعیین مقدار مهریه خانم‌ها بر اساس قوانین و احکام دین اسلام، بر عهده حکومت قرار داده نشده، و حکومت حق ندارد برای مهریه سقف خاصی را مشخص کند، اما اگر در جامعه‌ای مهریه ابزاری شده باشد در دست عده‌ای، برای سودجویی و برهم زدن اساس خانواده و توازن اجتماعی، حکومت می‌تواند براساس مصالح جامعه، به دفاتر رسمی ازدواج اعلام کند که مهریه های بسیار سنگین را، به دلیل مشکلاتی؛ نظیر طولانی شدن دادرسی، پر شدن زندان‌ها و ...، ثبت نکنند. با توجه به این مسئله قوه قضائیه نیز به دعاوی مرتبط رسیدگی نخواهد کرد.

البته، اگر زن و شوهری بر مهریه سنگینی توافق کنند و بدون مراجعه به محاکم قضایی، با رضایت کامل شوهر آن‌را پرداخت کند، حکومت حتی اگر حق محدود سازی را داشته باشد، در عمل نمی‌تواند چنین محدودیتی را به اجرا گذارد.

سۆال: آیا در تعیین مقدار مهریه توافق دختر و پسر كافی است یا آنكه والدین آنان هم حق اعمال نظر دارند؟

جواب: بستگی به توافق دختر و پسر دارد. (ر.ك استفتائات امام (ره)، ج3، ص185، س25)

سۆال: اگر كسی زن ثیّبه ای را به عقد خود درآورد و قبل از دخول طلاق دهد آیا باید تمام مهر را بپردازد یا نصف مهر را؟

جواب: در فرض مسأله نصف مهر را باید بپردازد. (ر.ك استفتائات امام (ره)، ج3، ص188، س30)

چند پرسش و پاسخ در مورد احکام مهریه از محضر حضرت آیة الله مکارم شیرازی دام ظله:

1ـ آیا مهریه ای را که به انسان تحمیل می کنند لازم است آنرا بپردازیم و یا آنچه که نیت پسر و دختر است کافی است؟

در صورتی که مهریه با رضایت طرفین نباشد اعتباری ندارد ولی اگر صیغه عقد بر مهریه ای خوانده شده نمی توان آن را بعداً انکار کرد مگر دلیل روشنی داشته باشید.

2ـ آیا اگر مرد نتواند در لحظه تعیین مهریه کل آن را بپردازد میتواند نیت کند که هر وقت داشت در صورت مطالبه بپردازد؟

در صورتی که به هنگام عقد شرط کنند که مرد هر زمان توانایی پرداخت داشت بپردازد (عند القدرة و الاستطاعة) در این صورت هر زمان که داشت می پردازد.

3ـ در مورد میزان مهریه نظر معظم له چیست؟تکلیف محاکم در مورد مهریه های بسیار بالا چیست؟

مهریه های بسیار بالا اعتباری ندارد زیرا قصد جدّی در آنها نمی باشد و اگر باشد نوعی سفاهت است.

سوال: آیا زندانی کردن بدهکاری که به واسطه مهریه همسرش محکوم شده و هیچ مال و درآمدی ندارد شرعی می‌‌‌باشد؟

مهریه یکی از طلب‌های ویژه‌ای است که بر عهده مرد بوده و غالباً نیز عند المطالبه است. بنابر این، هر وقت زن درخواست کند بر مرد واجب است آن‌را پرداخت نماید؛ زیرا بین مسلمانان، بلکه حتی غیر مسلمانان اختلافی وجود ندارد که بر شخص بدهکار پرداخت بدهی واجب است.[1] حال اگر شخص بدهکار با توجه به فرارسیدن زمان دین، بدهکاری خود را پرداخت نمی‌کند، چند حالت متصور است:

1. توانایی پرداخت بدهکاری را دارد، ولی کوتاهی می‌کند و نمی‌پردازد. بنابر نظر فقهای امامیه، اگر طلبکار درخواست حبس او را داشته باشد حکومت، بدهکار را حبس و زندانی می‌کند و سپس به او دستور می‌دهند که بدهکاری خویش را بپردازد، اگر بدهی خود را پرداخت او را آزاد می‌کنند و اگر نپرداخت، به دستور حکومت اموالش فروخته می‌شود و طلب طلبکار پرداخت می‌شود، سپس آزادش می‌کنند.[2]

اصبغ بن نباته نقل می‌کند: «على (علیه السلام) فردى را که بدهى طلبکاران خود را نمى‌داد زندانى مى‌کرد و سپس به او دستور مى‌داد تا اموالش را میانشان تقسیم کند، اگر امتناع مى‌ورزید، امام اموال او را مى‌فروخت و پولش را میان طلبکارانش تقسیم مى‌کرد.[3]

2. توانایی پرداخت بدهکاری خود را ندارد: صورت دوم، خودش دو حالت دارد: الف؛ یا معسر است و واقعاً اموالی ندارد تا دینش را پرداخت نماید.

ب؛ یا متعذر است. مثلاً ورشکسته شده و یا محجور در تصرف شده باشد و اختیار اموالش دست خودش نیست.

در این فرض اگر ادعای اعسار کند و برای ادعای خود بینه بیاورد و یا طلبکار او را تصدیق کند حبس و زندانی کردن او جایز نیست، بلکه طلبکار و حکومت باید او را مهلت در پرداخت بدهند.[4]

به دلیل گفتار خداوند متعال در قرآن کریم که می‌فرماید: «وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‏ مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛[5] و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایى، مهلت دهید! و اگر (در صورتى که براستى قدرت پرداخت را ندارد،) براى خدا از طلب خود صرف نظر کنید برای خودتان بهتر است اگر (منافع این کار را) بدانید!

اما اگر طلبکار، ادعای بدهکار مبنی بر اعسار را نپذیرد و بدهکار نیز اقامه بینه نکند با درخواست طلبکار، حکومت، بدهکار را حبس و زندانی می‌کند تا با ارائه بینه، معسر بودنش را ثابت نماید. اگر اعسارش را ثابت نمود او را آزاد می‌کنند تا دنبال کسب و کار جهت ادای دین خود برود.[6]

چنان‌که امام علی (علیه السلام) چنین قضاوت کرد که صاحب دین (مدیون) زندانى مى‌شود، وقتى معلوم شد مفلس و محتاج است آزاد مى‌شود تا دنبال کسب برود و مالى به دست آورد».[7]

اگر طلبکار می‌داند بدهکار معسر است، جایز نیست درخواست حبس بدهکار را نماید و اگر با علم به عدم توانایی او در پرداخت دین درخواست حبس نماید و او را زندانی کند، گناهکار است.[8]

 

پی نوشتها:

[1]. خالصى، محمد باقر‌، أحکام المحبوسین فی الفقه الجعفری‌، ص 109

[2] . طبسى، نجم الدین، السجن و النفی فی مصادر التشریع الإسلامی، ص 57 – 58 أحکام المحبوسین، ص 110‌.

[3]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 28

[4]. أحکام المحبوسین، ص 109. عاملى، سید محمد حسین ترحینى‌، الزبدة الفقهیة فی شرح الروضة البهیة‌، ج 5، ص 36

[5]. بقره، 280.

[6]. السجن و النفی فی مصادر التشریع الإسلامی، ص 60‌؛ الزبدة الفقهیة، ج ‌5، ص 37.

[7]. وسائل الشیعة، ج‌18، ص: 418‌؛

[8]. شیخ مفید، المقنعة، ص 557

آمنه اسفندیاری         

بخش احکام اسلامی تبیان

کشف عجیب در مسجد سهله


دبیرخانه مسجد سهله از کشف ۱۲ کندوی عسل در محراب امام مهدی(عج) در مسجد سهله خبر داد.
عقیق: مضر المدنی، دبیرخانه مسجد سهله اعلام کرد: در مکان محراب امام مهدی(عج) 12 کندوی عسل پیدا شده است که نشان دهنده اعجاز الهی است.

وی افزود: کندوهای عسل در سجده گاه امام دوازدهم قرار گرفته است که بسیار تعجب آور است.

مضر المدنی تصریح کرد: مهندسان و کارگران هنگام کار با این کندوهای عسل روبه روشدند و از اینکه به چه شکل با این ظرافت در آنجا زنبورها کندو درست کرده اند، تعجب کردند.


المدنی خاطر نشان کرد: با توسعه حفاری در این مکان متوجه شدند که این کندوها به هم پیوسته هستند و پر از عسل بوده است.

رهیر محبوبه، یکی از کارگران گفت: از جهت طبیعی این امر پدیده ای عجیب و غریب به شمار می رود، زیرا این مکان، برای لانه گزینی زنبور مساعد نبوده است ولی این امر اتفاق افتاده است و تعداد کندوها به تعداد امامان معصوم(ع) است. وی از کارشناسان خواست تا روی این مسئله بی نظیر تحقیق کنند.

لوی الجبوری، مسئول اطلاع رسانی مسجد سهله گفت: پس از کشف کندوهای عسل می خواهیم تا این کنودها را برداشته و در صندوق چوبی نگهداری کنند.

هزینه‌ حج تمتع ۹۳ قسطی ‌شد


هزینه‌ حج تمتع ۹۳ قسطی ‌شد

  رئیس سازمان حج و زیارت گفت: به‌دلیل آغاز زودهنگام ثبت‌نام از متقاضیان حج سال آینده تصمیم گرفته شده است که برای رعایت‌حال زائران، هزینه حج سال ۹۳را در ۲قسط دریافت کنیم.

سعید اوحدی گفت: سود ودیعه‌ای که ثبت‌نام‌کنندگان در زمان ثبت‌نام در بانک ملی به ودیعه گذاشته‌اند در حدود یک میلیون و 100هزار تومان است که این مبلغ از هزینه ثبت‌نام متقاضیان کسر می‌شود. رئیس سازمان حج و زیارت اظهار داشت: طبق برآوردهای انجام شده و با صرفه‌جویی‌های صورت گرفته هزینه حج برای سال 93حداقل 7میلیون و 700هزار تومان و حداکثر 10میلیون و 590هزار تومان است و در قسط اول متقاضیان 5میلیون تومان را پرداخت می‌کنند و در قسط دوم که در اوایل اردیبهشت باید پرداخت کنند مابقی هزینه‌های خود را پرداخت می‌کنند که مبلغ باقیمانده بستگی به گروهی دارد که در آن گروه ثبت‌نام می‌کنند. اوحدی ادامه داد: قرار است مبلغ سود ودیعه از هزینه ثبت‌نام کاسته شود.

اعلام زمان توزیع سبد دوم کالا به‌زودی



ربیعی خبر داد: به زودی زمان اجرای مرحله دوم طرح اعلام می‌شود.
فارس: وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با بیان اینکه در مرحله نخست بیش از ۹ میلیون خانوار سبد کالا می‌گیرند، گفت: زمان مرحله دوم به زودی اعلام می‌شود.

به گزارش روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، علی ربیعی گفت: سیاست دولت تدبیر و امید فراهم کردن رفاه برای عموم جامعه است.

وی درباره هدف دولت از توزیع سبد کالایی، گفت: دولت توزیع سبد کالایی را با هدف ایجاد امنیت غذایی در دستور کار خود قرار داده است و این سبد در چند مرحله توزیع خواهد شد.

وی گفت: شاید بهتر بود به عنوان وزیر رفاه اجتماعی پیش از اجرای طرح، اطلاع رسانی لازم را برای مردم در این زمینه انجام می‌دادم.

وی ادامه داد: باید ضمن ایجاد زیرساخت‌های بانکی برای اجرای چنین طرح بزرگ و گسترده‌ای، آمادگی لازم را فراهم می‌کردیم، هر چند تهیه و تأمین اقلام مورد نیاز برای توزیع این سبد نیز به زمان زیادی نیاز داشت.

ربیعی درباره مرحله دوم طرح سبد کالایی نیز گفت: در مرحله دوم، بخش دیگری از کارگران تامین اجتماعی، مستمری بگیران و عده‌ای دیگر از کارمندان مشمول تأمین اجتماعی که در دولت شاغل هستند، می‌توانند سبد کالا دریافت کنند.

وی ادامه داد: در مرحله نخست بیش از 9 میلیون خانوار از این سبد بهره‌مند می‌شوند که تاکنون یک میلیون نفر کالا دریافت کرده‌اند؛  ضمن آنکه مرحله دوم ،زمانی که پنج تا شش میلیون خانوار از ذینفعان مرحله نخست سبد کالای خود را دریافت کنند، آغاز خواهد شد.

وی ادامه داد: در برخی از ادارات دولتی تعدادی از کارمندان این سبد را گرفته و اسامی عده‌ای دیگر از آنها منظور نشده است ولی در مرحله دوم کارمندانی که هنوز سبد کالا دریافت نکرده‌اند، مشمول طرح خواهند شد.

وی درباره مراکز توزیع سبد کالا اضافه کرد: برخی از مراکز سنتی توزیع کالا نظیر اتکا، اتحادیه امکان، فروشگاه‌های شهروند و رفاه وظیفه توزیع سبد کالا را برعهده دارند

ربیعی با اشاره به طولانی بودن صف‌های دریافت سبد کالا در برخی از شعب گفت: هماهنگی هایی با وزارت صنعت، معدن و تجارت در این زمینه انجام شده و قرار است تعداد دستگاه های کارتخوان (pos) در این فروشگاه‌ها را افزایش دهیم.

* علت شلوغی صف‌ها افراد غیرمشمولند

وی دلیل دیگر شلوغی صف‌های دریافت سبد را حضور تعداد زیادی از افرادی غیرمشمول در این طرح در صف‌های دریافت سبد کالا، عنوان کرد و افزود: امروز تصمیم گرفته شد، تعداد مراکز توزیع سبد را نیز افزایش دهیم.

* تصور استقبال گسترده مردم را نداشتیم


ربیعی خبر داد: به زودی زمان اجرای مرحله دوم طرح اعلام می‌شود.

وی یادآور شد: تصور نمی‌شد که مردم این همه از اجرای طرح توزیع سبد کالا استقبال کنند اما به هر حال به مردم اطمینان می‌دهیم که محدودیت زمانی برای دریافت سبد نداریم و سبد آنها طلبی در دست دولت است که به آنها داده خواهد شد

وی با اشاره به نقش نظام بانکی کشور در اجرای مطلوب این طرح، گفت: نباید فشار زیادی به سیستم بانکی کشور وارد آورد.

ربیعی گفت: به هیچ وجه به افرادی که یارانه به آنها تعلق نمی‌گیرد، سبد کالایی تعلق نخواهد گرفت زیرا هزینه سبد به کارت هدفمندی واریز می شود.

به گفته وی، هزینه سبد با نوبت سی و پنجم یارانه‌ها شارژ شده و علاوه بر این که هزینه سبد به کارت سرپرست خانوار شارژ می‌شود، قطعا افرادی که سبد دریافت کرد‌ اند یک عضو از خانواده آنها جزء افراد مشمول طرح بوده است.

ربیعی ادامه داد: علی‌رغم برخی نارسایی‌ها در اجرای طرح توزیع سبد کالا، دولت تدبیر و امید ذره‌ای از برنامه تأمین رفاه مردم شانه خالی نمی‌کند زیرا یکی از اهداف مهم و اساسی دولت، تأمین رفاه برای آحاد جامعه به ویژه محرومان و اقشار آسیب‌پذیر است.

وی تأکید کرد: دولت یازدهم به موضوع رفاه به عنوان بسته فرایندی رفاه نگاه می‌کند و حرکت دولت در این جهت پایدار است و برنامه‌های رفاهی متعددی را برای آحاد جامعه در برنامه های خود مدنظر قرار داده است.

وی ادامه داد: ساماندهی، ارتقا کیفیت و کاهش هزینه درمان، ایجاد امنیت غذایی و کمک به مردمی که هزینه‌های زندگی آنها بر اثر افزایش قیمت حامل های انرژی، بیش از پیش افزایش یافته است از جمله اهداف دولت تدبیر و امید است که تمام این محورها در شورای عالی رفاه پیگیری خواهد شد.

* موضوع درمان در فاز دوم هدفمندی پیگیری می‌شود

به گفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، موضوع درمان در فاز دوم هدفمندی یارانه ها پیگیری می‌شود و در این زمینه دولت و مجلس با مساعدت یکدیگر ارتقا شرایط رفاهی جامعه را در بخش های مختلف پیگیری خواهند کرد.

وی با انتقاد به برخی از رسانه ها که با دید غیرمنصفانه توزیع سبد را زیرسئوال برده‌اند، گفت: متأسفانه این افراد درکی از منافع ملی ندارند و نمی‌دانند که دولت یازدهم حمایت از مردم را سرلوحه تمام فعالیت‌های خود قرار داده است.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به مردم اطمینان داد که کالا به اندازه کافی در اختیار دولت است و مرحله به مرحله در اختیار مردم قرار می‌دهد؛ دولت در این زمینه هیچ‌گونه کوتاهی نخواهد کرد و دولت تدابیری اتخاذ کرده که هیچگاه در کشور کمبود کالا به وجود نخواهد آمد.

کشف خانواده ‌شگفت‌انگیز میان کوه‌های ایران + تصویر 

حصارنا به نقل از روزنامه جوان

مرتضی ایزدی رئیس ثبت احوال شهرستان دشتستان ماجرا را این گونه شرح می‌دهد: مدتی پیش به ما خبر دادند خانواده‌ای ۱۰ نفره از ۷۰ سال پیش در منطقه کوهستانی و صعب العبور «راه وال تنگ چول نار» بخش ارم کپرنشین هستند. بنابراین مأموران ثبت‌احوال دشتستان و مأموران اداره آگاهی شهرستان و بخشداری تنگ ارم تصمیم گرفتند برای بررسی ماجرا راهی محل شوند. از آنجا که امکان تردد با هیچ موتوری امکان نداشت، آنها راه‌های صعب العبور را پیاده طی کردند و خودشان را به محل رساندند. مرتضی ایزدی ادامه می‌دهد: سرپرست خانواده گفت اسمش بهمنیار است. ۷۰ساله است و اسم پدرش علی بود.

64313_368

او توضیح داد که همراه همسر، هفت فرزند و خواهر ۷۳ساله‌اش زندگی می‌کند. پسر بزرگش ۳۸ ساله است و دختری ۱۴ ساله آخرین فرزند خانواده او است. رئیس ثبت احوال شهرستان دشتستان در ادامه می‌گوید: این خانواده هیچ گونه امکانات زندگی نداشتند و زندگی‌شان را به شیوه زندگی عشیره‌ای اداره می‌کردند. آنها از دیدن قاشق و چنگال، دوربین، مداد وکاغذ به هیجان آمده بودند. لباس‌های اعضای گروه برایشان جالب بود. بهمنیار به مأموران گفت: در ۷۰ سالی که از عمرش گذشته هفت بار به روستای قراول خانه سرزده اما هیچ یک از خانواده‌اش تاکنون از کوهستان خارج نشده‌اند. یکی از دختران خانواده هم گفت: معنی شهر و روستا را نمی‌دانیم. جز کوه و ستاره چیز دیگری به چشم ندیده‌ایم. بر اساس این گزارش مراحل هویت شناسی، صدور شناسنامه، در اختیار قراردادن امکانات رفاهی و بهداشتی برای این خانواده و ساخت فیلم مستند در حال بررسی است.

فساد "جاستین بیبر" مردم آمریکا را هم به ستوه آورد


فساد "جاستین بیبر" مردم آمریکا را هم به ستوه آورد/ سقوط آزاد بیبر از برج شهرت + تصاویر

در اين "پروژه ضد فرهنگي" جديد، از روشي استفاده مي‌شود که بيشترين تاثير را روي ذهن و رفتار نوجوانان خواهد داشت؛ "ناتوي فرهنگي" غرب با استفاده از خود نوجوانان، در فرايندي کاملا برنامه‌ريزي شده، مهره‌هاي خود را به عنوان الگو به جهان معرفي کرده و در طي مدت کوتاهي اين مهره‌هاي نوجوان را تبديل به الهه‌اي براي نوجوانان کشورهاي ديگر بويژه کشورهاي شرقي و مسلمان مي‌کنند.
به گزارش حصارنا به نقل از باشگاه خبرنگاران ؛ "جاستین بیبر"، خواننده نوجوان آمریکایی-کانادایی بارها به دلایل حرکات و رفتارهای جنجال‌برانگیز تیتر یک روزنامه‌ها و سایت‌های خبری جهان را به خود اختصاص داده است.

رفتارهایی از قبیل، پوشش زننده و خاص، ناسزا و ریختن آب دهان روی طرفداران خود، مصرف مواد مخدر، حضور در برنامه‌هایی که نوجوانان حق تماشای آن را ندارند، حمل مواد مخدر و بسیاری دیگر.

فساد و رفتارهای زننده و غیر اخلاقی بیبر به قدری افزایش یافته است که صدای مردم آمریکا را در آورده و به خاطر تاثیرات منفی این خواننده نوجوان روی جوانان آمریکایی داشته، که به تازگی کمپینی در وب‌سایت وزارت خارجه آمریکا به راه افتاده تا برای اخراج بیبر از این کشور امضاء جمع‌‌آوری کند. این کمپین تاکنون توانسته بیش از 230 هزار امضا جمع‌آوری کند و حتی واکنش کاخ سفید را نیز در بر داشته است. کارنی سخنگوی کاخ سفید اعلام کرده است به این موضوع رسیدگی خواهد شد.

متن درخواست اخراج جاستین بیبر از آمریکا بدین شرح است:

ما مردم ایالات متحده، احساس می کنیم که در حال اشتباه در فرهنگ عامه کشورمان هستیم. ما می‌خواهیم بیبر به دلیل رواج کارهای مخرب و خطرناک، بی پروایی و استعمال مواد مخدراز کشورمان اخراج و گرین کارتش باطل شود. او نه تنها امنیت ما را به خطر می‌اندازد بلکه تاثیر بدی بر جوانان کشور ما دارد. ما از مردم می‌خواهیم برای حذف جاستین بیبر از جامعه ما این دادخواست را تایید کنند.



گفتنی است، جاستین بیبر،‌ خواننده 19 ساله کانادایی در تازه‌ترین جنجال رسانه‌ای‌‌ در روز پنج شنبه ۲۳ ژانویه،‌ به جرم کورس گذاشتن در خیابان و رانندگی تحت تاثیر الکل، ماری جوانا و دارو بازداشت شده است.

پلیس ساحلی میامی گفته است که این خواننده پاپ روز سه شنبه در خیابان بازداشت شده و با پلیس نیز همکاری نکرده است. او به مقاومت در برابر پلیس و داشتن گواهینامه منقضی متهم شده است.

بازداشت او یک هفته بعد از آن اتفاق می‌افتد که همسایه‌اش او را متهم کرد که به خانه او تخم مرغ پرت کرده است.

گزارش پلیس حاکی از آن بود که به ملک همسایه‌اش به میزان قابل توجهی آسیب رسانده است. در پی جست‌وجوی خانه او توسط پلیس، یکی از همراهانش نیز به اتهام همراه داشتن مواد مخدر بازداشت شده بود.

باشگاه خبرنگاران در تاریخ 4 مرداد 1392، گزارشی از جاستین بیبر تهیه کرد و در آن نسبت به رواج بی‌فرهنگی و بی‌اخلاقی میان نوجوانان هشدار داده بود، به‌طوری که دادخواست اخیر مردم آمریکا مبنی بر اخراج این خواننده، مهر تاییدی است بر هشدارهای مطرح شده.

بر همین اساس، باشگاه خبرنگاران قصد بنا به درخواست مخاطبان گرامی، یک بار دیگر گزارشی را که در تاریخ 4 مرداد 1392 در رابطه با جاستین بیبر  تهیه کرده بود را منتشر کند.

در زیر گزارش مذکور ملاحظه می‌شود:

در دهه‌هاي گذشته، غرب به سرکردگي "رژيم صهيونيستي"، راه‌هاي گوناگوني را در "جنگ نرم" عليه فرهنگ "کشورهاي در حال توسعه" و بويژه کشورهاي اسلامي در خاورميانه تجربه کرده است،‌ به‌طوري که توانسته برخي از اين برنامه‌هاي ضد فرهنگي و "پروژه‌هاي کنترل ذهن" خود را در بعضي از کشورهاي منطقه مانند ترکيه و "کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس" اجرا کند تا با انحطاط فرهنگ اسلامي اين کشورها، رژيم صهيونيستي و غرب بتوانند سياست‌هاي خود را در "خاورميانه" پياده کنند.
 

در پروژه‌هاي نرم ضد فرهنگي صهيونيستي-غربي، ابعاد و روش‌هاي گوناگوني مورد استفاده قرار مي‌گيرند: از اشاعه فرهنگ خيانت و عادي بودن روابط خارج از خانواده در شبکه‌هاي ماهواره‌اي زرد، ساخت فيلم‌هاي بي‌محتواي ضد اخلاقي که خيانت و بي‌بند و باري را امري رايج نشان مي‌دهند گرفته تا "عروسک‌هاي باربي" و طراحي‌هاي هدف‌دار جلد دفتر و کيف مدرسه و وسايلي که هميشه همراه نوجوانان بوده و تاثير بسزايي بر ذهن آن‌ها دارد.

اما غرب و رژيم صهيونيستي در آخرين پروژه ضد اسلامي-فرهنگي خود نسل نوجوان را هدف قرار داده‌اند؛ پروژه‌اي بزرگ که در آن تلاش مي‌شود تا از راه‌هاي غير مستقيم ذهن افراد را از کودکي و نوجواني نسبت به مسائل غير اخلاقي و غير اسلامي به گونه‌اي کنترل کنند که اين مسائل براي نسل جوان و نوجوان عادي انگاشته شده و از آرمان‌هاي فرهنگي خود دور شوند.

در اين پروژه ضد فرهنگي جديد، از روشي استفاده مي‌شود که بيشترين تاثير را روي ذهن و رفتار نوجوانان خواهد داشت؛ ناتوي فرهنگي غرب با استفاده از خود نوجوانان، در فرايندي کاملا برنامه‌ريزي شده، مهره‌هاي خود را به عنوان الگو به جهان معرفي کرده و در طي مدت کوتاهي اين نوجوانان را تبديل به الهه‌اي براي نوجوانان کشورهاي ديگر بويژه کشورهاي شرقي و مسلمان مي‌کنند.

اين نوجوان‌هاي غربي که اغلب به عنوان ستاره موسيقي معرفي مي‌شوند، با ظاهري بسيار اغواکننده و با پوشش‌هاي نامتعارف در کنسرت‌ها ظاهر شده و تبديل به برند جهاني مي‌شوند. لباس‌هاي خاص و نوع ظاهر آن‌ها که بسيار هوشمندانه طراحي شده‌اند، در کشورهاي هدف تبديل به کالايي به روز و به الگويي براي جوانان و نوجوان هدف تبديل مي‌شوند.

همزمان با کشف اين مهره‌هاي نوجوانان، تمام رسانه‌هاي ديداري، شنيداري و مجازي به طور هماهنگ و يکپارچه به تبليغ و پيگيري مدام روابط خصوصي خواننده‌هاي کم سن و سال مي‌کنند و مخاطب نوجوان را وادار به پيگيري قصه‌هايي مي‌کنند که اغلب آن‌ها محتوياتي کاملا غير اخلاقي داشته و هيچ تناسبي با اين رده سني ندارند.

به‌طوري که اگر نگاهي به سايت‌هاي خبري صهيونيستي غربي انداخته شود، روزي نيست که خبري يا تصويري جنجالي از اين نوجوانان زير 18 سال منتشر نشود.


دليل اين همه تبليغات گسترده چيست؟

اگر کمي موشکافانه به روابط اين خواننده‌هاي نوجوان و طرز زندگي آن‌ها و پوشش خبري رسانه‌هاي غربي از زندگي خصوصي آن‌ها توجه کنيم، متوجه پشت پرده اين پروژه‌ جديد کنترل ذهن خواهيم شد. براي مثال هر روز قصه‌اي جنجالي از روابط آن‌ها که يک روز به هم مي‌رسند و يک هفته بعد از هم جدا مي‌شوند يا اينکه روزي خبر خيانت، آن‌ هم در اين سن در رسانه‌هاي خبري غوغا به پا مي‌کند، کار را به جايي مي‌رساند که مخاطبان هدف که اغلب از کشورهاي مسلمان و بويژه خاور ميانه مي‌باشند هر روز پيگير اخبار اين خواننده‌ها و داستان‌هاي آن‌ها شوند.


عده‌اي از طرفداران نوجوان جاستين بيبر، خواننده 19 ساله کانادايي

متاسفانه مطلبي که نگران کننده است نفوذ اين جريان‌هاي غير اخلاقي داخل ايران و در ميان نوجوانان است. گرچه نفوذ جريان‌هاي ضد فرهنگي مانند جاستين بيبر در ايران کمرنگ بوده و قابل مقايسه با غرب نيست، اما از آنجايي که گوگل نيز در اين زمينه با سرويس‌هاي ناتوي فرهنگي غرب و صهيونيسم همکاري مي‌کند، به خانواده‌ها و مسئولان فرهنگي توصيه مي‌شود تا دقت بيشتري در اين زمينه داشته و اقدامات مقتضي در اين زمينه را انجام دهند.

تصوير زير، برخي از کامنت‌هاي کاربران نوجوان ايراني در فضاي مجازي درباره جاستين بيبر، خواننده نوجوان کانادايي است.

در همين راستا، تمام ابزارهاي تبليغاتي غرب متحد شده‌اند، به‌طوري که موتور جستجوي گوگل که مديريت صفحات وب را در دست دارد نيز به کمک اين پروژه ضد فرهنگي آمده است.

اين روزها اگر جستجويي فارسي در مرورگرهاي مختلف اينترنتي انجام دهيم‌ متوجه اين امر خواهيم شد که برخي از مرورگرها با شيطنت خاصي به تبليغ جاستين بيبر مي‌پردازند.

براي مثال اگر چند حرف اول نام جاستين بيبر را در موتور جستجوي گوگل درج کنيم، نام بيبر در اولين گزينه‌ها ديده خواهد شد.


اما "جاستين بيبر" کيست و چرا و چگونه به اين شهرت جهاني دست يافت؟

"جاستين بيبر" "Justin Drew Bieber" متولد مارس سال 1994 خواننده نوجوان کانادايي است که در سال 2008 به خاطر پست ويدئوهايي در يوتوب به شهرت جهاني رسيد.

مادر جاستين( پاتي مالت) در 17 سالگي جاستين را از فردي به نام "جک بيبر" باردار مي‌شود( ازدواجي رخ نداده بود)، به همين دليل، پدر جاستين در همان کودکي به دليل نداشتن هيچ قيد و بندي به خانواده، جاستين و مادرش را به حال خود رها مي‌کند. 


در حالي که هنرمندان نوجوان مشهور بسياري در آمريکا و ديگر نقاط جهان وجود دارند، اما مجله‌هاي معروف آمريکايي اصرار دارند که نام بيبر در ميان بهترين‌ها معرفي شود.

براي مثال، جاستين بیبر در سال 2011 از طرف "مجله تایم" به عنوان یکی از 100  فرد تأثیرگذار  و دومین فرد ثروتمند زیر 30 سال معرفی شد. در سال 2012 "مجله فوربس"اعلام کرد درآمد بیبر در دو سال گذشته 108 میلیون دلار بوده است و تا ماه مي 2012، بیش از 15 میلیون نسخه از آلبوم‌هایش در جهان به فروش رسید. همچنین جاستين بيبر توسط همین مجله در رتبه سوم فهرست صد شخصیت مشهور قدرتمند سال 2012 قرار گرفت



صهيونيست‌ها چگونه مهره جاستين بيبر را کشف کردند؟/ پدر صهيونيستي جاستين کيست؟

در همان روزهاي اوليه که ويدئوهاي منتشر شده بيبر در فضاي مجازي مخاطبان زيادي را به خود جلب کرده بود، عوامل رژيم صهيونيستي نيز دست به کار شده و با پيشنهادات اغوا کننده، به بهانه پرورش جاستين، مادر وي را قانع کردند تا جاستين را نزد خود تربيت کنند.


اولين ديدار جاستين و اسکوتر


هنگامي که جاستين تنها 13 سال داشت، "اسکوتر بران" "Scooter Brown"، مهره‌ياب معروف آمريکايي-اسراييلي، بيبر را شناسايي کرده و پس از رايزني با خانواده او، اين نوجوان کم سن و سال را تحت تربيت خود قرار مي‌دهد.


اسکتور بران که اکنون مدير برنامه و همه‌کاره جاستين بيبر است به عنوان پدر صهيونيست اين نوجوان شناخته مي‌شود.
 
وي چنان تاثيري روي جاستين گذاشته است که بيبر در تمام کنسرت‌هاي خود آداب صهيونيست‌ها را به جا آورده و علائم و نشانه‌هاي صهيونيستي را در لباس‌ها، خالکوبي‌هاي خود طراحي مي‌کند. به علاوه، در سال 2011، با هماهنگي اسکوتر و حمايت‌هاي مالي بنياد شيمون پرز، جاستين کنسرتي را در سرزمين‌هاي اشغالي برگزار کرد.

در زندگي‌نامه اسکوتر، تاکيد شده است وي صهيونيستي بوده و پدر و مادر او  که به سختي از واقعه جعلي هلوکاست جان به در برده‌اند!  تا سال 1956 در مجارستان زندگي کرده و سپس به آمريکا فرار کرده‌اند.

پدر صهيونيستي جاستين، در دوران راهنمايي خود، در يک مسابقه فيلم مستند درباره هلوکاست شرکت مي‌کند و جايزه اولي در منطقه و ايالت و نفر سوم آمريکا مي‌شود. نکته بسيار جالب اين است که فيلم به دفتر صهيونيست بزرگ هاليوود، يعني "استيون اسپيلبرگ" مي‌رود، در همان زمان و آشنايي اسپيلبرگ با اسکوتر، وي نيز به خدمت صهيونيست‌ها در مي‌آيد.

مدير صهيونيستي برنامه‌هاي بيبر،چگونه پروژه صهيونيستي خود را پيش مي‌برد؟

اسکوتر همزمان با مديريت برنامه‌ کنسرت‌هاي جاستين بيبر، برنامه‌هاي صهيونيستي خود را نيز روي او اجرا مي‌کند.

به گزارش پايگاه صهيونيستي هاآرتص، اسکوتر بران در سال 2011، جاستين بيبر را به سرزمين‌هاي اشغالي فرا مي‌خواند تا در آنجا نيز کنسرتي برگزار کند. برگزاري کنسرت بيبر در سرزمين‌هاي اشغالي با حمايت کامل مقامات صهيونيستي از جمله نتانياهو، نخست‌وزير اسراييل همراه مي‌شود، به‌طوري که نخست‌وزير رژيم صهيونيستي از جاستين 17 ساله تقاضاي ملاقات مي‌کند، اما اين ملاقات بنا به دلايلي لغو مي‌شود.

اما در زماني که جاستين بيبر به همراه پدرش و گروه کنسرت خود در سرزمين‌هاي اشغالي حضور داشت، مدير صهيونيستي برنامه‌هاي او، بيشتر از اينکه برنامه کنسرت‌هاي جاستين را هماهنگ کند با استفاده از روش‌هاي مختلف به ارباب‌هاي خود ثابت مي‌کند جاستين صهيونيستي بوده و به حمايت از اسراييل مي‌پردازد.

در طول اين سفر، جاستين بيبر به اماکن صهيونيستي رفته و رفتارهاي آن‌ها را مي‌آموزد. اسکوتر جاستين را به ديوار ندبه در غرب بيت‌المقدس ميبرد تا در آنجا زيارت کرده و آداب صهيونيستي را بجا بياورد.


حمايت جاستين از کودکان صهيونيست به خاطر حملات حماس؟

در حالي که صهيونيست‌ها بارها با يورش به مناطق فلسطيني‌نشين اراضي اشغالي و حملات جنگنده‌هاي ارتش اين رژيم صدها کودک فلسطيني به فجيع‌ترين وضع ممکن به شهادت رسيده‌اند، جاستين بيبر در ازاي ملاقات نکردن نتانياهو و در راستاي حمايت از يورش‌هاي رژيم صهيونيستي به غزه، حدود 700 بليط رايگان به نوجواناني هديه مي‌دهد که در مرز سرزمين‌هاي اشغالي و غزه زندگي مي‌کنند.

تجديد پيمان پدر و پسر با خالکوبي عبري

به گزارش ديلي‌ميل، جاستين بيبر و پدرش هنگامي در تور سرزمين‌هاي اشغالي به سر مي‌بردند، براي تحکيم وحدت خود با اسراييل، نام "مسيح" را به زبان عبري روي سينه خود خالکوبي کردند که با تمجيد رسانه‌هاي صهيونيستي همراه شد.



اين اقدامات الگوي بسياري از نوجوانان جهان به ويژه مسلمان‌ها، ترديدي باقي نمي‌گذارد که جاستين بيبر خط مشي صهيونيست‌ها را دنبال کرده و صهيونيست‌هاي وابسته به اين رژيم برنامه‌هاي ضد فرهنگي او را طراحي مي‌کنند.

حلقه صهيونيست‌هاي دور جاستين تنگ‌تر مي‌شود

به گزارش پايگاه تحليلي Justineisajew، يکي ديگر از افراد بسيار نزديک جاستين بيبر که در همه جا همراه او بوده محافظ اسراييلي وي، "موشه بنابو" ""Moshe Benabo است.

موشه بنابو يک افسر سابق صهيونيستي است که مسئوليت حفاظت از جان جاستين بيبر را بر عهده داشته است.

نام او در اصل موسی بنابو است که در زبان عبری موشه تلفظ میشود و موشه 47 ساله که خودش متولد حیفا است به زبان عبری تسلط کامل دارد و خانواده‌اش همانند خانواده اسکوتر براون ساکن فلسطین اشعالی هستند.

موشه بعدها به دليل اينکه قبلا محافظ خواننده ديگري به نام جاستين تيمبرليک بوده و بيبر از آن اطلاعي نداشته است، همکاري خود با او را قطع کرد.


نمايش جاستين در شوهاي غير اخلاقي صهيونيستي

يکي از اقدامات ضد فرهنگي جاستين بيبر شرکت در شوهاي غير اخلاقي است که هدايت آن‌ را صهيونيست‌ها بر عهده دارند و حضور افراد زير 17 سال در اين نمايش‌ها ممنوع بوده و نمي‌توانند به تماشاي آن‌ بنشينند. نکته جالب اين است هر جا که بيبر مي‌رود اشخاصي صهيونيستي طرفدار اسراييل پشتوانه او هستند.

حضور جاستين بيبر در شوهاي زننده، همواره با خشم گسترده‌اي از خانواده‌هاي غربي همراه بوده است.

يکي از اين نمايش‌ها، شوي مد شرکت "Victoria's  Secret"‌ يا "راز ويکتوريا" است که لباس‌هاي بدن‌نما و زننده توليد مي‌کند. اما حضور يک نوجوان هفده هجده ساله در اين نوع نمايش‌هاي ضد فرهنگي چه توضيحي دارد؟ آيا مگر اين است که ناتوي فرهنگي غرب ترويج بي‌بند و باري و برهنگي در ديگر فرهنگ‌ها را پيش رو گرفته است؟

شرکتVictoria Secret به دلیل تولید لباسهای زننده و بدن‌نما برای دختران نوجوان بارها مورد اعتراض خانواده‌هاي آمريکايي قرار گرفته است.

به گزارش Examiner، در حالي که بسياري از طرفداران بيبر نوجواناني هستند که هنوز سيزده سالشان هم نيست، ديدن خواننده مورد علاقه‌شان در ميان عده‌اي از زن‌هاي برهنه و و ايجاد صحنه‌هايي مسهتجن الگويي بسيار نامناسب براي نوجوانان است.

بنا براين گزارش، دخترهاي نوجوان بسياري از رفتارهاي بيبر الگوبرداري مي‌کنند و اين الگوبرداري سال‌ها ادامه خواهد داشت و تاثير بسزايي در آينده نوجوانان دارد. اين گزارش در هشداري به خانواده‌هاي آمريکايي از آن‌ها مي‌پرسد آيا مي‌خواهيد دخترهاي نوجوان با تماشاي چنين برنامه‌هايي رو به فرهنگ برهنگي بياورند؟ آن‌ها در خانه تمام اين نمايش‌هاي غير اخلاقي را مشاهده‌ مي‌کنند تا جاستين بيبر برنامه خود را اجراکند.

اين گزارش مي‌افزايد، آيا نسلي که تنها به مدرسه راهنمايي يا دبيرستان مي‌رود بايد الگويي مانند بيبر داشته باشد؟ آيا اين نمايش‌هاي مد در حال تخريب فرهنگ سنتي کشورها نيست و تنها اعتماد به نفس دخترهاي جوان را به حدي پايين مي‌آورد که مي‌خواهند مانند اين مدل‌ها شوند؟

اگزمينر در ادامه گزارش، به سوء استفاده شرکت‌هاي مد و لباس مي‌پردازد که با استفاده از چهره‌هايي نوجوان مانند بيبر، نسل کم سن و سال را پاي تماشاي اين نمايش‌هاي غير اخلاقي مي‌کشد تا فرهنگ پوشش آن‌ها را تغيير دهد.

نويسنده اين گزارش مي‌افزايد: اين نمايش‌ها باعث مي‌شود پوشش نوجوان‌ها و به‌ويژه دخترها در مدرسه، رفته رفته تغيير کند و رو به برهنگي روند. شوهاي مد ضد اخلاقي مانند ويکتوريا که با همراهي خواننده‌اي مانند بيبر انجام مي‌شود مي‌تواند فرهنگ جوامع را به سرعت تغيير دهد.

پايگاه تحليلي آمريکايي ديگري با نام theblacksphere، در گزارشي با عنوان "‌راز ويکتوريا نسل نوجوان را هدف قرار داده است" به مسائل ضد فرهنگي اين نسل مي‌انجامد.

اين پايگاه با توجه به حضور بيبر در نمايش‌هاي مد غير اخلاقي ويکتوريا مي‌نويسد: در حالي که ميليون‌ها دختر نوجوان اين برنامه‌ها را از هر طريق ممکن تماشا خواهند کرد پيام اين شوي تبليغاتي اين است که "من جاستين بيبر را دوست دارم، جاستين بيبر شوي مد ويکتوريا را دوست دارد، بنا براين من هم بايد از لباس‌هاي زننده ويکتوريا خريداري کنم".

اين گزارش در خاتمه با اشاره به اين موضوع که ويکتوريا در حال قرباني کردن معصوميت دخترهاي نوجوان است مي‌افزايد:‌

دخترهاي ما ارزشمند هستند و لياقتشان بيشتر ازاينها است، آن‌ها بايد مورد مراقبت قرار بگيرند.

باز هم ردپاي صهيونيست‌ها همگام با جاستين بيبر/ رييس صهيونيستي راز ويکتوريا کيست؟

هر چه به جزييات عوامل پشت پرده بيبر و حاميان مالي او دقت مي‌کنيم، بوي صهيونيست‌ها بيشتر منتشر منتشر مي‌شود.

مالک شرکت ويکتوريا که جاستين در بسياري از نمايش‌هاي زننده آن شرکت مي‌کند هم يک صهيونيستي تمام عيار است.

لزلي وکسنر Lesly Wexner، ثروتمند مشهور آمريکايي و مالک صهيونيستي 75 ساله شرکت ويکتوريا در سال 2008  توسط جورج بوش به صورت افتخاري همراه هيئتي، او را در سفر به سرزمين‌هاي اشغالي در شصمتين سالگرد تاسيس رژيم منحوس صهيونيستي همراهي کرد.


وکسنر در کنار نخست‌وزير رژيم صهيونيستي

وکسنر سرمايه‌گذاري عظيمي در سرزمين‌هاي اشغالي کرده و يکي از بزرگ‌ترين حاميان مالي آمريکايي رژيم صهيونيستي است. او که از پدر و مادري صهيونيست زاده شده، داراي يکي از بزرگ‌ترين بنيادهاي صهيونيستي در سرزمين‌هاي اشغالي است.


گفته مي‌شود، وکسنر در کنار اسکوتر بران، مدير برنامه‌هاي جاستين بيبر، پروژه ضد فرهنگي مورد نظر رژيم صهيونيستي را اداره مي‌کند.

جاستين!! شلوارت را بکش بالا

يکي از شاخصه‌هاي ضد فرهنگي جاستين بيبر که به نظر مي‌رسد کاملا حساب شده دنبال مي‌شود، پوشش خاص جاستين بيبر است که توجه نوجوانان را به خود جلب کرده و باعث مي‌شود آن‌ها از اين نوع پوشش زننده الگوبرداري کنند.

به نظر مي‌رسد، پوشش‌هاي ضد فرهنگي جاستين بيبر که مورد تاييد خود غربي‌ها هم نيست، کاملا حساب شده باشد. بيبر در بسياري از برنامه‌هاي خود برهنه بوده است. اما نکته جالب توجه نوع پوشيدن شلوار او است که بسيار زننده مي‌باشد. اين نوع پوشش عجيب صداي والدين غربي را هم در آورده است.

به گزارش ديلي‌ميل، طبق نظرسنجي‌هاي انجام شده، پوشش جاستين بيبر زننده‌ترين پوشش خواننده‌هاي آمريکايي انتخاب شده است. بر همين اساس يکي از شرکت‌کنند‌ه‌ها عقيده دارد خواننده‌هاي پاپ مانند بيبر الگوي نامناسبي براي جوانان و پوشش آن‌ها هستند.

بوستون گلوب نيز در گزارشي به پوشش زننده بيبر اشاره مي‌کند. نويسنده اين گزارش با اشاره به تبليغاتي بودن پوشش بيبر و ترويج فرهنگ نامناسب در ميان جوانان مي‌نويسد: وقت آن رسيده که پوشاک زننده خود را تغيير دهي. نگاهي به اطراف بيانداز هيچ کس چيزي که تو مي‌فروشي را نمي‌خرد.

به عقيده بوستون گلوب، بسياري از والدين طرفداران بيبر از او مي‌خواهند تا شلوارهاي عجيب خود را بسوزاند.

روزنامه آمريکايي نيويورک تايمز در گزارشي به موضوع جاستين بيبر و تاثر او روي فرهنگ جوانان پرداخته است.

جاستين بيبر بارها از خو رفتارهاي خشونت‌آميز نشان داده و محافظان اسراييلي وي نيز در بسياري از موارد با هواداران و روزنامه‌نگاران زد و خورد داشته‌اند. اين روزنامه آمريکايي با اشاره به رفتارهاي پرخاشگرانه اين خواننده نوجوان در تحليلي جامع نسبت به تاثير رفتارهاي بيبر روي ذهن نوجوانان هشدار داده و مي‌نويسد؛ در کنار الگوي نامناسب روابط و پوشش‌ بيبر، رفتارهاي خشونت‌بار وي نيز مي‌تواند تاثيرات منفي بسزايي روي نوجوانان داشته باشد.

اين روزنامه بر اساس کتاب "اهميت فرهنگي ستارگان نوجوان" نوشته "جين او کونر" مي‌نويسد:

ستاره‌هاي نوجوان با  استفاده از مواد مخدر، لباس‌هاي زننده، نوجوانان را خواسته يا نا خواسته به تقليد از خود فرا مي‌خوانند.


حمايت جاستين بيبر 19 ساله از همجنس‌بازها

بيبر که ديگر رفتارهاي زننده و غير اخلاقي را به اوج خود رسانده، با حمايت از گروه‌هاي همجنس‌باز، بار ديگري نشان مي‌دهد چه اهدافي پشت سر او قرار دارند.


پروژه IT gets better، توسط Dan Savage""  همجنس‌باز معروف آمريکايي و همسر(مرد) او راه‌اندازي شده است. دن سويج فعاليت‌هاي بسياري در زمنيه اشاعه همجنس‌بازي در آمريکا داشته است.


دن سويج به همراه دوست همجنس‌باز خود در راهپيمايي همجنس‌بازها

بر اساس گفته‌هاي خود وب‌سايت اين پروژه، هدف آن حمايت از همجنسگراهاي سراسر دنيا و ترويج آن است.

جاستين بيبر که در حال تبديل شدن به الگويي براي نوجوانان بوده، نيز با عضويت و سرمايه‌گذاري مالي در اين پروژه، حمايت خود از همجنس‌بازها را اعلام کرده است.


خانواده‌ها و مسئولين فرهنگي مراقب نفوذ جاستين‌بيبرها در ميان نوجوانان، بويژه دخترها باشند

نقش گوگل در پروژه ضد فرهنگي بيبر

گوگل نيز در اين پروژه ضد فرهنگي به کمک صهيونيست‌ها آمده است. با جستجويي ساده در اينترنت متوجه پروژه محبوب کردن جاستين در ميان نسل نوجوان ايراني خواهيم شد، به طوري که اگر در موتور جستجوي گوگول حرف "جا" را جستجو کنيد به سيلي از گزينه‌هاي مرتبط با جاستين بيبر بر خواهيم خورد و يا اگر کلمه طرفدار را جستجو کنيم باز نام جاستين بيبر به چشم خواهد خورد.

به علاوه، با توجه به اينکه به علت فرهنگ غني ايران اسلامي، ميزان نفوذ جريان ضد فرهنگي بيبر در اين پايين بوده و قابل مقايسه با غرب نيست، اگر در نگاهي به وبلا‌گ‌هاي نوجوانان ايراني به ويژه دخترها انداخته شود، وبلا‌گ‌هايي را ملاحظه خواهيد کرد که طرفداران جاستين بيبر و دوست دختر او هستند و با نگاهي به نظرات اين نوجوانان درباره بيبر و زندگي شخصي او، متوجه بحراني که شايد گريبانگير نسل نوجوان و آينده ساز کشور شود خواهيم شد.




از آنجايي که هدف اصلي پروژه جاستين بيبر نفوذ در نوجوانان است، ناتوي فرهنگي صهيونيسم تنها به الگوي رفتاري بسنده نکرده و با ترويج لباس‌ها و کالاهاي مرتبط با بيبر قصد دارد نفوذ اين جريان را بيش از پيش تقويت کند.




در حالي که الگوهاي طراحي  زيادي از اسطور‌ه‌ها و فرهنگ ايراني در عرصه مد و پوشاک تاکنون عرضه شده‌اند، اما برخي از فروشگاه‌هاي پايتخت با سوء استفاده از آب گل‌آلود و شايد هدفمند به دنبال ترويج و فروش کالاهي مرتبط با اين ناتوي فرهنگي هستند.

در تحقيقات صورت گرفته توسط باشگاه خبرنگاران، کالاها و پوشاک مرتبط با جاستين بيبر درفروشگاه‌هاي پايتخت به راحتي قابل خريداري هستند.





با توجه به موارد اشاره شده و اثبات رابطه جاستين بيبر با رژيم صهيونيستي و برنامه‌هاي ضد اخلاقي و ضد فرهنگي که وي که با مديريت ناتوي فرهنگي غرب و صهيونيسم اجرا مي‌شوند، به خانواده‌ها و مسئولين فرهنگي کشور هشدار داده مي‌شود، ضمن کنترل فضاي اينترنت، هرچه سريع‌تر نسبت به مقابله با چنين پروژه‌هايي که نسل نوجوان بويژه دخترها را هدف قرار داده، اقدامات مقتضي را انجام دهند.

زیبایی از دست رفته انسان..

حصارنا:

جذام نوعی بیماری عفونی مزمن است که در ایران به «خوره» معروف است. با وجود اینکه ایران جزء کشورهایی نیست که آمار جذامی هایش زیاد باشد و وارد مرحله حذف بیماری در سطح کشوری شده است، اما هنوز در ایران جذامی وجود دارد.

جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

کاوی عیوضیان 70 سال دارد. اهل شهرستان کلیبر استان آذربایجان شرقی است، او و همسرش هر دو در روستا به جذام مبتلا شده اند و پس از بهبودی در منزل شخصی خود در شهر تبریز زندگی می کنند. آرزوی او بهبود وضعیت معیشتی شان است و اینکه سقف خانه قدیمی شان بر سرشان فرو نریزد.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

محمد جهانگیری 75 سال دارد. اهل شهر سنندج، استان کردستان است. او با همسرش که او هم جذامی است در روستای سرچنار در نزدیکی شهر میاندوآب زندگی می کنند. آنها فقیر هستند و مشکلات زیادی برای تهیه مواد غذایی، سوخت بخاری نفتی و دارو دارند.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

فیض الله بابایی 75 سال دارد. اهل روستای ده دره شهر مشکین شهر است. او چشم چپ اش را در اثر بیماری آبله در شش ماهگی از دست داده و با یک چشم دنیا را شناخته است. فیض الله از 14 سالگی به جذام هم مبتلا شده است. با وجود اینکه دلش می خواسته ازدواج کند، اما هرگز ازدواج نکرده است چون هیچ کس حاضر نشده او را به عنوان همسر خود قبول کند و به ناچار تنها مانده است و برای روزگار پیری اش، کمکی ندارد. او از 32 سالگی به بابا باغی آمده است و هیچ آرزویی ندارد جز اینکه خدا کسی را مریض نکند.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

سلمان، 62 سال دارد. اهل شهر سلماس استان آذربایجان غربی است. از او درباره نام فامیل اش سئوال می کنم، می گوید شهرت ندارم، شناسنامه هم ندارم. درباره آرزویش می پرسم، می گوید آرزو هم ندارم. او در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

زرینه بی باک 65 سال دارد. از استان کرمانشاه به بابا باغی آمده است. او از وضعیت چهره اش ناراحت است و می گوید از چهره ام خجالت می کشم. دلش می خواهد پیش خانواده اش باشد اما به خاطر ظاهرش طرد شده است. بیماری جذام چشم هایش را درگیر کرده است و بینایی اش کم شده، آرزویش این است که دیدش بهتر شود یا حداقل از اینی که هست بدتر نشود. او از نابینایی ترس دارد.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

محمد امین همت بلند 70 سال دارد. اهل روستایی از استان کردستان است، او کر و لال است و تنها به نقاط مختلف اتاق خیره می شود. او در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

قربان رستمی 62 سال دارد. اهل روستای گازان دوزان شهر هشترود استان آذربایجان شرقی است. او 10 سال است که نابینا شده است. نگرانی اصلی اش در زندگی وضعیت پسرش مهدی است. می گوید آرزویم این است که مهدی سر و سامان بگیرد و روی پاهای خودش بایستد. او به همراه مهدی، پسر 16 ساله اش در منزل شخصی خودشان در شهر تبریز زندگی می کردند اما مدتی است که در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

احمد سرباز ایران 80 سال دارد. اهل روستای ایلان کش شهرستان کلیبر استان آذربایجان شرقی است و آرزو دارد که بتواند برای ادامه زندگی و معاش، پولی به دست بیاورد و وضعیت اقتصادی اش بهتر شود. او در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

یمن نساء ساوج لو، 80 سال دارد. متولد زنجان است و در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است. او از اینکه خواهر زاده های شوهر مرحوم اش سالی دو بار در پائیز و بهار به دیدن اش می آیند خوشحال است. آرزویی هم ندارد و از وضعیت زندگی اش در باباباغی راضی است.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

کرم علی اولاد قباد 59 سال دارد. اهل شهر نهاوند استان همدان است. او شش ماه از سال در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری می شود و شش ماه به محل زندگی خود در روستایشان باز می گردد.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

حسن خانی 75 سال دارد. اهل روستایی در دیوان دره استان کردستان است، هیچ آرزویی ندارد و دلش می خواهد خدا او را بکشد تا از این زندگی راحت شود. او در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است.
جذام،بیماری عفونی،خوره،عکس جذام،عکس مردم،مطالب جالب

علی حکیمی فر، 60 سال دارداهل شهر بوکان، استان آذربایجان غربی است. آرزویش سلامتی است و دلش می خواهد که وضعیت جسمی اش از چیزی که هست بدتر نشود تا بتواند به زندگی اش ادامه دهد. او با همسرش که او هم جذام دارد در روستای بصری در نزدیکی شهر مهاباد زندگی می

هشت سال ممنوع‌الکاری به‌خاطر شباهت با احمدی‌نژاد!


«اگر روزی خود آقای احمدی‌نژاد اجازه بدهد حتما قبول می‌کنم که نقشش را بازی کنم! در غیر این صورت نه»

«اگر روزی خود آقای احمدی‌نژاد اجازه بدهد حتما قبول می‌کنم که نقشش را بازی کنم! در غیر این صورت نه»

این جمله بخشی از گفته‌های محمود بصیری - بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون - است که در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا عنوان می‌شود.

هیچکس سراغم را نگرفت جز ...

وقتی سراغ از بازیگر ممنوع‌التصویر هشت ساله‌ای را می‌گیریم و از او می‌پرسیم که آیا واقعا درست است که به خاطر شباهتش با محمود احمدی‌نژاد - رییس‌جمهور سابق کشور - هشت سال از تلویزیون دور مانده است؟ می‌گوید: هشت سال پیش زمانی که انتخابات مربوط به ریاست محمود احمدی‌نژاد به پایان رسید، مدام از سوی وکلا تماس‌هایی با من گرفته می‌شد و می‌گفتند که آیا خودت خبر داری که ممنوع‌التصویر شده‌ای؟ که من آن زمان فقط به این حرف‌ها می‌خندیم و اصلا باورم نمی‌شد که ظاهرا همین شایعات کم‌کم به واقعیت پیوست؛ دریغ ار اینکه هیچ‌کس جز داوود رشیدی، محمود استاد محمد و مرضیه برومند سراغم را نگرفت.

بازیگر سریال‌های «آرایشگاه زیبا»، «هزاردستان»، «هتل»، «گل پامچال» که در محل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) حاضر شده بود، درباره‌ی غیبت هشت ساله‌اش در عرصه‌ی هنر و همچنین فعالیت‌های هنری‌اش، به پرسش‌های ایسنا پاسخ داد.

محمود بصیری

وزیر ارشاد و رییس سازمان صدا‌و‌سیما می‌توانند راحت بخوابند

محمود بصیری خطاب به وزیر ارشاد و رییس سازمان صدا‌و‌سیما می‌گوید: امیدوارم وقتی وزیر ارشاد و رییس تلویزیون مسئولیتشان را به افراد دیگری واگذار می‌کنند و به خانه‌هایشان می‌روند، بتوانند راحت بخوابند.

او در عین حال تاکید می‌کند که بابت اتفاقی که برایش افتاده و هشت سال ممنوع‌الکار بوده، از کسی شاکی نیست و هیچ‌کس را مقصر نمی‌داند و حتی می‌گوید: دست آن کسی که این کار را کرده درد نکند!

این بازیگر پیشکسوت که بیشتر ایفاگر نقش‌های طنز است، درباره‌ی عدم حضورش طی این هشت سال در تلویزیون توضیح می‌دهد: وقتی برای بازی در سریال «کتابفروشی هدهد» قرارداد بستم و هنوز بازی‌ام را شروع نکرده بودم، مدام با من تماس می‌گرفتند و می‌گفتند خبر داری که ممنوع‌الکار شدی؟! من در آن زمان باورم نمی‌شد. گذشته از این حرف‌ها به دلیل اینکه برای «کتابفروشی هدهد» قرارداد بسته بودیم در آن سریال بازی کردم و جا دارد بگویم این مجموعه در زمان خودش خوب پخش نشد. بعد از آن هم بازی در سریال «خانه اجاره‌ای» به کارگردانی رامین ناصرنصیر به من پیشنهاد شد و حتی چندین قسمت هم بازی کردم ولی وقتی برای تلویزیون فرستادند و گریم مرا دیدند، آن قسمت‌ها را پخش نکردند و بعد از رفتن آقای احمدی‌نژاد همان قسمت‌ها را پخش کردند و جالب بود که ابتدا قرار بود چند قسمت در این سریال بازی کنم اما تنها یک قسمت به من دادند که آن را هم حذف کردند. هشت سال پیش زمانی که انتخابات مربوط به ریاست محمود احمدی‌نژاد به پایان رسید، مدام از سوی وکلا تماس‌هایی با من گرفته می‌شد و می‌گفتند که آیا خودت خبر داری که ممنوع‌الکار شده‌ای؟ که من آن زمان فقط به این حرف‌ها می‌خندیم و اصلا باورم نمی‌شد؛ چرا که معتقد بودم برخی از افراد یکسری شایعات را خودشان به راه می‌اندازند و خودشان هم همان شایعات را به واقعیت‌ها می‌پیوندند.

بصیری به گفته‌هایش اضافه می‌کند: من اصلا از این قضیه ناراحت نیستم و الان هم نمی‌دانم چه بگویم؛ چرا که تصورم این است که حرف دیروز دیگر گفتنی نیست، باید راجع‌ به فردا گفت.

دلم سوخت برای ...

وی همچنین در پاسخ به اینکه در دولت فعلی چقدر امیدوار هستید که کارهای زیادی به شما پیشنهاد شود؟ می‌گوید: اتفاقا در حال حاضر کارهای خیلی زیادی به من پیشنهاد شده که سناریوی آن‌ها در خانه‌ام است اما احساس می‌کنم به درد من نمی‌خوردند که آنها را قبول کنم. جا دارد بگویم به خاطر ممنوع‌الکار بودنم طی این هشت سال حتی یک بار هم پیگیری نکردم در حالی که بعضی‌ها به من می‌گفتند می‌توانی شکایت کنی ولی من این کار را نکردم به دلیل اینکه من از هیچ‌کس شاکی نیستم، هر کس که این کار را انجام داده دستش درد نکند ولی طی این هشت سال برای دو تا از کارهایم واقعا دلم سوخت که یکی از آنها پیشنهاد آقای کیانوش عیاری بود که با من حتی قرار هم گذاشت اما بعد رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد! فکر می‌کنم اگر اشتباه نکنم فیلم «خانه پدری» بود که قرار بود در آن ایفای نقش کنم.

وزیر ارشاد یا وزیر انشاء؟

بصیری بیان می‌کند: حتی طی این چند سال که ممنوع‌الکار بودم، تیزر کارهایم را هم از فیلم و سریال‌ها درآوردند که من آن زمان هم گفتم که اشکالی ندارد، چه بگویم؟! زمانی که رییس سازمان صداوسیما و یا وزیر ارشاد نگویند محمود بصیری کجاست، آیا واقعا وزیر ارشاد، وزیر ارشاد است؟ به نظر من وزیر انشاء هم نیست.

محمود بصیری

معاون مالی صداوسیما جواب نامه‌ام را نداد

او ادامه می‌دهد: جا دارد در همین‌جا توضیح بدهم و گله‌ای از مدیران تلویزیون کنم. زمانی که سریال «هزار دستان» را با مرحوم علی حاتمی کار می‌کردیم من با پول خودم 24 ماشین ارتشی را به خاطر علی حاتمی و سریال «هزاردستان» پیدا کردم و تعمیر کردم ولی الان دیگر اثری از آنها نیست، در حالی که اگر همان موتورها الان وجود داشت هر کدام 100 میلیون تومان قیمتش بود. من حدود چهار - پنج سال پیش خطاب به آقای تقدس‌نژاد (معاون مالی و اداری سازمان صداوسیما) نامه‌ای نوشتم و در آن نامه قید کردم که 24 ماشین ارتشی را که خودم آنها را تعمیر کردم و از جیبم پول گذاشتم، نیست. پولم را که خوردند هیچ، فدای سر علی حاتمی اما حرف من این بود که این 24 ماشینی که من آوردم الان دیگر نیست. متاسفانه به نامه‌ای که من در این خصوص نوشتم هم اصلا جوابی داده نشد.

پیشنهاد بازی در «شاهگوش» در نقش احمدی‌نژاد

محمود بصیری که به گفته‌ی خودش ایفای نقش احمدی‌نژاد در سریال «شاهگوش» داود میرباقری به او پیشنهاد شده بود، در بخشی دیگر درباره‌ی نپذیرفتن این نقش در سریال «شاهگوش» توضیحاتی را ارائه می‌دهد و می‌گوید: اوایل قرار بود نقش صاحب پژوی 504 که در سریال «شاهگوش» به او مشکوک می‌شوند را من بازی کنم. این کاراکتر که شبیه آقای احمدی‌نژاد بود، ابتدا رُلش به من پیشنهاد شد اما قبول نکردم. در دور دوم انتخابات احمدی‌نژاد هم مرا به جایی دعوت کردند و گفتند که می‌خواهیم یک قرارداد با شما ببندیم. در همان موقع به من اعلام شد که در یکی از فیلم‌ها قرار است در مقابل محمدرضا شریفی‌نیا نقش دستیار کارگردان را بازی کنم، در همان حین که با عوامل صحبت می‌کردیم یکی از افراد آنجا به من گفت آقای بصیری کاپشن آقای احمدی‌نژاد را دیده‌اید؟ من در جواب گفتم: بله چطور؟ او به من گفت باید برویم و یکی از این همین کاپشن‌ها برایتان بخریم! که من همان‌ لحظه از جایم بلند شدم و گفتم که خیلی ممنون من حتی چای شما را نمی‌خواهم و آنجا را ترک کردم؛ به دلیل اینکه من نمی‌توانم کسی را مسخره کنم تا چهار نفر بخندند در حالی که ایفای این نقش برای من پول خیلی زیادی داشت، اما کاری بود که مربوط به مسائل انتخاباتی می‌شد.

وی می‌افزاید: بر این اساس به غیر از «شاهگوش» چندین کار دیگر هم به من پیشنهاد شد و از من خواسته شد که نقش احمد‌ی‌نژاد را بازی کنم. حتی یکی از کارهایی که به من پیشنهاد شد تله تئاتری با عنوان «من کپی نیستم» بود که سناریوی آن در حال حاضر هم در منزلم است.

خود احمدی‌نژاد اجازه بدهد نقشش را بازی می‌کنم

بصیری خاطرنشان می‌کند: اگر روزی خود آقای احمدی‌نژاد حضورا بیاید و به من اجازه دهد که نقشش را بازی کنم، با رضایت خودش حتما قبول می‌کنم که این کار را بکنم در غیر این صورت نه. این جمله را به آقای میرباقری هم گفته‌ام. پول برای من ارزشی ندارد بلکه اصل کار برایم مهم است.

بعضی روزنامه‌ها به درد شیشه پاک‌ کردن هم نمی‌خورند

بازیگر مجموعه «زی‌زی‌گو‌لو» سپس با بیان اینکه هنوز پیشکسوت نشده و در مرحله شاگردی است، با گله‌مندی از برخی از روزنامه‌ها خاطرنشان می‌کند: در حال حاضر روزنامه‌هایی در حال کار هستند که به نظر من حتی به درد شیشه‌ پاک‌ کردن هم نمی‌خورند؛ چرا که گاهی کارهایی انجام می‌دهند که اصلا صحت ندارند، در مقابل من افرادی را سراغ دارم که حتی روزنامه‌های 60 سال پیش را هم پیش خود نگه داشتند و از آن‌ها خاطره‌های خوب دارند. به اعتقاد من یک روزنامه خوب باید حرفی برای گفتن داشته باشد تا همیشه در خاطره‌ها بماند؛ ضمن اینکه ما خبرنگار خوب داشتیم و داریم.

بصیری ادامه می‌دهد: به عنوان مثال در گذشته یکی از روزنامه‌ها با من مصاحبه‌ای انجام داد و از من پرسید محمود استاد محمد چطور شخصیتی بود؟ که من در جواب گفتم ما محمود زیاد داریم، هر محمودی که محمود استاد محمد نمی‌شود اما آنها جمله مرا عوض کردند و آوردند بصیری می‌گوید هر محمودی که محمود بصیری نمی‌شود!

این بازیگر پیشکسوت تئاتر در بخشی دیگر از گفت‌و‌گویش با اشاره به بازیگری در تئاتر و اهمیت به این حوزه می‌گوید: به نظر من جوانان در ابتدا باید تئاترهای مختلف را ببینند تا خوب و بد را از هم تشخیص بدهند و بفهمند بازیگری چیست. گاهی اتفاق می‌افتد یک بازیگر در تئاتر کاملا حرفه‌ای است اما در تصویر سینما و تلویزیون خوب درنمی‌آید و همان چهره روی صحنه تئاتر 20 است.

این هنرمند در ادامه با اشاره به نقشی که در سریال «کتابفروشی هدهد» به کارگردانی مرضیه برومند داشت، یادآور می‌شود: بنده «کتابخانه هدهد» را فقط به جهت اینکه یک کار فرهنگی بود با جان و دل انجام دادم. جا دارد بگویم خانم برومند برای من خیلی زحمت کشیده است. همچنین افراد دیگری همچون زنده‌یاد محمود استادمحمد و داوود رشیدی عزیز که امیدوارم همیشه سلامت باشد، زحمات خیلی زیادی برای من کشیده‌اند و در واقع آن‌ها بودند که باعث شدند من اکنون به اینجا رسیدم.

مادرم می‌گفت اول جواب خانم برومند را بده!

او در بخشی دیگر درباره همکاری‌هایی بی‌شماری که با مرضیه برومند داشت، توضیح می‌دهد: به یاد دارم زمانی که مادرم زنده بود همیشه به من می‌گفت وقتی با خانم برومند کار می‌کنی حتی اگر من مردم هم، خانم برومند صدایت کرد اول کار او را انجام بده و بعد بیا و من را ببر؛ چرا که خانم برومند از جمله کارگردانانی است که هیچ‌ وقت کسی را الکی صدا نمی‌زند. وی به دلیل اینکه مرا کاملا می‌شناسد به من کاملا میدان می‌دهد و همیشه در کارهایش به من اجازه می‌داد تا از دیالوگ‌های بداهه استفاده کنم؛ ضمن اینکه هیچ‌وقت پیش نیامده که خانم برومند به من بگوید فلان جمله را به کار نبر. او همیشه در کارهایش از من تشکر می‌کرد و به من انگیزه داده است.

در «آب‌پریا»ی مرضیه برومند بازی کردم

وی می‌افزاید: بعد از دوران هشت ساله‌ای که بیکار بودم یک سکانس از سریال «آب‌ پریا»ی مرضیه برومند را هم بازی کردم. ایشان دو سال پیش به من خبر دادند که سریالی به نام «آب پریا» را برای ساخت در دست دارد، همان سال از من خواست که یک سکانس از این کار را بازی کنم. طی این چند سالی که در عرصه هنر فعالیت داشتم حتی یک بار هم نگفتم اسم مرا در کجا بنویسند و در کجا ننویسند چرا که اصلا برایم مهم نیست و معتقدم من اگر خوب بازی کنم بیننده دنبالم را می‌گیرد.

بصیری با اشاره‌ به بازی‌اش در سریال قدیمی «آرایشگاه زیبا» مرضیه برومند یادآور می‌شود: ابتدا در این سریال قرار بود 10 روز بازی داشته باشم ولی زمانی که خانم برومند اولین سکانس مرا در این سریال دید به من گفت که باید در کل کار حضور داشته باشی. من برای «آرایشگاه زیبا» خودم لهجه پیدا کردم و لازم است بگویم من زاده شهر کرمان شهرستان انار هستم نه قزوین اما تمام تکه کلام‌هایم مثل «هندوانه را با چی میبرن» و «چایی را دم کردی یا من خودم بیام دم کنم»، بداهه بود.

سیمرغ هم بدهند دیگر خوشحال نمی‌شوم

محمود بصیری

او همچنین بیان می‌کند: طی این هشت سالی که در تلویزیون حضور نداشتم چشمانم آب آورد و دو ماه پیش چشمانم را عمل کردم. من در کارم دوست ندارم حتی یک نفر هم از من دلخور شود به همین خاطر همیشه کار برایم مهم بوده نه پول. الان هم اگر مرا ببرند و به من جایزه سیمرغ بدهند خوشحال نمی‌شوم؛ چرا که وقتی می‌بینم این سیمرغ‌ها مال من نیست و این جماعت الکی هورا می‌کشند، من به خودم چه می‌توانم بگویم؟ من اگر واقعا مرد باشم فلانی را دعوت می‌کنم و می‌گویم جایزه برای شماست نه برای من.

بصیری در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره فیلم سینمایی در حال ساخت «مدرسه موش‌ها» به کارگردانی مرضیه برومند اظهار می‌کند: اخیرا خانم برومند مرا دعوت کرد تا به سر صحنه فیلم «مدرسه موش‌ها»اش بروم. من وقتی در آنجا بودم واقعا از نحوه کار عوامل و چینش دکور کار کیف کردم.

ماشین «هاپوکومار» را من ساختم

او همچنین با بیان اینکه در اکثر کارهای تلویزیونی مرضیه برومند حضور داشته است، می‌گوید: در برنامه کودک «خونه‌ی مادربزرگه» که باز هم به کارگردانی مرضیه برومند تهیه شده بود، ماشینی که شخصیت هاپوکومار سوار آن می‌شد را من ساخته بودم. بعد از آن برنامه خانم برومند بارها گفتند که این ماشین را یادگاری نگاه دارند اما این کار را نکردند و هیچ اهمیتی هم ندادند.

این بازیگر پیشکسوت همچنین می‌گوید: مرضیه برومند به عنوان کارگردان حرفه‌ای همیشه در کار به من میدان می‌دهد و در مقابل عیب و ایرادها را هم به زبان می‌آورد. ما مثل خانم برومند کم داریم. او در کارش با هیچ‌کس رودربایستی ندارد و اگر کار را خراب کنیم حتی شده 30 بار هم صحنه را می‌گیرد و ادامه می‌دهد.

بچه که بودم ادای همه را درمی‌آوردم

بصیری سپس در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چطور شد که وارد عرصه‌ی بازیگری شدید؟ پاسخ می‌دهد: زمانی که بچه بودم از آدم‌هایی که در حال کار کردن بودند به راحتی نمی‌گذشتم و کارهایشان را همیشه با دقت نگاه می‌کردم و وقتی به خانه می‌آمدم، عین همان رفتارها را تکرار می‌کردم و ادایشان را درمی‌آوردم. مادر خدابیامرزم هم از سادات بود و خیلی از این کارها خوشش نمی‌آمد ولی وقتی می‌دید من این کارها را به قدری زیبا انجام می‌دهم همیشه می‌گفت «بچه‌ی من تی‌آتر خوب در می‌آورد.» تی‌آتر در قدیم همان ادا درآوردن بود که الان اسمش شده تئاتر. زمانی هم که 13 - 14 ساله بودم همیشه در مراسم‌هایی مثل نیمه شعبان، لباس‌هایی را درست می‌کردیم، خودمان را گریم می‌کردیم و سناریو می‌نوشتیم و بازی می‌کردیم. من از زمان کودکی هم در تعزیه بازی کردم. به یاد دارم که در کودکی در مراسم تعذیه، نقش طفلان مسلم را بازی می‌کردم و وقتی بزرگتر شدم به من نقش خولی را دادند! جالب است زمانی که نقش طفلان مسلم را بازی می‌کردم مردم سر و صورتم را می‌بوسیدند و مرا تبرک می‌کردند و در مقابل وقتی بزرگتر شدم و نقش خولی را بازی کردم به زبان آذری به من می‌گفتند بر پدرت لعنت!

تئاتر‌های الان دیگر تئاتر نیست

بصیری در ادامه اشاره‌ای هم به ورودش به عرصه تئاتر می‌کند و می‌گوید: سال 71 بود که یک تئاتر با عنوان «پیروزی در شیکاگو» به کارگردانی داوود رشیدی انجام شد که در آن سال‌ها یک تئاتر بی‌نظیری بود و تمام سفرای ممالکت هر کدام به مدت 10 شب آمدند و تئاتر را تماشا کردند، حتی زنده‌یاد محمدعلی فردین هم دو شب در آن زمان پیش ما آمد تا به ما خسته‌نباشید بگوید، در حال حاضر هم من خیلی تئاتر می‌بینم که اصلا تئاتر نیستند بلکه فقط چیزی برای وقت پر کردن هستند.

وی همچنین تأکید می‌کند: به نظر من سیاهی لشکر، یکی از بهترین دانشگاه‌ها برای هنر است؛ چرا که در آنجا هنرپیشه‌های درجه یک و دو و منفی و مثبت دیده می‌شوند و ایرادهایی که از آن‌ها گرفته می‌شود افراد حاضر در آنجا را متوجه می‌کند و در آنجا تازه می‌فهمند بازیگری چیست. من کسانی را می‌بینم که برای بازیگری کلاس هم می‌روند ولی ‌چیزی از کار نمی‌دانند.

او در ادامه در پاسخ به اینکه هم‌دوره‌ای‌های شما در تئاتر و سینما چه کسانی بودند؟ خاطرنشان می‌کند: داریوش اسدزاده در سال 45 مسئول تئاتر نصر بود. در آن زمان وی قصد داشت یک تئاتر بسازد و قبل از اجرا از بازیگران خواست تا رُل‌هایشان را بخوانند و خودش به عنوان کارشناس کارشان را ببیند که چه کسی به درد صحنه می‌خورد. در آن زمان همه‌ی بازیگران بازی کردند، من هم بازی کردم. وقتی همه آنجا را ترک کردند داریوش اسدزاده مرا به دفترش دعوت کرد و از من پرسید می‌خواهی تئاتر بازی کنی؟ از همان موقع بود که من کار تئاتر را به صورت حرفه‌ای آغاز کردم.

همکاری‌ با علی حاتمی از کجا شروع شد؟

محمود بصیری

این بازیگر پیشکسوت سپس با اشاره به کارهایی که با مرحوم علی حاتمی داشت، تصریح می‌کند: کار کردن با آقای علی حاتمی واقعا افتخار بود. از سریال «سلطان صاحب‌قران» بود که آقای داوود رشیدی مرا به ایشان معرفی کرد و از آن زمان بود که با وی آشنا شدم و در کارهایش حضور داشتم. در آن زمان هم، داوود رشیدی و هم محمود استادمحمد خیلی برای من زحمت کشیدند. به یاد دارم در آن زمان استاد محمد از من کوچکتر بود ولی 40 سال از لحاظ درسی از من جلوتر بود. وی زمانی که فوت کرد تمام روزنامه‌ها نوشته بودند استاد محمود استادمحمد از دنیا رفت. در آن زمان من پیش خودم گفتم احتیاجی نبود اول اسمش استاد بیاورند؛ چرا که مرحوم استادمحمد، مادرزاد استاد بود. او انسانی بود که بی‌خودی صحبت نمی‌کرد، هیچ‌وقت هم در کارهایش از پول حرفی به میان نمی‌آورد و فقط کار برایش مهم بود.

کار کردن با مرتضی احمدی کیف دارد

بصیری در ادامه درباره بازی‌هایی که در کنار مرتضی احمدی - پیشکسوت بازیگری - داشت، توضیح می‌دهد: با آقای احمدی در سریال‌های تلویزیونی من‌الجمله سریال «آرایشگاه زیبا» همبازی بودم ولی در تئاتر با ایشان کار نکردم؛ چرا که این بزرگان زمانی در تئاتر بودند که من حضور نداشتم. جا دارد بگویم کار کردن با مرتضی احمدی واقعا کیف دارد؛ چرا که او، هم خوش صداست، هم خوب حرف می‌زند و هم در کارش شیرین است. در کل شخصیت مرتضی احمدی خیلی شیرین و دوست داشتنی است.

او در عین حال می‌گوید: سال 1347 بود که یک تله‌تئاتر با عنوان «دماغ» به کارگردانی مسعود اسدالهی قرار بود ساخته شود که من به همراه ثریا قاسمی، بهمن زرین‌پور و چند بازیگر دیگر که الان اسم آن‌ها را به یاد ندارم، بازی کردیم.

وقتی محمود بصیری در گاراژ مکانیک بود!

بصیری در بخشی دیگر از صحبت‌هایش درباره‌ی حرفه اصلی‌اش توضیح می‌دهد: همان‌طور که مطلع هستید حرفه و رشته اصلی من مکانیکی است و من قبل از اینکه به طور حرفه‌ای وارد تئاتر، سینما و تلویزیون شوم، در گاراژ مکانیک بودم.

شبکه دو برایم مقدس است

این هنرمند همچنین در ادامه با تأکید بر اینکه شبکه دو سیما یکی از بهترین شبکه‌های سیماست، بیان می‌کند: شبکه دو را دوست دارم؛ چرا که ورودم به تلویزیون با این شبکه بود و به همین خاطر این شبکه برایم خیلی مقدس است. سال 52 در «سلطان صاحب‌قران» مرحوم حاتمی بازی کردم، بعد از آن بود که محمود استادمحمد قصد داشت سریالی را با عنوان «گذر خلیل ده مرده» بسازد که علاوه بر من اکبر مشکین، جمشید مشایخی، خسرو شکیبایی، محمد مطیع، غلامحسین لطفی و آهو خرمند هم در آن ایفای نقش داشتند. مرحوم استادمحمد در آن زمان تنها 22 سالش بود ولی با همان سن کمش به جمشید مشایخی می‌گفت که مثلا در فلان بخش باید فلان حرف را بزنید. بنده علاوه بر «سلطان صاحبقران» در سریال «هزاردستان» مرحوم علی‌ حاتمی و فیلم «مادر» هم بازی کردم و معتقدم که فیلم‌های علی حاتمی را باید دید. ایشان یک «امیرکبیر» ساخت که ناصر ملک‌مطیعی نقش آن را ایفا کرد که به قدری زیبا پرداخته شده بود که همه خوششان آمده بود؛ این در حالی است که هر کارگردانی نمی‌تواند هر رُلی را موفق از آب دربیاورد.

کار طنز، شوخی‌ نیست

بصیری در ادامه با بیان اینکه متأسفانه الان دیگر کاری که مردم را شاد کند کم است، می‌گوید: هر کسی طنزکار نیست؛ چرا که اساسا طنز، کار شوخی‌ای نیست. لازم می‌دانم در اینجا اشاره‌ای هم به سیاه‌بازی‌های مرحوم سعدی افشار کنم و بگویم که او در سیاه‌بازی یک انسان بی‌نظیر بود. شخصا وقتی خبر فوت این بزرگان را می‌شنوم غصه می‌خورم. در آن زمان در شبکه خبر تلویزیون شنیدم که وقتی سعدی افشار فوت کرد، گفته شد سعدی افشار سیاه‌باز معروف دار فانی را وداع گفت و سیاه‌بازی تمام شد. من خیلی از این جمله ناراحت شدم. مگر می‌شود سیاه‌بازی تمام شود؟! هزاران نفر کار سعدی افشار را دیده‌اند و کسانی هم هستند که مثل من عین او بازی می‌کنند و می‌توانند این حرفه را ادامه دهند.

و اما شباهت محمود بصیری به زنده ‌یاد سعدی‌افشار

محمود بصیری

او در عین حال از بازی‌هایی که در کنار زنده‌یاد سعدی افشار داشت، خاطره‌ای را تعریف می‌کند و می‌گوید: به یاد دارم در آن زمان که سعدی افشار زنده بود، یک کاری به من پیشنهاد شد که باید مقابل وی سیاه‌بازی می‌کردم که من در آن موقع به خودش گفتم به احترامش این کار را نمی‌کنم؛ در حالی که حتی صدایش را هم می‌توانم مثل خودش دربیاورم. به قدری صدایم شبیه اوست که در سریال «زی‌زی‌گولو» که مثل او حرف زده بودم، جالب بود که در آن زمان دو نفر به خاطر حضور من در زی‌زی‌گولو شرط‌بندی کرده بودند و گفته بودند که سعدی افشار در زی‌زی گولو بازی می‌کند. سال 73 این دو نفر 70هزار تومان شرط بندی کردند، در آن زمان مرحوم سعدی افشار وقتی دید که دوستش در حال باختن است و برای اینکه برد و باخت نشود به آنها اعلام کرد که در «زی‌زی‌گو‌لو» بازی نکرده‌ام ولی به جای محمود بصیری حرف زده‌ام!

وی ادامه می‌دهد: من خودم شخصا سیاه‌بازی را می‌شناسم و اگر بشود یک بار می‌خواهم به یاد زنده‌یاد سعدی افشار سیاه بازی کنم تا یکسری‌ها بیایند و ببینند. در حال حاضر در بعضی جاها می‌بینم که هنرسیاه‌بازی را خراب کرده‌اند و بعضی‌ها به جای سیاه‌بازی کنسرت می‌دهند؛ در حالی که اگر سیاه‌بازی خوب انجام شود کار خیلی زیبایی است و عالی از آب درمی‌آید.

احمدی‌نژاد ماهی دو میلیون به بصیری می‌داد؟

بصیری در بخشی دیگر از صحبت‌هایش در پاسخ به پرسشی دیگر مبنی بر اینکه طی این چند سالی که در عرصه‌ی هنر زحمت کشیده‌اید، از تلویزیون راضی هستید؟ پاسخ می‌دهد: نه تلویزیون و نه وزارت ارشاد هیچ‌کاری برای من نتوانست انجام بدهد، جز اینکه بیشتر به من لطمه زدند و هیچ‌کاری هم برایم نکردند. خیلی‌ها وقتی دیدند از من خبری نیست می‌گفتند محمود بصیری مریض است و در خانه‌اش افتاده است و آقای فلان ماهی دو میلیون تومان به او حقوق می‌دهد! بنده در همین‌جا این حرف‌ها را تکذیب می‌کنم و می‌گویم که حتی یک قران هم از هیچ‌کسی پول قبول نکردم. طی این مدتی که من نبودم تنها کسانی که از من یاد کردند داوود رشیدی به همراه خانواده‌اش، محمود استاد محمد و همچنین خانم برومند بودند.

اولین بازیگر مردی هستم که نقش زن را بازی کردم

این بازیگر که به گفته‌ی خودش اولین هنرپیشه‌ی مردی است که نقش زن را در سینمای ایران بازی کرده است، در این ارتباط به فیلم «دستفروش» ساخته‌ی محسن مخملباف اشاره می‌کند.

این بازیگر همچنین با اشاره به نقش پیرزنی که در فیلم «دستفروش» محسن مخملباف ایفا کرده بود، یادآور می‌شود: در فیلم «دستفروش» نقش یک پیرزن را بازی کرده بودم و خیلی هم نقشم ماندنی شد، در همان جا اولین بازیگر زن سینمای ایران شدم. در آن زمان آقای اسکندری گریمور ما بود. جا دارد بگویم هر کسی در هر کاری نمی‌تواند گریمور شود. در حال حاضر بعضی از گریم‌ها را می‌بینم که اصلا روی صورت بازیگر ننشسته و کاملا مشخص است. من بازیگر این چیزها را می‌فهمم ولی یکسری از افراد اصلا توجهی ندارند و فقط نگاه می‌کنند ببینند کدام بازیگر خوشگل است.

علی حاتمی، هم لایق علی بود، هم حاتمی

این بازیگر در بخشی دیگر با اشاره به کارهایی که با مرحوم علی حاتمی در سینما و تلویزیون داشت، اظهار می‌کند: «مادر»، «سلطان صاحبقران» و «هزاردستان» از جمله کارهایی بود که بنده سعادت این را داشتم که در خدمت زنده‌یاد علی حاتمی باشم. در فیلم «مادر» بنده کاراکتری را بازی می‌کردم که لال بود و دیالوگ نداشت. خدا رحمت کند علی حاتمی را که واقعا طینت خوبی داشت و انسان بود. علی حاتمی هم لایق علی بود و هم لایق حاتمی. در اینجا می‌خواهم خاطره‌ای تعریف کنم و آن هم این است که یک روز به یاد دارم سر صحنه یکی از فیلم‌های علی حاتمی سه خانم نقش سیاهی لشکر را بازی می‌کردند که علی حاتمی بعد از تمام شدن صحنه‌ها به من می‌گفت پشت سر ماشینی که این خانم‌ها را به منزلشان می‌رساند برو همین که زنگ خانه‌شان را زدند و داخل رفتند به خانه‌ات برو. او همیشه می‌گفت کسی که با من کار می‌کند جزو خانواده من است و من نمی‌خواهم سر کاری که با من انجام می‌دهند، اتفاقی برایشان بیافتد.

محمود بصیری

او اضافه می‌کند: در فیلم «هزاردستان» حاتمی دو نقش داشتم. جا دارد بگویم شاید من الان هم روزی 60 بار اسم علی حاتمی را به زبان می‌آورم. کار کردن با او سر و پا لذت بود.

پیشکسوتی لایق داود رشیدی است نه من

وی با اشاره به آشنایی‌اش با مرحوم حاتمی، یادآور می‌شود: از سال 1350 بود که به واسطه داوود رشیدی با مرحوم علی حاتمی آشنا شدم. اولین‌ بار سر صحنه فیلم «خروس» بود که با آقای رشیدی آشنایی‌ام بیشتر شد و بعد از آن ماجرا آقای رشیدی مرا کمک کرد. او مرا به همراه خودش چهار سال به دانشگاه تهران در رشته هنرهای زیبا سر کلاسش برد. من از آن سال‌ها تاکنون شاگرد ایشان بودم و معتقدم عنوان «پیشکسوت» لایق داود رشیدی است نه من که هنوز هم شاگرد ایشان هستم. همچنین جا دارد بگویم پدر آقای داوود رشیدی و همچنین پدر خانم برومند در حق من خیلی پدری کردند تا جایی که من نداشتن پدر را با وجود آن‌ها خیلی احساس نکردم.

تلویزیون در این سال‌ها پیشرفت نکرده

وی همچنین درباره اینکه جای طنز در آنتن این روزهای تلویزیون خالی است، تصریح می‌کند: به نظر من تلویزیون طی این سال‌ها هیچ پیشرفتی نکرده است؛ تلویزیون ما الان دیگر بیننده سابق را ندارد و بعضی کارها را واقعا باید زورکی تماشا کرد چرا که کارهایی نیستند که بیننده را جذب کنند. من بعضی از کارها را می‌بینم و واقعا غصه می‌خورم؛ به عنوان مثال وقتی صدای لالایی سریال «مختارنامه» را گوش می‌کنم واقعا لذت می‌برم. من این صدا را ضبط کردم و همیشه گوش می‌کنم. جالب است که تا مدت‌ها نمی‌دانستم که این صدا، صدای یک خانم است و فکر می‌کردم صدای دختربچه‌ای است که لالایی می‌خواند. در هر صورت واقعا کار قشنگی بود.

و اما دوندگی‌های آقایی به نام دارابی ...

بصیری با توضیح درباره لزوم حفظ چهره‌ها از سوی تلویزیون و اهمیت دادن به این مقوله به صحبت‌هایش خاتمه می‌دهد و می‌گوید: تلویزیون ما یک آقای دارابی دارد که در معاونت سیماست. من می‌بینم که وی خیلی دوندگی می‌کند و دلش می‌خواهد کاری را انجام دهد ولی یک نفره نمی‌شود این کار را انجام داد. در حال حاضر هم آقای روحانی روی کار آمده همه می‌گویند روحانی چکار کرده در حالی که به تنهایی نمی‌شود، کاری کرد. ما باید هم کمی صبر داشته باشیم و هم اینکه کمک کنیم نه اینکه بنشینیم و آماده‌خور باشیم. اگر این‌طور باشد تا آخر عمرمان مدام باید منتظر باشیم تا کسی برایمان چیزی بیاورد. جا دارد در اینجا بگویم از زمانی که بحث یارانه را به میان آوردند، همه رفتند و برای گرفتن آن اقدام کردند اما من هنوزم که هنوز است دلم نمی‌خواهد یارانه بگیرم.

انتهای پیام

گفت‌وگو: خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا - فرزانه سبزعلی

محمود بصیری

قالیباف استعفا داد + سند



محمدباقر قالیباف، شهردار تهران ساعاتی پیش استعفای خود را تقدیم شورای شهر تهران کرد.

            به گزارش آفتاب به نقل از دانا قالیباف طی استعفانامه‌ای کوتاه، که در اختیار رسانه‌ها نیز قرار گرفت، «قصورها و تقصیرهای متعدد و لایغفر در انجام وظایف محوله» و «فجایعی که اخیرا در دوران مسئولیت وی به وقوع پیوسته» را علت استعفای خود از مسئولیت شهرداری تهران اعلام […]
محمدباقر قالیباف، شهردار تهران ساعاتی پیش استعفای خود را تقدیم شورای شهر تهران کرد. قالیباف طی استعفانامه‌ای کوتاه، که در اختیار رسانه‌ها نیز قرار گرفت، «قصورها و تقصیرهای متعدد و لایغفر در انجام وظایف محوله» و «فجایعی که اخیرا در دوران مسئولیت وی به وقوع پیوسته» را علت استعفای خود از مسئولیت شهرداری تهران اعلام کرده است. متن استعفای محمدباقر قالیباف به شرح زیر است.
    [گفتنی است دست آن دسته از خوانندگان را که در اصالت این متن شک و تصور کند با طنز و فکاهه و مطایبه مواجه اند، می‌بوسیم.]

ازدواج رویایی

گروه وبگردي حصارنا:
در یک اتفاق جالب پائول مسون که وزن 450 کیلوگرم است در یک برنامه اعلام کرد که واقعا دوست دارد ازدواج کند و میخواهد همسری داشته باشد و درست پس از این صحبت یک زن 40 ساله اعلام کرد که عاشق او شده و میخواهد با پائول ازدواج کند!

ازدواج رویایی،ازدواج،مرد 450 کیلویی،پائول مسون،مطالب جالب

تصور کنید شما یک مرد 53 ساله هستید که از اضافه وزن بسیار بالا رنج می برید و در واقع باید بگیم که فکر کنید وزنی درحدود 450 کیلوگرم دارید! آیا امیدی دارید که زنی پیدا شود که حاضر شود با شما ازدواج کند؟ تصویر عروس و داماد را درکنار یکدیگر میبینید.البته اقای داماد طبق یک رژیم خاص درحال کم کردن وزنش بوده و بزودی 140 کیلوگرم از وزنش کاسته می شود!

سیم‌کارت جایگزین دفترچه‌های درمانی


سیم‌کارت جایگزین دفترچه‌های درمانی


درحالی‌ که کارت هوشمند درمان بیش از ۸سال است دردست مطالعه است و هنوز اجرایی نشده طرح جدیدی با نام سیم‌کارت درمان رونمایی شد.

معاون اداره کل درمان غیرمستقیم سازمان تأمین اجتماعی معتقد است: پروژه کارت هوشمند سلامت قدیمی است و باید از تکنولوژی‌های جدید استفاده کرد که در حال حاضر سیم کارت پروژه جدید این سازمان برای جایگزینی دفترچه‌های درمانی است.اصغری ادامه داد:

در حال حاضر به‌دلیل اینکه حجم دیتاهای سلامت برای هر فرد افزایش یافته اصولاً باید به سمت سیستم‌های جدیدتر از کارت هوشمند سلامت پیش رفت و در حال حاضر در دنیا از سیم‌کارت به جای دفترچه و کارت هوشمند سلامت استفاده می‌شود.سازمان تأمین اجتماعی قرار بود در سالیان گذشته کارت هوشمند سلامت را در استان اراک اجرایی کند که به‌دلیل نبود زیرساخت‌های لازم این اتفاق نیفتاد.

در همین حال معاون اداره کل درمان غیرمستقیم سازمان تأمین اجتماعی گفت: زیرساخت‌های الکترونیکی در تأمین اجتماعی نسبت به 8سال گذشته خیلی بهتر شده است و باید از آخرین تکنولوژی‌ها که در حال حاضر سیم‌کارت است برای جایگزینی دفترچه‌های درمانی اقدام کرد و هر چه سریع‌تر این اتفاق صورت می‌گیرد. البته وی این را هم گفت که هنوز مشخص نیست که آیا باید به بیمه‌شدگان سیم‌کارتی ارائه شود و یا اینکه با همان سیم‌کارتی که در اختیار دارند می‌توانند خدمات درمانی را دریافت کنند.

موج مجردی به سالمندی می‌رسد


موج مجردی به سالمندی می‌رسد


میانگین سن ازدواج در ایران به ۲۷.۴ سالگی برای مردان و ۲۲.۱ سالگی برای زن‌ها رسید. این در حالی است که افزایش سن ازدواج موج گسترده تجرد قطعی را به‌دنبال خواهد داشت.

این میانگین برای مردان تا سال 65خورشیدی رو به کاهش بود اما از آن سال روند افزایشی یافت و هرگز کمتر از 23.8 نشد. در زنان اما همواره این روند رو به افزایش بوده و از 19سال در سال65 به رقم کنونی رسیده است. این در حالی است که آستانه تجرد قطعی مردان کشور در سال 1390گروه سنی ۴۴-۴۰ سال برای زنان و ۵۴-۵۰ سال برای مردان سن تجرد قطعی بوده است.

مجرد قطعی یعنی کسانی که امید به ازدواج ندارند و احتمال زوجیت در بین آنان بسیار کم است. با توجه به اینکه شانس ازدواج در 50 سالگی به حداقل می‌رسد، جمعیت‌شناسان میزانی را با نام عمومیت ازدواج تعریف کرده‌اند که به‌معنای نسبت افرادی است که تا سن ۵۰‌ سالگی دست‌کم یک‌بار ازدواج کرده‌اند و برای قابل مقایسه‌کردن، از نسبت حداقل یک‌بار ازدواج‌کرده‌ها در گروه سنی 49-45 ساله برای 2جنس استفاده شده است و از تفاوت آن تجرد قطعی به ‌دست آمده است.

بر اساس آمار ثبت احوال هم‌اکنون 62 هزار مرد و 90 هزار دختر در کشور وجود دارند که با عبور از سن 49 سالگی هنوز مجردند، بنابراین تعداد کمتری از زنان تا سن ۵۰ سالگی حداقل یک‌بار ازدواج‌کرده و تجرد قطعی در بین زنان یعنی تعداد زنان هرگز ازدواج نکرده بیشتر از مردان است. شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده حل مسئله تجرد قطعی و بالارفتن سن ازدواج دختران، همچنین افزایش آمار دختران تحصیل‌کرده و دارای مطالبات را در گرو حل مسائل کلان جامعه می‌داند.

خودخواسته یا اجباری؟

تجرد قطعی علاوه بر اینکه یک مفهوم آماری در جامعه‌شناسی است، یک مفهوم روانشناختی هم می‌تواند باشد. به این ترتیب فرد اگر تا سنین بالا هم مجرد باشد اما همچنان فکر ازدواج را در سر داشته باشد، مجرد قطعی محسوب نمی‌شود. مجرد قطعی کسی ا‌ست که به هر دلیلی فکر ازدواج را از ذهن خود خارج‌ساخته و نیتی در این باب ندارد. سیدهادی معتمدی روان‌پزشک و آسیب‌شناس، در تعریف تجرد قطعی می‌گوید:

نمی‌توان تعریفی کلاسیک برای مفاهیم جدیدی که وارد ادبیات می‌شوند، ارائه داد؛ اما براساس تعریف عمومی که در مورد پسران و دختران وجود دارد، کسانی که نیت ازدواج را در هر سنی از سر بیرون کنند، مجرد قطعی به شمار می‌آیند. ولی تجرد کسانی که نیت ازدواج دارند، اما همسری برایشان پیدا نمی‌شود، هر چند ممکن است تا سنین بالا مجرد باقی بمانند، تجرد قطعی نیست، زیرا این نوع تجرد، اجباری است.

عوامل تجرد قطعی را می‌توان به 2گروه خودخواسته و اجباری تقسیم کرد. حالت اول زمانی است که دختر یا پسر جوان به‌دلیل فراهم‌نبودن شرایطی از قبیل نبود امکانات مالی، تصمیم‌های غلط خود یا خانواده، پیدانکردن فرد مناسب و مورد نظر خویش و یا هر عامل اثرگذار دیگری ازدواج نمی‌کند. و حالت دوم زمانی است که جوان خود عالمانه و آگاهانه و با هر نیتی به شکل مقطعی یا دائم، قید زندگی مشترک را می‌زند.

شهلا کاظمی‌پور، جامعه‌شناس و جمعیت‌شناس، می‌گوید که درصورت ادامه این روند، تا 10سال آینده یک میلیون دختر به جمعیت مجردان قطعی کشور افزوده می‌شوند. کاظمی‌پور ادامه می‌دهد: مشکل کنونی جامعه ما این است که مردان ما با دخترانی در سنین پایین‌تر ازدواج می‌کنند و تنها راه‌حل مشکل تجرد قطعی دختران این است که همسن‌گزینی همسری در کشور رخ دهد چرا که اگر تعداد پسران در سن ازدواج را با دختران در آستانه ازدواج با فاصله سنی 2یا 3سال نیز درنظر بگیریم تعداد دخترهایی که مجرد باقی می‌مانند، کمتر می‌شود.

اختلاف در معنای تجرد

عبارت تجرد قطعی خود دارای بار منفی روانی برای افرادی است که تاکنون ازدواج نکرده‌اند اما خواهان تشکیل خانواده هستند. همچنین باید به ساده‌سازی‌ تشکیل خانواده و تغییر برخی مراسم تجملاتی پرداخت و فرصت ازدواج آگاهانه و معقول را برای افراد جامعه مهیا ساخت در غیراین صورت تجرد قطعی و شیوع زندگی مجردی یا زندگی موقت با جنس مخالف بدون ازدواج رسمی و شرعی بسیار گسترش خواهد یافت.

مطالعه‌ای که مرکز تحقیقاتی pew در سال ۲۰۱۱ میلادی زیرنظر سازمان ملل متحد انجام داده، نشان می‌دهد در اکثر کشورهای مطالعه‌شده،۸۰درصد زنان و مردان قبل از رسیدن به سن ۵۰ سالگی ازدواج می‌کنند. برای مثال، میانگین سنی ازدواج زنان آمریکایی 26.9 و برای مردان این کشور29.8بوده است. درحالی‌که ازدواج هنوز معمول‌ترین الگوی زندگی در سراسر جهان است اما افراد مجرد خیلی دیرتر از دهه‌های گذشته تصمیم به ازدواج می‌گیرند. همچنین در بیشتر کشورهای جهان مهم‌ترین عامل افزایش سن ازدواج، مسائل اقتصادی است.

از سوی دیگر مردم کشورهای توسعه‌یافته، زمان بیشتری را مجرد می‌مانند. البته معنای مجرد در سبک زندگی این کشورها، با تجردی که ما می‌شناسیم قدری متفاوت است. به‌طوری که در سال 2011میانگین سن ازدواج برای زنان آمریکایی26.9 و برای مردان این کشور 29.8 بوده است. اطلاعات جمع‌آوری‌شده از سوی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۲ میلادی حاکی از آن است که درکشورهای اروپای غربی میانگین سن ازدواج بیش از ۳۰ سال است و افغانستان نیز پایین‌ترین میانگین سن ازدواج را در بین سایر کشورهای جهان دارد به‌طوری که در این کشور ۲۰ سالگی متوسط سن ازدواج است.

واکنش حاجی‌بابایی وزير سابق آموزش و پرورش به انتقادات 5 ماه اخير دولت يازدهم

اگر به دیده انصاف بنگریم در ۵ ماهه گذشته شاهد شتابزدگی بزرگ و کثرت اخبار متناقض و ناهماهنگی در گفتار و حتی نقض غرض در رفتار و گفتارها بوده‌ایم که در نوع خود بی‌نظیر است.
حصارنا به نقل از فارس:
حمیدرضا حاجی‌بابایی، وزیر سابق آموزش و پرورش به مصاحبه‌ها و خبرهایی که طی چند ماه گذشته درباره دوره قبلی مدیریت آموزش و پرورش منتشر شده است، واکنش نشان داد و اظهار داشت: اینجانب در طول ۵ ماه گذشته به هیچ وجه حاضر نبوده و علاقه‌مند نبودم که از موضع پاسخ‌گویی و تقابل با مدیران فعلی آموزش و پرورش برآیم چرا که معتقدم بار آموزش و پرورش بسیار سنگین است و ضروری است که آحاد جامعه در حد توان خود به آن کمک کنند لیکن از آنجا که شاهدیم برای سرپوش گذاشتن به ضعف و بی‌برنامه‌گی، از ابزارهای غیر مدیریتی و غیر اصولی و حتی مغایر اخلاق، همچون تحریف، تخریب و مطالب خلاف واقع بیان می‌‌شود، نه به عنوان حق خود، بلکه به عنوان حق آحاد مردم به ویژه فرهنگیان و دانش‌آموزان ناگزیر به پاسخ‌گویی می‌شویم.

*هیچ پروژه‌ای شروع نشد مگر آنکه مبتنی بر پژوهش‌های عمیق بوده است

حاجی‌بابایی ادامه داد: بر کسی پوشیده نیست که فرافکنی یکی از بزرگترین آسیب‌های مدیریتی در هر سازمان است و متأسفانه شاهد هستم که فرافکنی‌ها در آموزش و پرورش در چند ماه گذشته تا بدان جا پیش رفت که «واژه شتابزدگی مدیریت قبلی» به عنوان اصلی‌ترین ادبیات پاسخ‌گویی مدیران فعلی آموزش و پرورش در آمد لکن اینجانب تکلیف را بر صبر و صبوری گذاشتم تا دوستان بتوانند در فضایی آرام، کماکان خدمت خود را انجام داده و در برابر پاسخ‌گویی‌ها به همین کلمه شتابزدگی اکتفا کنند.

وی افزود: بنده مایل هستم مصادیق شتابزدگی که به اینجانب نسبت داده شده است را یکبار دیگر به جای آقایان مرور کنم.

۱- شتابزدگی در تشکیل دانشگاه فرهنگیان و ایراد بر ایجاد این دانشگاه

۲- شتابزدگی در بحث ساماندهی زمان آموزش و تعطیلی روزهای پنج‌شنبه

۳- شتابزدگی در بحث اجرای نظام جدید آموزشی «۳ـ۳ـ۶»

۴- وارد دانستن ایراد و اشکال به بیمه طلایی و قول یک بیمه بهتر از طلایی و تشکیل سازمان رفاهی فرهنگیان

۵- ایرادات دیگری همانند اینکه مدیریت قبلی باعث موارد زیر شده است: یک‌صد هزار معلم ناکارآمد داریم؛ یک‌صد هزار معلم مازاد داریم و در آمار دیگر عنوان شد: ۵۸ هزار معلم مازاد داریم و مجدداً اعلام شد ۵۰ هزار معلم مازاد داریم.

۶- کارگرها و خدمتگزارها را به ‌جای معلم به کار گرفتند.

۷- هوشمندسازی مدارس اقدام درستی نبود و باعث انباشت سخت‌افزار مدارس شد.

۸- زیرپله ساختمان‌ها را به کلاس درس تبدیل کردند.

۹- مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی را بی رویه افزایش دادند.

۱۰- مدارس نمونه دولتی قانونی نیست ( مجدداً اصلاح کردند که قانونی است)

۱۱- مجتمع‌های آموزشی جزو سند تحول بنیادین نیست.

۱۲- نظام رتبه‌بندی معلمان مشکل دارد.

حاجی‌بابایی افزود: اینجانب در تمام این آمارها و اظهارنظرها فقط سکوت کردم و شاهد مدعای بنده، همین ۵ ماهی است که گذشت؛ در حالی که به شهادت اسناد و مدارک در دوره تحولی آموزش و پرورش، هیچ پروژه‌ای شروع نشد مگر آنکه مبتنی بر سند تحول بنیادین و پژوهش‌های عمیق بوده است و به معنایی تمام پروژه‌های اجرا شده در دوره مدیریت بنده جنبه استراتژیک داشته و هر یک در حکم یک اتوبان است.

وی اضافه کرد: دوستان باید در خصوص اصل بودن یا نبودن اتوبان ابتدا پژوهش و تحقیق کرده و سپس اظهارنظر کنند؛ نه اینکه به علت پنچر شدن یک خودرو در گوشه‌ای از اتوبان، اتوبان را تخریب یا مسدود کنند.

* نمونه شتابزدگی در گفتار مدیران فعلی را در خبر «لغو تعطیلی پنج‌شنبه‌ها» شاهد بودیم

وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: آیا کسی نپرسید و افکار عمومی مردم سؤال نکرد، شما که کمتر از ۵ ماه از خدمت، این همه اظهارنظر کرده و آن را رسانه‌ای می‌کنید، مبنای پژوهشی‌ صحبت‌های شما چیست؟ آیا ما شاهد شتاب‌زدگی و نوعی احساس در بیان و گفتار شما نیستیم؟ باید به اطلاع دوستان برسانم، شتابزدگی عبارت است از بیانی که منجر به شکست و پشیمانی شود و قابلیت اجرا نداشته و افکار عمومی هم پذیرای آن نباشد.

وی اضافه کرد: نمونه شتابزدگی در گفتار مدیران فعلی را در خبر «لغو تعطیلی پنج‌شنبه‌ها» شاهد بودیم؛ در غیر قانونی اعلام کردن «مدارس نمونه» شاهد بودیم و در تأیید و تکذیب‌های خبرهای مکرر آماری توسط ایشان شاهد بودیم.

حاجی‌بابایی ادامه داد: آیا پروژه‌های تحولی مانند دانشگاه فرهنگیان، تعطیلی پنج‌شنبه‌ها، نظام «۳ـ۳ـ۶» برنامه درسی ملی، بیمه طلایی، سند تحول، احیای ورزش در مدارس و .... اگر از پشتوانه پژوهشی و علمی برخوردار نبود، قابلیت اجرا داشت؟ آیا پشتوانه اجتماعی این طرح‌های تحولی را احساس نمی‌کنند؟ راستی چرا یکی از مصادیق شتابزدگی در دوره مدیریت بنده را که افزایش میانگین حقوق معلمان از ۴۷۹ هزار تومان در سال ۸۷ به یک میلیون و ۳۴۲ هزار تومان در سال ۹۲، کسی اعلام نکرد؛ البته بنده معتقدم که این حقوق بسیار کم و درخور شأن معلم نیست.

وی افزود: آیا اینجانب در آغاز نمودن نظام رتبه‌بندی معلمان، با واژگانی همچون مربی معلم، استادیار معلم، دانشیار معلم و استادمعلم شتابزده عمل کردم؟ پیشنهاد می کنم مدیران فعلی محترم همین نظام رتبه‌بندی فعلی را بدون شتابزدگی پیگیری کنند؛ آیا استاد موجود و اجرای قدرتمندانه و از طرفی موفقیت قریب به اتفاق طرح‌های تحولی انجام شده، دلیل بر کار پژوهشی است یا شتابزدگی؟

* کلمه مازاد برای اشیاء و اجسام و کالای بی‌ارزش به کار می‌رود

وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: در خبرهای دیگر، شاهد خبری بودیم تحت عنوان «دوران آمارهای کذب به سر رسیده است»، پیشنهاد می‌شود، آمارهای کذب اعلام شده و آمارهای صحیح آن را مستنداً اعلام کنند؛ ما در همین ۵ ماه شاهد بودیم که یکبار معلمان ناکارآمد و مازاد را ۱۰۰ هزار نفر و یکبار دیگر ۵۸ هزار نفر و یکبار دیگر ۵۰ هزار نفر اعلام کردند؛ در حالی که آمار واقعی آن هم نه با عنوان ناکارآمد و مازاد، بلکه با عنوان «شرایط ناگزیر» در بحث‌های آموزشی که این آمار حدود ۶ هزار نفر است.

در آمار دیگر تعداد مدارس را ۱۵۰ هزار مدرسه اعلام کرده و در آمار دیگر ۱۰۵ هزار اعلام شد؛ همه این خبرها در ۵ ماه گذشته از ناحیه وزیر و مشاوران محترم مطرح شد، حال سؤال این است که مبنای پژوهشی این آمار چیست؟ آیا این بیانات شتابزدگی نیست؟

وی ادامه داد: چرا کسی پژوهش نکرد که کلمه مازاد برای اشیاء و اجسام و کالای بی‌ارزش به کار می‌رود و در فحوای آن، نوعی توهین نهفته است؛ این واژه مخصوص یک انسان نیست چه برسد به انسانی که فرهیخته و رسالت معلمی بر دوش دارد؛ از سوی دیگر کدام یک از مسئولین گذشته و حال می‌توانند ادعا کنند که قبل از آن، چنین شرایطی وجود نداشته است و ممکن است یک معلم یا یک استاد، به دلایل مختلف از جمله تراکم نیرو، در برخی نقاط معدود و محدود، کاهش دانش‌آموز، مسائل جسمانی و بیماری، نقل و انتقالات و ... در اول مهرماه امکان حضور در کلاس درس نداشته باشد اما در سایر امور مربوط به تعلیم و تربیت قطعاً فعال خواهد بود و این ویژگی، معمولاً در افراد باسابقه‌های بالا و توانمند ممکن است، ایجاد شود لذا به هیچ وجه این افراد ناکارآمد نیستند و این هنر مدیریت صحیح است که از منابع نرم‌افزاری و نیروی انسانی خود، بهترین بهره مندی را داشته باشد و نه اینکه معلم را مقصر دانسته و آن را ناکارآمد و مازاد خطاب کنیم.

*اگر گزارش ۱۰۰ روزه صحیح است، پس مصاحبه اخیر حکم کذب دارد

حاجی‌بابایی اظهار داشت: متأسفانه به علت پایان تاریخ مصرف واژه «شتابزدگی»، اخیراً «واژه انباشت مطالبات مدیریت قبل» متولد شده است؛ اینجانب توجه دوستان را به گزارش ۱۰۰ روزه خودشان جلب می کنم؛ شما در گزارش ۱۰۰ روزه خود، مطالبی را بیان کردید که باز هم اینجانب با نگاه خیرخواهانه و با نگاه کمک به مدیریت آموزش و پرورش به مطالب غیرواقع آن، اظهار نظری نکردم اما هم‌اکنون به یک مورد اشاره می‌کنم.

وی ادامه داد: در بند «د»، بخش سایر موارد از گزارش مذکور و همچنین بندهای یک و دو، مواردی ذکر شده است؛ اما امروز مصاحبه می کنید که قرار است حق‌التدریس «اضافه‌تدریس معلمان» و حق‌الزحمه امتحانات خردادماه پرداخت شود؛ اگر گزارش ۱۰۰ روزه صحیح است، پس مصاحبه اخیر حکم کذب دارد و موضوعیت ندارد و اگر این مصاحبه اخیر صحیح است، باید در صحت گزارش ۱۰۰ روزه تجدید نظر کرد.

به گزارش فارس، وزیر سابق آموزش و پرورش اضافه کرد: ما از فرهنگیان عزیز و افکار عمومی سؤال می کنیم کدام یک از موارد که در گزارش ۱۰۰ روزه ذکر شده است را دریافت کردند؟!

وی افزود: اینجانب مجدداً اعلام می‌کنم در هیچ زمانی به اندازه دوره تحویل وزارتخانه توسط اینجانب، حساب آموزش و پرورش در هنگام تحویل به روز نبوده است و همانگونه که قبلاً هم گفته شد، آموزش و پرورش را مانند یک دسته گل تحویل دادم؛ در آن زمان، در پایان تیرماه ۹۲، هم حقوق تیرماه پرداخت شد و هم حق‌التدریس (اضافه تدریس معلمان) تا ۱۵ اردیبهشت ۹۲ پرداخت شده بود و کمتر از یک ماه و نیم از پرداخت آن به مدیریت بعدی موکول شد که در پرداخت حق‌التدریس‌ها زمان معمول و مرسومی است.

حاجی بابایی ادامه داد: در خصوص حق‌الزحمه امتحانات خرداد هم مشکلی برای پرداخت وجود نداشت، اما به جهت انجام امور اداری و محاسبات مالی، حداکثر در پایان مردادماه قابل پرداخت بود که همزمان با مدیریت فعلی بود و منطق مالی حکم می‌کند که توسط دوستان پرداخت می‌شد و به مصداق انباشت مطالبات نیست.

* طی یک لیست کامل تمام مطالبات دولت گذشته تا پایان تیرماه ۹۲ در آموزش و پرورش منتشر شود

وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: در خصوص بیمه طلایی فرهنگیان نیز تا پایان فروردین ماه ۱۳۹۲، سهم فرهنگیان از بیمه طلایی پرداخت شد و مقرر بود سهم اردیبهشت و خرداد نیز پرداخت شود؛ با توجه به اینکه در گزارش ۱۰۰ روزه، بنای اینجانب بر سکوت بود، لیکن از تولد واژه انباشت مطالبات بر می‌آید، یک شیوه ناصحیح برای پوشش گذاشتن بر ضعف‌ها و ناتوانی‌ها معمول شده که اطلاع‌رسانی آن را ضروری می‌دانم.

وی ادامه داد: اینجانب با توجه به جمیع مطالبی که گفته شد، به مدیران فعلی پیشنهاد می‌دهم طی یک لیست کامل با عدد و رقم و ذکر تاریخ، تمام مطالبات دولت گذشته تا پایان تیرماه ۹۲ در آموزش و پرورش با تأیید مدیران ذی‌ربط منتشر کنند و طی لیست دیگری با ذکر عدد و رقم و تاریخ که منطبق با گزارش ۱۰۰ روزه باشد، پرداخت‌های انجام شده را منتشر کنند تا هم فرهنگیان نسبت به مطالبات خود آگاه شوند و هم زحمت مدیران فعلی مشخص شود و هم چنانچه قصوری از جانب مدیریت اینجانب بوده، معین شود.

حاجی بابایی اضافه کرد: البته در هر وزارتخانه و سازمانی، برخی موارد و ضعف‌های مالی وجود دارد که طبیعی است و باید مرتفع شود؛ به عنوان مثال در سال ۱۳۹۱، ما مشکلاتی در حوزه سهم فرهنگیان برای پرداخت حق بیمه طلایی داشتیم که تمام آن در بودجه ۹۲ پیش‌بینی شده و امیدوارم با مدیریت صحیح محقق شود.

* آیا همه این مشکلات مربوط به مدیریت قبلی است؟!

حاجی بابایی به طرح چند سؤال پرداخت و بیان داشت: آیا پاداش بازنشستگی بیش از ۲۲ هزار فرهنگی که البته بیش از ۹۰ درصد آن در شهریور و مهرماه ۱۳۹۲ بازنشسته شدند، مربوط به مدیریت قبلی است؟!

آیا اینکه از اول مهر ماه سرانه قابل توجهی به مدارس داده نشده است، مربوط به مدیریت قبلی است؟ آیا اینکه در ماه‌های اخیر سهم بیمه طلایی فرهنگیان پرداخت نشده است، مربوط به مدیریت قبلی است؟ آیا اینکه اصافه کار پرسنل اداری پرداخت نشده، مربوط به مدیریت قبلی است؟

وی افزود: البته اینجانب به هیچوجه قائل نیستم که دوره مدیریتی بنده بی عیب و نقص بوده است اما حداقل انتظاری از دوستان داریم این است که تنها اشکال و ایرادات خودمان را به گردن مان بیندازند، نه وضع و ناتوانی دیگران را.

وزیر سابق آموزش و پرورش تصریح کرد: با توجه به این مطالب به نظر می‌رسد ویتامین ب کمپلکس «شتابزدگی» به انتها رسیده است و ویتامین «انباشت مطالبات قبلی» برای تقویت ضعف در عملکرد و مدیریت در حال استفاده است؛ آیا نباید اندیشید که مردم فهیم ایران و فرهنگیان، اینگونه اقدامات را تجزیه و تحلیل و بررسی می‌کنند؟

* بر اساس کدام پژوهش، خبر خودشان را تکذیب کردند؟

وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: اگر به دیده انصاف بنگریم در ۵ ماهه گذشته شاهد شتابزدگی بزرگ و کثرت اخبار متناقض و ناهماهنگی در گفتار و حتی نقض غرض در رفتار و گفتارها بوده‌ایم که در نوع خود بی‌نظیر است. به عنوان مثال چند نمونه اصلی را بیان می‌کنیم.

وی ادامه داد: در یک نمونه تاریخی، تنها مخالف ایجاد دانشگاه فرهنگیان که طی مصاحبه، مخالفت خود را ابراز کرد و آن را مغایر سند تحول بنیادین دانست، امسال به عنوان رئیس همان دانشگاه منصوب می‌شود و در پاسخ به سؤال یک خبرنگار که از او سؤال می‌کند «چرا رئیس دانشگاهی شدید که خود آن را قبول نداشتید؟»، پاسخ می‌دهد «بعدها که رئیس دانشگاه شدم، متوجه شدم دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه خوبی است».

حاجی بابایی ادامه داد: اینجانب قضاوت شتابزدگی اقدامات خود را در نمونه های مشابه همین نمونه، بر عهده مردم و فرهنگیان وا می‌گذارم و البته این مثال، به هیچ وجه، ارتباطی به نفی یا اثبات مدیر جدید ندارد.

وی به ماجرای تعطیلی پنج‌شنبه‌ها اشاره کرد و بیان داشت: عنوان شد که تعطیلی پنج‌شنبه‌ها به علتی که آن را اشتباه خواندند، لغو می‌شود و بعدها معاونین وزارتخانه، این خبر را تکذیب کردند؛ راستی مبنای این خبر کدام پژوهش است و بعدها بر اساس کدام پژوهش، خبر خودشان را تکذیب کردند.

وزیر سابق آموزش و پرورش تأکید کرد: ای کاش مسئولان ذی‌ربط در خصوص وضعیت مالی وزارت آموزش و پرورش مصاحبه و اطلاع‌رسانی کنند چرا که مسئول امور مالی و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش هنوز همان شخص قبلی است و اظهارنظر سایرین، چنین اشتباهاتی را ایجاد می‌کند.

*آیا کسی در خصوص حضور دانش‌آموزان بدون کیف و کتاب در مدرسه پژوهش کرده است؟

به گزارش فارس، حاجی بابایی ادامه داد: آیا اندیشیده‌اند که مبنای پژوهشی پرداخت حقوق معلمان، توسط مدیر مدرسه چیست؟ آیا ضرورت این کار مشخص است؟ آیا این مطلب، محترمانه این سخن نیست که آموزش و پرورش را خصوصی کنیم؛ آیا این مطلب، محترمانه این سخن نیست که معلم و مدرسه را با هم به عنوان کالا فرض کنیم؟

وی افزود: آیا این سخن به معنای مقدمه‌ای بر خودگردانی مدارس نیست؛ همان بلایی که بر سر بیمارستان‌ها آمد و امروزه شاهد فریاد وزیر بهداشت از این فاجعه هستیم؛ راستی در این خصوص چه پژوهشی صورت گرفته است؟ آیا این عمل توهین به مقام معلم و مغایر با سیاست‌های کلی نظام مبنی بر حاکمیتی بودن آموزش و پرورش نیست؟

وزیر سابق آموزش و پرورش به طرح «یک روز بدون کیف و کتاب» اشاره کرد و گفت: آیا کسی در خصوص حضور دانش‌آموزان بدون کیف و کتاب و شاید چیزهای دیگر، پژوهش کرده است؟ بنابراین هر منطقی می‌پذیرد که اینگونه اظهارات، مصادق شتابزدگی است و نه طرح‌های تحولی وزارت آموزش و پرورش؛ این مطالبی که عرض شد، مصداق شتابزده‌ترین اظهارات در برابر محکم‌ترین پروژه‌های تحول بنیادین است.

*اعلام و اجرای برنامه‌های مطلوب و جدید بهتر از استفاده از واژگان منفی است

حاجی بابایی اظهار داشت: ما علاقه‌مندیم آموزش و پرورش، هر روز به جلو حرکت کند و همانگونه که گفته شد، اراده‌ای برای ورود به مواردی که ذهن مسئولین را مشغول سازد، ندارم اما هر گاه شاهد مطالبی باشم که واقعیات خدمت در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را مغشوش کند، وظیفتاً برای اصلاح آن، پاسخ لازم را خواهم داد و نه برای تقابل با آن و اعتقاد دارم که باید همگی کمک کنیم تا دولت و مخصوصاً آموزش و پرورش بتواند رسالت بزرگ و سنگین خود را انجام دهد.

وی افزود: ضمن تشکر از همه مدیران وزارت آموزش و پرورش، اعلام می‌دارم که بهترین و زیباترین سخنان برای مردم و معلمان، اعلام و اجرای طرح‌هایی است که قول آن را داده بودند؛ قطعا اینجانب نیز با شنیدن و اجرایی شدن این طرح‌ها، خوشحال شده و منتظر آن هستم وعده‌هایی همانند ایجاد سازمان رفاهی فرهنگیان و ایجاد بیمه بهتری از بیمه طلایی و همه طرح‌هایی که ضرورت آن، بر اساس سند تحول بنیادین و منویات مقام معظم رهبری و سیاست‌های ابلاغی تحولی توسط ایشان، احساس شده و باعث رشد و تعالی بیش از پیش نظام مقدس تعلیم و تربیت شود، عملی گردد.

وزیر سابق آموزش و پرورش اضافه کرد: بی شک اعلام و اجرای برنامه‌های مطلوب و جدید بهتر از استفاده از واژگان منفی مانند «شتابزدگی» و «انباشت مطالبات مدیران قبلی» خواهد بود.

وخامت اوضاع در زندان زنان آمريکا

در اين تصاوير که توسط روزنامه ديلي ميل منتشر شده، اوضاع آشفته زندان زنان در ايالت آريزونا آمريکا، بيگاری کشیدن از آنها و نقض آشکار حقوق بشر در کشور داعیه‌دار این حقوق، به وضوح مشاهده می‌شود.
حصارنا  به نقل از YJC:











5 آبادی شگفت انگیز در دل کویر

کویر پر از زیبایی های بی پایان است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد. در دل کویرها روستا و آبادی هایی می توان پیدا کرد که بسیاری از آن ها شگفت انگیز هستند.
حصارنا به نقل از yjc:
کویر یکی از بزرگترین شگفتی هایی است که خداوند بر روی زمین  قرار داده است. شن های بی نهایت، عظمت و بسیاری ویژگی های دیگر همه در کنار هم کویر را منحصر به فرد کرده اند.

اگر قصد دارید از از زیبایی های کویر بیشتر بهره مند شوید باید به آبادانی هایی سر بزنید که در دل بزرگترین کویرهای دنیا به وجود آمده اند. این بخش از زمین دقیقا همان نقطه ای است که به عنوان بهشت های زمینی آن هم در دل کویر یاد می شود. برای آشنایی بیشتر با این  مناطق بهتر است با ما همراه باشید.

** اوباری


در دل کویرهای لیبی منطقه ای سرسبز وجود دارد که بانام "اوباری" معروف شده است. در این محل رودخانه ای از دل کویر عبور می کند که منظره ای بسیار زیبا آن هم در دل کویر به وجود آورده است. از آنجایی که آب هرجا باشد انسان و درخت های متفاوتی نیز آنجا یافت می شود در اطراف این روخانه و دریاچه دو روستا ساخته شده است که یکی از زیبایی های طبیعت هستند.

** هوآکاچینا


پرو یکی از کشورهای کویری در آمریکای جنوبی به حساب می رود اما در دل کویرهای خود مکان های زیبایی نیز پنهان کرده است. " هوآکاچینا" یکی از این مکان ها هست که سالانه افراد زیادی را به سمت خود جذب می کند. در این منطقه شما تنها یک دریاچه کوچک و تمیز را می بینید که اطراف آن تنها حانه  و هتل درست شده است این صحنه از شهر هوآکاچینا بسیار معروف شده است چرا که به یکی از مناطق تمرینی برای عکاس ها تبدیل شد است.

** چبیکا


یکی از ناشناس ترین نقاط زیبای زمین در تونس قرار دارد جایی که شما می توانید چبیکا را پیدا کنید. این منطقه در حالی که در نزدیکی چند آبادی دیگرقرار دارد اما زیبایی های فراموش نشدنی اش از ان ها نیز بیشتر است ولی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. چبیکا سالانه در برخی از فصول سال به میزان زیادی در معرض نور خورشید است به همین دلیل به آن لقب قصر خورشید داده اند.

** تامیا


این منطقه در نیجریه و دقیقا در قلب صحرای بزرگ آفریقا قرار دارد اما به علت دریاچه یا رودخانه معروف نشده است بلکه باغ های انبوهی از درختان میوه را می توانید در این منطقه پیدا کنید که رشد آن ها در دل کویر شاید بسیار عجیب باشد. محصولاتی مانند انار و پرتقال این منطقه یکی از بهترین میوه های نیجریه و شاید افریقا باشد. بسیاری از مسافرین دقایقی را حتما در این منطقه می گذرانند.

** گابرون

بار دیگر در صحرای لیبی منطقه ای شگفت آورتر از گذشته را همراه داریم. " گابرون" منطقه ای است که یک دریاچه بزرگ نمکی دارد. به همین علت زندگی و آبادانی در اطراف آن بسیار زیاد شده است. این دریاچه در زمستان ها یکی از بهترین مقاصد شنا کردن است. نمک دریاچه یکی از عواملی است که پشه ها را از منطقه دور کرده است.

سخنان محمود کریمی درباره ماجرای تیراندازی


حاج محمود کریمی پس از اتفاقات اخیر برای اولین بار به طور رسمی درباره این وقایع سخن گفت.

این مداح اهل بیت در مراسم جشن میلاد حضرت رسول اکرم در امامزاده علی اکبر چیذر گفت: ابتدا باید یک حدیث ازامام حسن عسکری(ع) برایتان بگویم، حضرت فرمودند درباره حرفها و تهمت هایی که مردم درباره تو می زنند ناراحت نباش، اگر حرف آنها درست باشد که عقوبتت جلو می افتد و به جای آنکه در آن دنیا عذاب شوی، همین جا تاوان خواهی داد، اگر هم درباره ات دروغ بگویند، حسنه ای خداوند برایت مینویسد که آن را انجام ندادی. نکته بعدی این است که ما درباره غیبت حدیث داریم که از زنا بدتر است و درباره تهمت روایت داریم که این گناه از غیبت هم بدتر است.

وی افزود: ممکن است در ماجرای اخیر عده ای دلشان لرزیده باشد، عده ای هم اذیت و نگران شدند، من از این عزیزان عذر می خواهم که موضوع من باعث این اتفاق شد.  از همه کسانی که در این قضیه از بنده و بالاتر از آن از دستگاه سیدالشهداعلیه السلام حمایت کردند بویژه حاج آقا منصور، حاج سعید آقای حدادیان، حاج محمد آقای طاهری و حاج حسین آقای سازور و دیگر مداحان اهل بیت تشکر می کنم.

کریمی در ادامه افزود: من کسانی که حلالیت طلبیدند را نیز حلال کردم.برای آنهایی هم که دوست داشتند سر و صدایی راه بیندازند، از درگاه خدا طلب مغفرت می کنم.

حاج محمود کریمی با اشاره به خبرهای رسانه ها و بویژه رسانه های بیگانه گفت: از بی بی سی و رادیو اسرائیل توقعی جز رذالت نداریم اما الحمدلله حتی آنها هم از ما توقع صداقت و عصمت دارند و می گویند فلانی نباید دروغ بگوید. خدا را شکر که دستگاه امام حسین(ع) ما را به جایی رسانده که دشمن هم از ما توقع عصمت دارد ولی ما از آنها توقع دروغگویی و رذالت داریم.

حاج محمود کریمی که در بین هزاران نفر از علاقمندان و محبین اهل بیت در هیئت رایه العباس سخن می گفت ادامه داد: ان شاالله از این امتحانات الهی سربلند بیرون بیاییم.

پير 17 ساله اي كه درگذشت !

حصارنا:

روز سه شنبه ۱۴ ژانویه ۲۰۱۴ صدها نفر در مراسم خاکسپاری سام برنز حضور یافتند.از جمله چهره ای معروف این مراسم می توان به رابرت کرافت اشاره نمود.سام برنز در خانواده ای به دنیا امد که همگی پزشک بودند.او ۲۲ ماه بیشتر نداشت که دچار سندروم نادر هاچینسون پروجریا موسوم به پروجریا شد.در این سندروم که عامل ان ژنتیکی است فرد دچار پیری زودرس می گردد.جوان ۱۷ ساله در حالی روز جمعه فوت نمود که مانند افراد پیر به نظر می رسید.

سندروم پیری

در این بیماری اعضای بدن فرد به مرور زمان جوانی خود را از دست داده و مانند افراد پیر به نظر می رسند. مراسم خاکسپاری دانش اموز دبیرستانی روز سه شنبه با حضور جمع زیادی از افراد و همچنین همکلاسیهای او در بریتانیا برگزار گردید.از چپ به راست:رابرت کرافت،ریکی لندرز،دکتر اسکات برنز پدر سام،دکتر لزلی گوردون مادر سام ،سام برنز

سندروم پیری

آدم ربایی خونین در میدان نارمک تهران

سه زوگیر که یک جوان 20 ساله را در اوایل شب گذشته ربوده و با ضرب و شتم قصد گرفتن مقادیری پول را داشتند، با تلاش ماموران انتظامی تهران بزرگ دستگیر شدند.
حصارناYJC:
شب گذشته حدود ساعت 23 مردی که حمید نام داشت به کلانتری 127 نارمک مراجعه کرد و در حالی که از شدت ترس دست و پایش می‌لرزید به ماموران انتظامی گفت: چند دقیقه‌ای پیش فرزندم که از ظهر تا الان از او خبری نداشتیم در تماسی تلفنی گفت، که توسط سه زورگیر مسلح ربوده شده و به شدت مورد ضرب وشتم قرار گرفته و الان نیز در خانه‌ای قدیمی در یکی از خیابان‌های نارمک است.
 
ماموران سریعا به دلیل حساسیت، موضوع را با سر‌کلانتری چهارم پلیس پایتخت در میان گذاشتند و  بنا به دستور سرهنگ علی احمد نادری سر‌کلانتر چهارم تعدادی نیروهای پشتیبانی به کلانتری 127 نارمک ملحق شده و سریعا به سمت مخفیگاه زور‌گیران مسلح اعزام شدند.
 
با بسته شدن خیابان‌های اطراف و محاصره کامل خانه ماموران عملیاتی تهران بزرگ در یک اقدام ضربتی به طریق‌های مختلف وارد خانه شده و دو زورگیر را قبل از هر اقدامی با تیر جنگی دستگیر کردند.

در ادامه با رها سازی قربانی جوان که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود به طوری که تمام صورتش خونی بود مشخص شد که متهم اصلی خودش را در زیر زمین پنهان ساخته است.  
 
ماموران سریعا به زیر زمین رفته و مشاهده کردند که متهم درب زیر زمین را با زنجیر قفل کرده است. لذا ماموران تبعات تسلیم نشدن در برابر پلیس را به زور‌گیر گوش زد کردند و در نهایت متهم در حالی که به هشدارهای پلیس توجهی نمی‌کرد در یک اقدام غافلگیرانه زمینگیر شد و دست بسته به داخل خودروی حمل متهمان منتقل شد.  
 
سرهنگ علی احمد نادری درباره این خبر به باشگاه خبرنگاران گفت: جوان 20 ساله به نام محسن پس از آزادی در بیمارستان به ماموران گفت که این افراد مسلح بوده و با زور و ضرب و شتم وی را به داخل خانه برده و در ازای زنده ماند‌نش یک چک به مبلغ 25 میلیون و یک چک سفید امضا و خودروی شخصی‌اش را می‌خواستند.
 
به گفته کلانتر چهارم پلیس پایتخت در بازرسی دقیق که از محل مخفیگاه متهمان صورت گرفت، یک قبضه اسلحه ساچمه‌ای کشف و ضبط گردید.

مدل مشهور و بازیگر سینمای ایران در دوبی به حبس ابد محکوم شد!

این فرد به عنوان مدل در ۲۳ کشور جهان و با بیش از ۱۰۰ برند، همکاری داشته و هم‌چنین سابقه‌ بازی در فیلم‌هایی چون “چهل سالگی” ساخته‌ علی‌رضا رییسیان در کنار سینماگران مطرحی چون لیلا حاتمی، عزت‌الله انتظامی و محمدرضا فروتن را دارد.
حصارنا به نقل از YJC:
دادگاهی در دوبی، روز چهارشنبه (۱۵ ژانویه-۲۵ دی)، فرزان اطهری مدل سوئدی ـ ایرانی و بازیگر نه چندان مطرح سینمای ایران را به جرم حمل ۲۱ گرم کوکایین، به حبس ابد محکوم کرد.

ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر، فرزان اطهری را در نزدیکی "هتل آرمنی” دوبی در حالی دستگیر کردند که او ۱۱ کیسه پلاستیکی حاوی کوکایین با "هدف فروش” همراه خود داشت.


اطهری ۲۹ ساله، در دادگاه ادعا کرده که بسته‌های کوکایین را برای مصرف شخصی‌اش داشته و قصد فروش آن‌ها را نداشته است.

فرزان اطهری، به عنوان مدل در ۲۳ کشور جهان و با بیش از ۱۰۰ برند، همکاری داشته و از ۱۰ سال قبل در صنعت مُد و سرگرمی فعال بوده است. او هم‌چنین سابقه‌ بازی در فیلم‌هایی چون "چهل سالگی” ساخته‌ علی‌رضا رییسیان در کنار سینماگران مطرحی چون لیلا حاتمی، عزت‌الله انتظامی و محمدرضا فروتن را دارد.


وکیل متهم نیز پیش‌تر مدعی شده بود که فرایند طی شده توسط پلیس مبارزه با مواد مخدر در این پرونده "غیرقانونی” بوده است چرا که به گفته‌ وی، از یک سو، خبرچینی که پلیس دوبی با استناد به اطلاعات او، علیه موکلش شهادت داده، اطلاعات دروغ در خصوص ماده‌ مخدری که توسط متهم حمل می‌شده، داده است و از سوی دیگر، دیگر زندانیان نیز فرزان اطهری را در زمان بازداشت موقت، گمراه و تهدید کرده‌اند.


در جریان دادگاه، یک افسر پلیس اماراتی شهادت داد که یک خبرچین به آن‌ها اطلاع داده که فرزان اطهری همراه خود مواد مخدر دارد و دنبال خریدار برای آن می‌گردد.

به گفته‌ این افسر پلیس مبارزه با مواد مخدر، متهم روز ۱۴ می (۲۴ اردیبهشت) در مقابل هتلی در منطقه‌ تاریخی "بِر دوبی” بازداشت شد و در جریان تحقیقات پذیرفت که قصد فروش کیسه‌های کوکایین همراه خود را داشته است.

 دادگاه بدوی دوبی، علاوه بر محکومیت این مدل ایرانی به حبس ابد، وی را به جریمه‌ی سنگین ۵۰ هزار درهم امارات نیز محکوم کرده است و او بعد از پایان محکومیتش از این کشور اخراج خواهد شد.

داستان پيرزن در قصابي(ويژه حصارنا)

پير زن در قصابي

توی قصابی بودم که یه خانم پیر اومد تو مغازه و یه گوشه ایستاد... یه آقای جوان خوش تیپی هم اومد تو گفت: آقا اسماعيل قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم... آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش... همینجور که داشت کارشو انجام میداد رو به پیرزن کرد گفت: شما چی میخواین مادر جان؟ پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: لطفا" به اندازه همین پول گوشت بدین آقا... قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد و گفت: پونصد تومان! این فقط آشغال گوشت میشه مادر جان... پیرزن یه فکری کرد و گفت: بده مادر... اشکالی نداره... ممنون... قصاب آشغال گوشت‌های اون آقا رو کند و گذاشت برای اون خانم... اون آقای جوان که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی میکرد رو به خانم پیر کرد و گفت: مادر جان اینارو واسه سگتون می‌خواین؟ خانم پیر رنگش پرید و سرخ و سفید شد و با صدای لرزان نگاهی به اون آقا کرد و گفت: سگ؟!!! آقای جوان گفت: بله... آخه سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز میخوره... سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟!! خانم پیر با بغض و خجالت گفت: میخوره دیگه مادر... شکم گرسنه سنگم میخوره... آقای جوان گفت: نژادش چیه مادر؟ خانم پیر گفت: بهش میگن توله سگ دو پا... اینا رو برای بچه‌هام میخوام اّبگوشت بار بذارم خیلی وقته گوشت نخوردن! با شنیدن این جمله اون جوون رنگش عوض شد... یه تیکه از گوشت های فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشت های اون خانم پیر... خانم پیر بهش گفت: شما مگه اینارو برای سگتون نگرفته بودین؟ جوون گفت: چرا مادر... خانم پیر گفت: بچه های من غذای سگ نمیخورن مادر... بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و آشغال گوشت هاش رو برداشت و رفت............

امضاء

يك انسان خوش بين تر از بقيه


لغو تعطیلی پنج‌شنبه مدارس از سال تحصیلی آینده

وزیر آموزش و پروش گفت: تعطیلی پنج شنبه مدارس از سال آینده لغو می‌شود.

گفت: در سال تحصیلی 93-94 تعطیلی پنج‌شنبه‌ها لغو خواهد شد و به جای آن یک روز جایگزین در هفته دانش آموزان بدون کیف‌وکتاب به مدرسه می‌روند و فعالیت می‌کنند.

وزیر آموزش و پرورش اظهار داشت: از سال تحصیلی آینده مدارس یک روز از شش روز هفته را به غیر از جمعه پذیرای دانش‌آموزان بدون کیف‌وکتاب هستند که روز این برنامه آزاد در هر یک از مدارس به تشخیص مسئولین آن مدرسه است.
 
وی افزود: در روز بدون کتاب دانش‌آموزان به فعالیت‌های هنری یادگیری مهارت های زندگی می‌پردازند.

وزیر آموزش‌وپرورش اظهار داشت: کارگروهی از معاونت پرورشی آموزش و پرورش ،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ،معاونت تربیت بدنی، معاونت ابتدایی ومتوسطه ،در حال بررسی این طرح است.

فانی خاطرنشان کرد:این طرح در ابتدا برای مدارس مقطع  ابتدایی و اول متوسطه اجرایی خواهد شد.

كري هنرپيشه معروف براي استقلاليها

گروه وبگردي حصارنا:

یکی از مهمانان بهنوش بختیاری هنرپیشه مطرح سینما و تلویزیون بود. او با حضور در این مراسم علاوه بر نشان دادن ارادت خود به پرسپولیسی ها برای استقلالی ها هم خط و نشان کشید:



هنرپیشه زن،عکس زن،عکس بهنوش بختیاری،بهنوش بختیاری،پرسپولیس،حاشیه های ورزشی

علت اصلی مرگِ رازآلودِ جهان پهلوان تختی چه بود؟ + تصاویر



شاه‌حسینی نه قتل و نه خودکشی را محتمل نمی‌داند و می‌گوید: «او انسان معتقدی بود؛ اما احتمال سکته مغزی بر اثر فشار روحی و روانی را می‌توان داد و شاید در هتل آتلانتیک سابق و هتل استقلال امروز سکته کرده بود ...»
«... من بیشتر وقت‌ها با کتاب‌های پلیسی و یادداشت‌های فاتحین و مغلوبین جنگ‌های گذشته، خود را سرگرم می‌کردم و خواندن آن‌ها همیشه اثر خوبی در روحیه من باقی می‌گذارد، به‌خصوص اینکه هیتلر را با تمام حماقتش، دوست داشتم؛ اینکه می‌گویم دوست داشتم، نه اینکه خیال کنید او را آدمی لایق می‌دانم نه. من به او احترام می‌گذارم به واسطه اینکه او بزرگترین درس زندگی را به من یاد داد که چگونه باید با دشمنان ستیز کرد و در هر راه مشکلی به هدف رسید.»
غلامرضا تختی، کیهان ورزشی، دی‌ماه 46
**ذکر این نکته ضروری است که در گزارش زیر از زوایای مختلفی به مرگ رازآلود جهان پهلوان تختی اشاره شده است و هیچگونه قضاوتی انجام نشده و جملات دوستان تختی و شاهدان ماجرا را عینا آورده ایم.
به گزارش مشرق،  تاريخ ايران زمين، تاريخي سراسر حماسي و مشحون از پهلواني و سلحشوري است كه حكيم ابوالقاسم فردوسي در شاهنامه خود مهر جاودانگي به آن زده است و شايد اگر فردوسي در دوران معاصر وجود داشت، نام "جهان پهلوان تختي" را هم در رديف قهرمانان و پهلوانان اساطيري و افسانه‌اي كتاب خود قرار مي‌داد.
در بين همه شخصيت‌ها و پهلوانان اساطيري شاهنامه فردوسي، نام‌هايي همچون رستم، سهراب، اسفنديار، زال، سام، نريمان، بهرام، بيژن، گيو، گودرز، توس، كيكاووس، گرشاسب، گشتاسب، كاوه آهنگر، آرش كمانگير و سياوش، بيش از ديگران مي‌درخشد و اين آخري كه به "خون سياوش" و "مرگ سياوش" نيز معروف است، به خاطر زندگي پاك و منزه و مرگ مظلومانه و ناجوانمردانه‌اش مي‌تواند شخصيتي نزديك و مثال زدني براي جهان پهلوان تختي دوران معاصر ما باشد.

بچه جنوب شهر و شهرری که باشی هر سال روز 17 دی برایت یک روز خاص است. 46 سال است که 17 دی روز خاصی نه تنها برای بچه‌های جنوب شهر بلکه برای کل ایران است. 17 دی هر سال قبرستان پیر «ابن بابویه» میزبان مردمی است که برای دیدار با جهان پهلوانی بزرگ از همه جای ایران به جنوبی‌ترین نقطه پایتخت می‌آیند.
سال‌هاست تختی برای مردم این دیار خیلی بیشتر از یک قهرمان المپیک ارزش دارد. ورزش این کشور و به خصوص کشتی، قهرمان المپیک به خودش زیاد دیده اما «آقا تختی» یک نفر است برای ملت. سال‌هاست همه از قهرمانی‌های بچه خانی آبادی صحبت می‌کنند که اصالتاً همدانی ا‌ست.

سال‌هاست همه از بوئین زهرا، زلزله، گل‌ریزان جهان پهلوان و کشتی معروف تختی در مسابقات جهانی صحبت می‌کنند، سال‌هاست وقتی حرف از مردانگی می‌‌زنند تختی مثال تمام مثال‌هاست.
قهرمان، پهلوان، جوانمرد، جهان پهلوان، آقا تختی و ... این‌ها تمام القاب آقای اسطوره است،‌ اما برای مادر؛ غلامرضا، غلامرضا‌ست. کودکی که در عین نداری دارا شد از همه دارایی‌ها، قهرمانی که سر خم نکرد مقابل علی‌حضرتی که برای او یکی بود مثل همه!
جالب است که در این سال‌ها کمتر کسی از قهرمانی‌های آقای قهرمان صحبت می‌کند، (تختی از لحاظ تعداد مدال جهانی و المپیک (7 مدال) و استمرار مدال آوری ( 11 سال) در تاریخ ورزش ایران رکورددار است) انگار برای مردم تختی بیشتر پهلوان بود تا قهرمان. برای مردمی که قهرمانانشان از پرده‌های سینما می‌آمدند تختی واقعی‌تر از واقعیت بود و همین موضوع باعث شد تختی هیچ وقت مُرده نباشد.
شاید 46 سال زمان زیادی باشد برای اینکه از این نفر تعریف کرد، اما در مورد تختی این قضیه صدق نمی‌کند. انگار هرچقدر از فُوت تختی می‌گذرد مردم بیشتر او را نمی‌شناسند و هنوز برای همه این سوال وجود دارد که «چرا؟».


تختی فقط یک نام نیست بلکه کلید واژه ای است که شنونده را ارجاع می‌دهد به منش پهلوانی و خصلت های جوانمردانه. فردا چهل و شش سال از روزی خواهد گذشت که سرایدر هتل آتلانتیک پیکر بی‌جان قهرمان المپیک 1956 ملبورن را در اتاق شماره بیست و سه پیدا کرد و از آن زمان تاکنون مرگ این اسطوره هنوز در پرده ای از راز و ابهام باقی مانده است.

راز مرگ جهان پهلوان چه بود؟
تاریخ ایرانی در این باره می نویسد: 46 سال از مرگِ غلامرضا تختی قهرمان کشتی ایران می‌گذرد اما هنوز هم در سالمرگِ او پرسشی به قدمتِ 46 سال تکرار می‌شود. پرسش‌هایی که مرگِ رازآلودِ او در دی‌ماه 1346 را در هاله‌ای از ابهام فرو می‌برد. روزنامه‌ها هنوز هم از «راز» مرگ او می‌نویسند، اما چیزی که مهم است مرام و مردانگی این قهرمان مردمی است و این که چرا از میان این همه قهرمان تنها تختی است که نامش ماندگار شده؟

«قهرمانِ مردم» نامی برازندۀ او بود. هرچند از بسیاری از قهرمانان تاریخ ورزش ایران کمتر مدال گرفت و در سال‌های آخر در میادین ورزشی کمتر پیروز شد، اما وقتی شکست هم خورد روی دستِ مردم شهر به خانه رفت. ورزشکاری که از سالن‌ها و زورخانه‌های جنوب شهر [خانی‌آباد] به ورزش پا گذاشته بود و دل در گرو نهضت ملی داشت. قهرمانی که نه تنها در رقابت با خارجی‌ها برای ملتش افتخار آفرید که در سختی روزگار هم مردمانش را تنها نگذاشت و بسیاری او را با نهضتی بزرگ که برای یاری مردم زلزله‌زده بویین‌زهرا به راه انداخته بود به یاد می‌آورند.

غلامرضا تختی چنین جایگاهی داشت که وقتی خبر مرگ رازآلودش که برخی حتی گفتند خودکشی کرده در هتل آتلانتیک تهران دهان به دهان گشت و راهی به صفحاتِ نشریات گشود، کمتر کسی باورش کرد. کسانی که او را در قوارۀ قهرمانِ ملت دیده بودند، باور نمی‌کردند قهرمان خود دست به خودکشی بزند و آنچه نَقل رسانه‌ها و نُقل محافل بود خبر از «قتل» قهرمان به دستِ «بدخواهان» می‌داد، آنچنان که حبیب‌الله بلور، قهرمان کشتی ایران در اولین سخنانش پس از انتشار خبر مرگ تختی گفته بود: «به خدا قسم باور نمی‌کنم، این یک فاجعه بود. تختی سمبل ورزش ایران بود. اگر هم حقیقت داشته باشد که او خود را کشته است ولی بدانید او همیشه زنده است.»

ماجرای اختلافات خانوادگی و دوری از خانه

به گزارش مشرق، تختی از چهار روز پیش از مرگ به هتل آتلانتیک تهران رفته بود. دربارۀ دلایل این کار هیچ اطلاعات دقیقی وجود ندارد. برخی دلیل این کار و بعد از آن مرگ(یا خودکشی) تختی را اختلافات خانوادگی دانسته‌‌اند. این شایعه‌ای بود که هیچکس آن را رد یا تایید نکرد اما منتقدان در نشریاتِ‌ همان روز‌ها نوشتند که: «آخر اختلاف خانوادگی یک جور و دو جور نیست، هزار جور است... به علاوه کدام خانواده را سراغ داشته و دارید که در آن اختلاف وجود نداشته باشد؟ اگر قرار باشد همه و یا قسمتی از اختلافات خانواده منجر به خودکشی گردد، آن هم خودکشی سرپرست و بزرگ خانواده، دیگر خانواده‌ای نباید وجود داشته باشد... اگر قرار باشد همه از میدان دربرویم و جا خالی کنیم پس دیگر چه فرقی است بین افراد عادی و قهرمان جهانی؟»


زری امیری مستخدم هتل آتلانتیک اولین کسی بود که جسد تختی را پیدا کرد. او دربارۀ حضور تختی در هتل به روزنامه «آیندگان» گفته بود: «روز یکشنبه که به سر کار آمدم در تمام هتل صحبت از میهمان جدیدی بنام غلامرضا تختی بود. من او را خوب می‌شناختم و از مبارزات او در مسابقات جهانی مطلع بودم و به همین جهت تمام روز را منتظر بودم تا شاید زنگ اطاق آقای تختی صدا کند و من برای انجام کاری احضار شوم. سرانجام ساعت 6 بعدازظهر زنگ اطاق 23 به صدا درآمد و من مشتاقانه به اطاق «جهان پهلوان» رفتم.» تختی اما آن قهرمان مردم‌دوستی که مستخدم هتل انتظار داشت نبود. عصبی بود و مرتب در اتاق به این سو و آن سو می‌رفت: «بدون اینکه به سلام من جواب دهد، آب خوردن خواست و من هم برایش آب خوردن بردم.»


این روایت می‌تواند نشان‌ دهندۀ فشارهای عصبی تختی در روزهای آخر باشد، اما روایت متناقض دیگری هم از آن روز‌ها وجود دارد. مجله «تهران مصور» همان روز‌ها به نقل از جوادزاده قهرمان کشتی خبر از آن داد که تختی دوشنبه شب شام مهمان او بوده است. روایتی که هرچند اختلافات خانوادگی او را عامل خروج از خانه می‌داند اما نشانه‌ای از عصبیت و تمایل او به خودکشی ندارد: «ظاهر او چیزی را که حاکی از فکر خودکشی بود، نشان نمی‌داد. و حتی ظاهراً بیشتر از همیشه شاد و خندان بود. جوادزاده که از جریان قهر او از خانه خبر داشته به او اصرار می‌کند که دوتایی با هم بروند منزل و او آشتی کند و تختی با خنده می‌گوید من خودم تنها می‌روم و حتماً هم به منزل می‌روم. چون دلم برای بابک و شهلا تنگ شده و باید آن‌ها را ببینم و بعد خیلی آرام از آن‌ها جدا می‌شود ولی برخلاف قولی که داده بود به هتل می‌رود و در اطاقش به استراحت می‌پردازد...»

زری امیری دربارۀ چگونگی کشف پیکر تختی به «آیندگان» گفته بود: «در ساعت 8 بعدازظهر روز یکشنبه تختی به دفتر هتل مراجعه کرد و قلم و کاغذ خواست و سپس بدون صرف شام به اطاقش رفت و ظاهرا خوابید، ولی ساعت 7 صبح که من طبق دستور خودش برایش صبحانه بردم با وضع غیرعادی مواجه شدم... صورت تختی باد کرده و کبود شده بود و از گوشه لبانش شیار باریکی از خون به روی متکا خشکیده بود، من بلافاصله وضع غیرعادی را به اطلاع مدیر هتل رسانیدم و چند دقیقه بعد آمبولانس و مامورین شهربانی و دادسرا به هتل آمدند و در حدود ساعت 8:30 جنازه مرحوم تختی از هتل خارج شد...»
روزنامه‌های دولتی درباره مرگ تختی نوشتند: «غلامرضا تختی به خاطر اختلافات خانوادگی با همسرش شهلا توکلی و بر اثر خودکشی جان باخته ‌است. از انگیزه‌های ممکن برای خودکشی، مواردی چون ناکامی‌هایش در مسابقات در پایان عمر ورزشی تختی نام‌ برده می‌شود.» بعد‌ها گفته شد که او یک روز پیش از مرگ، نزد وکیلی رفته و با تنظیم وصیت‌نامه‌ای وضعیت مختصر اموالش را مشخص و یکی از دوستانش [کاظم حسیبی] را به عنوان وصی خود تعیین کرده است.

لختۀ خون پشتِ سر تختی از چه بود؟
همان روزهای اول گفته می‌شد چند تن از دوستان تختی که هنگام شست‌وشوی او در غسالخانه حاضر بوده‌اند، متوجه لخته خونی پشت سرش شدند. برخی دیگر حتی از وجود حفره‌ای بزرگ در سر او حکایت می‌کردند. به نوشته «خراسان ورزشی»، چند سال بعد فرامرز خدادادیان خبرنگار روزنامه کیهان گفت: «موقع انتقال جسد از اتاق هتل آتلانتیک من آنجا بودم. ماموری که یک ‌طرف جنازه را گرفته بود دستش سر خورد. سر مرحوم به شدت به زمین خورد و آسیب دید. این علت‌ همان لکه‌های خونی بود که در غسالخانه روی سر تختی وجود داشت....»

سیدمحمد آل‌حسنی معروف به آق‌ممد که از دوستان بسیار نزدیک تختی به حساب می‌آید، در این باره می‌گوید: «اگر قضیه‌ای که خبرنگار کیهان گفته به فرض مثال درست هم باشد، پس چرا پشت سر مرحوم خونی بود و یک حفره عمیق وجود داشت؟ من خودم با انگشتانم آن را لمس کردم.»
حسین شاه‌حسینی به نکته دیگری اشاره می‌کند: «جنازه در محل تشریح بود و روی آن یک پارچه سفید کشیده بودند. وقتی یکی از کارکنان ملحفه را برداشت گفتم چرا پشت سرش خونی است؟ گفت برای تکه‌برداری این کار را کرده‌اند.»



به گزارش مشرق، روایت زیاد است. ناصر محمدی هم روایت می‌کند: «... جسد تختی را روی سنگ غسالخانه با سینه شکافته دیدم. مرده‌شوی به نام حاج عباس میرزا مراد مشغول شستنش بود. سر تختی را بلند کرد و من از پشت سرش خونابه را روی سنگ دیدم.» نبی سروری دوست نزدیک جهان‌ پهلوان در باشگاه پولاد هم به خوبی همه چیز را در خاطرش نگه داشته: «وقتی در غسالخانه او را می‌شستند من روی سرش آب می‌ریختم. دیدم از پشت سرش دارد خون می‌آید. سرش شکافته شده بود. مدام آب می‌ریختیم اما بند نمی‌آمد.»
نایب حسینی از دیگر دوستان تختی که در آن لحظات، نزدیک پیکر بی‌جان او بود، گفته: «وقتی رسیدم آنجا، دیدم پشت گردن و سرش سوراخ است. از دکتر طباطبایی رئیس وقت پزشکی قانونی پرسیدم این سوراخ چیست؟ او سکوت کرد. باز گفتم شما می‌دانید که او را کشته‌اند چرا دیگر شکمش را پاره کرده‌اید؟ دکتر طباطبایی جواب داد: من نمی‌دانم این حفره چیست. الان داریم به وظیفه خودمان عمل می‌کنیم...»


استدلال هواداران تئوری قتل؛ ناراضی‌ای که از میان رفت
با وجود فراگیر شدن خبر خودکشی تختی در رسانه‌های رسمی و نیمه‌رسمی، دیدگاه عمومی اما همچنان در حول و حوش قتل می‌گشت؛ قتلی که از سوی نهادهای امنیتی و در راس آن‌ها ساواک طراحی شده است. همین شایعات بود که مراسم شب هفتم درگذشت تختی را به میتینگی سیاسی تبدیل کرد. چهره‌های شاخص جبهه ملی و دیگر گروه‌های ملی‌گرای منتقد نظام شاهنشاهی در ابن‌بابویه شهر ری گردهم آمده بودند تا یاد همفکرشان را گرامی بدارند. گردهم آمدنی که به مذاق حکومت خوش نیامد و برهم خورد.

اما پرویز ثابتی از بلندپایه‌ترین مقامات امنیتی رژیم شاه که سال‌ها سمت معاونت امنیت داخلی ساواک را برعهده داشت، سال گذشته بعد از چهار دهه، با رد شرکت سازمان متبوعش در آنچه قتل تختی خوانده می‌شود، به صدای آمریکا گفت: «مثلا مرگ تختی که می‌گویند تختی را کشتند. تختی فردی بود که گرفتاری داشت و گرفتاری جنسی و ناتوانی جنسی و گرفتاری خانوادگی پیدا کرده بود و رفته بود سه روز در هتل آتلانتیک مانده بود و ظرف این سه روز رفته بود محضر و کاظم حسیبی از رهبران جبهه ملی را برای قیمومیت پسرش تعیین کرده بود. کسی که سه روز رفته در هتل مانده و برای بچه‌اش هم قیم تعیین می‌کند، یعنی چی؟ یعنی قصد دارد خودش را بکشد دیگر و خودش را هم کشت. بعد این‌ها می‌گفتند نخیر او را کشتند...»


این موضوع اما مورد پذیرش بسیاری از دوستداران تختی قرار نگرفت، چنان که بسیاری دیگر از ادعاهای ثابتی در کتاب «در دامگه حادثه» نیز از سوی افراد درگیر در ماجراهای مطرح شده به چالش کشیده شد. اما استدلال مخالفان رژیم شاه برای آنکه این ماجرا را به عنوان «قتلی حساب‌ شده» روایت کنند، چیست؟

«تختی از سال 1342 به بعد بار‌ها به ساواک احضار شد و و از نظر مالی در مضیقه قرار گرفت... اطرافیان شاه با ناکامی از نزدیک کردن او به دربار و حکومت، فشار‌ها را افزایش دادند. تختی حتی در مواردی از ورود به ورزشگاه‌ها منع می‌شد.» این را علی میرزایی سردبیر فصلنامه «نگاه نو» دو سال قبل در سالمرگ تختی نوشت.
اما دلیل احضار تختی به ساواک چه بود؟ گفته می‌شد او بعد از کودتای 28 مرداد، به یاری خانوادۀ زندانیان سیاسی شتافته و بسیاری از آنان را تحت حمایت خود قرار داده است. این دلسپردگی به مخالفان حکومت در مراسم هفتمین روز درگذشت دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی آشکار شد، آنجا که تختی به رغم هشدارهای ساواک، به همراه یک گروه چهل نفری از ورزشکاران ایران به احمدآباد رفت و به رهبر نهضت ملی ایران ادای احترام کرد.
حسین شاه‌حسینی از بنیانگذاران نهضت مقاومت ملی و اولین رییس سازمان تربیت بدنی پس از انقلاب دربارۀ شرکت تختی در مراسم مصدق می‌گوید:
«با وجود محاصره کامل احمدآباد توسط ماموران حکومتی او به محل تدفین مرحوم مصدق می‌رود که البته این کار تختی هم باعث وحشت حکومت شده بود چرا که اگر مردم باخبر می‌شدند که تختی در مراسم حضور دارد از روستا‌ها و اطراف برای دیدن تختی سرازیر می‌شدند و فضا شلوغ‌تر می‌شد، از این رو او را به شدت و با واهمه از مراسم دور کردند.» تختی یک بار که از سوی رییس سازمان تربیت بدنی وقت از او خواسته شد برای بازدید از شاه اقدامی بکند، گفته بود «با کسی که با دکتر مصدق چنین می‌کند و منافع ملی را از بین می‌برد حتی نباید حرف زد...»


خودکشی از «تختی مذهبی» بعید است
به گزارش مشرق، از این گذشته، بسیاری مساله خودکشی تختی را به دلیل اعتقادات مذهبی او رد می‌کنند. از آن جمله جلال آل‌احمد نویسنده مشهور ایرانی بود که سال‌ها قبل دربارۀ مرگ تختی نوشت: «... از آن همه جماعت هیچکس حتی برای یک لحظه به احتمال خودکشی فکر نمی‌کرد. آخر جهان پهلوان باشی و در بودن خودت جبران کرده باشی نبودن‌های فردی و اجتماعی دیگران را و آن وقت خودکشی کنی؟ این قهرمان که خاک «خانی‌آباد» را خورده بود هرگز به ناامیدی نمی‌اندیشید؛ آخر امید یک ملت بود، ملت ایران... او مبنا و معنی آزادگی و بزرگی است...»


جهان پهلوان تختی درکنار مرحوم آیت الله طالقانی
بعد از پیروزی انقلاب 1357 که بسیاری از اسناد ساواک به دست نیروهای انقلابی افتاد، هیچ مدرکی دال بر دست ‌داشتن ساواک در مرگ وی و یا قتل او پیدا ‌نشد. با این حال نزدیکی محل هتل آتلانتیک به یکی از ساختمان‌های متعلق به نهادهای امنیتی نگذاشت این گمانه به کلی رد شود.

بابک تختی تنها فرزند این قهرمان ملی، که درباره مرگ پدرش تحقیقاتی کرده، می‌گوید در مورد درستی هیچ یک از دو احتمال (خودکشی یا قتل) به نتیجه‌ای قطعی نرسیده است و گفته بود «مساله مهم نه چگونگی مرگ تختی، که زندگی اوست.» با این حال بسیاری دیگر از جمله علی حاتمی کارگردان فقید ایرانی که آخرین پروژۀ سینمایی ناتمام خود «جهان پهلوان تختی» را به راز قتل این قهرمان ملی اختصاص داده بود هم تحقیقاتی را در این زمینه انجام دادند که به چیزی جز ابهامی که بابک تختی به بن‌بست آن خورده بود، نرسیدند.

حسین شاه‌حسینی از جمله افرادی است که نه قتل و نه خودکشی، هیچ‌یک را محتمل نمی‌داند. کسی چه می‌داند. شاید آنچه او می‌گوید، درست باشد: «او انسان معتقدی بود اما احتمال سکته مغزی بر اثر فشار روحی و روانی را می‌توان داد. او شاید در هتل آتلانتیک سابق و هتل استقلال امروز سکته کرده بود...»

*********
 تختی هنوز برای ما شناخته نشده؟

تختی هنوز برای ما شناخته نشده، آری، ما مردم عادت کردیم هر سال و سالی یکبار چند ساعتی فکرمان، ذهن مان را به او مشغول و تعدادی هم وقت شان را در حد چند ساعت برای او در سال گشت نبودنش گذرانده و به کنار مزار او به احساسات پاک خود پاسخ داده و دیگر ...

سعی کنیم او را افسانه ای نکرده و بخشی از رفتارهای او را تدوین و گردآوری کرده و با تعمق بیشتر بر روی هر حکایت، تلاش نمائیم به عنوان مربی، مدیر و ورزشکار حداقل به آن رفتارها نزدیک شویم.

در ادامه چند خاطره و نقل قول در مورد جهان پهلوان تختی می‌آید که نشان می‌دهد او اول پهلوان زندگی بود و سپس قهرمان جهان و المپیک. بهتر است سعی کنیم از مسیر زندگی تختی درس‌هایی بگیریم و تلاش کنیم به آن نزدیک شویم.

روحش شاد

فرق غذای دانشجویان خارجی و ایرانی در دانشگاه

گروه وبگردي حصارنا:

غذای دانشجویان ایرانی – غذای دانشجویان ژاپنی – غذای دانشجویان آمریکا – غذای دانشجویان کره

تصاویری جالب از فرق غذای دانشجویان خارجی و ایرانی در دانشگاه

تصاویری جالب از فرق غذای دانشجویان خارجی و ایرانی در دانشگاه

تصاویری جالب از فرق غذای دانشجویان خارجی و ایرانی در دانشگاه

تصاویری جالب از فرق غذای دانشجویان خارجی و ایرانی در دانشگاه

اندر حكايت حذف پخش سريال سرزمين كهن از شبكه سه سيما

محجبه کردن بازیگران زن سریال ایرانی با جلوه‌های ویژه + تصاویر

محجبه کردن بازیگران زن سریال ایرانی با جلوه‌های ویژه + تصاویر

حصارنا به نقل از ايسنا:

پنجم دی ماه امسال مخاطبان سیما منتظر پخش سریال تاریخی سرزمین کهن از شبکه سه سیما بودند اما این سریال با توضیحی مبهم از جدول پخش سیما حذف شد. طبق اطلاعات به دست آمده «حجاب بازیگران» یکی از مهم ترین مشکلات سریال برای پخش بوده است.

محجبه کردن بازیگران زن سریال ایرانی با جلوه‌های ویژه + تصاویر

در طول سال های اخیر با بروز حساسیت های فراوان از سوی برخی رسانه ها و همچنین مراکز نظارتی همچون: «شورای نظارت بر صدا و سیما» نسبت به وضعیت حجاب زنان بازیگر در تلویزیون، برنامه سازان و مدیران سیما بسیار محتاط شده و تلاش می کنند با رعایت ضوابط مربوط به پوشش بانوان، به گونه ای عمل کنند که با انتقاد مواجه نشوند. در آخرین مورد و هنگام پخش سریال «کلاه پهلوی» اعتراض های فراوانی نسبت به حجاب بازیگران زن این سریال صورت گرفت و برخی سایت های خبری با اغراق در این زمینه، مسوولان سیما را در موقعیتی سخت و خطیر قرار دادند.

حالا این مساله باعث شده تا سریال سرزمین کهن مورد بازبینی های شدید و سخت قرار گیرد و هر آنچه که ممکن است در حجاب و لباس بانوان سریال مشکل ساز شود، به کمک «جلوه های ویژه رایانه ای» حذف و اصلاح شود. این همان تکنیکی است که در سال های اخیر نیز بارها درخصوص سریال ها و فیلم های خارجی به کار گرفته شده و برای بسیاری از بازیگران زن این آثار که فاقد پوشش مناسب! بودند، لباسی پوشیده طراحی شده است.

محجبه کردن بازیگران زن سریال ایرانی با جلوه‌های ویژه + تصاویر

محجبه کردن بازیگران زن سریال ایرانی با جلوه‌های ویژه + تصاویر

مشکلات محتوایی در سریال سرزمین کهن
البته مشکل این سریال صرفا بحث پوشش و حجاب نیست بلکه از نظر محتوایی نیز از نظر مسوولان سیما سریال دچار نکاتی است که نیاز به اصلاح جدی دارد و از حدود یک سال قبل این اصلاحات در حال انجام است و البته هنوز به نتیجه نهایی نرسیده است.

نکته حساسیت برانگیز این سریال در قصه آن نهفته است. شخصیت اصلی این سریال نوجوانی به نام «رهی» است که پس از بمباران خانه اشان توسط متفقین و مرگ اعضای خانواده، وارد یک خانواده شده و زندگی اش را در آنجا ادامه می دهد. این خانواده گرایش های توده ای دارند و «علیرضا طالب زاده» نویسنده سریال با به کارگیری این تمهید تلاش کرده تا حوادث سیاسی این مقطع تا سقوط دولت دکتر مصدق را از زاویه دید این خانواده به تصویر بکشد. ظاهرا نحوه رویکرد سازندگان سریال به دکتر مصدق و جریان ملی شدن صنعت نفت با دیدگاه فعلی مسوولان سیما تفاوت هایی جدی دارد و به همین دلیل از سازندگان سریال خواسته شده تا این بخش از داستان تعدیل شود.

از طرف دیگر در فاز دوم این سریال، «رهی» وارد یک خانواده درباری و سلطنت طلب می شود که این بخش از داستان نیز با انتقادهایی جدی مواجه شده است.

شخصیت «رهی» که در مقطعی از داستان تا پایان نقش وی توسط «شهاب حسینی» ایفاء می شود، در فاز سوم سریال وارد یک خانواده انقلابی می شود و داستان تا پایان در همین خانواده باقی می ماند و به وقایع انقلاب سال ۱۳۵۷ می رسد.

طبق اطلاعات به دست آمده، یکی از انتقادهای جدی مسوولان فعلی سیما به سازندگان سریال، کمرنگ بودن نقش جریان های اسلامی در شکل گیری انقلاب سال ۵۷ در این سریال و اهمیت دادن بیش از حد به جریان هایی فرعی همچون: سازمان منافقین (مجاهدین سابق)، توده ای ها، ملی گراها و… در مبارزه با رژیم پهلوی است. حتی شنیده می شود با دستور مسوولان سیما، دست اندرکاران سریال مشغول ضبط قسمت هایی جدید برای اضافه کردن به داستان هستند تا حساسیت های احتمالی درباره این سریال به حداقل برسد. در حال حاضر نیز طبق اعلام تهیه کننده سریال، در مرحله اول صرفا ۲۲ قسمت سریال پخش خواهد شد و احتمالا پخش ادامه قسمت های آن به زمانی دیگر موکول خواهد شد که هدف از این فاصله گذاری میان پخش دو قسمت، به دست آوردن زمان جهت انجام اصلاحات مورد نیاز و تصویربرداری احتمالی مجدد می باشد.

محجبه کردن بازیگران زن سریال ایرانی با جلوه‌های ویژه + تصاویر

محجبه کردن بازیگران زن سریال ایرانی با جلوه‌های ویژه + تصاویر

نکته جالب توجه این است که تمامی این اتفاق ها در شرایطی رُخ می دهد که در طول ساخت این سریال «ناظر کیفی» در سر صحنه سریال حضور داشته و قاعدتا نباید صحنه هایی مقابل دوربین می رفته که از نظر حجاب و پوشش و یا مسائل محتوایی مورد تایید مسوولان نباشد. اعمال این اصلاحات نیز هزینه های سنگینی را در طول یک سال گذشته بر این سریال تحمیل کرده که البته از محل بیت المال پرداخت خواهد شد.

۲۶ دی ماه امسال آخرین تاریخ برای پخش سریال سرزمین کهن از شبکه سه سیما خواهد بود اما ممکن است این تاریخ نیز دچار تغییراتی شود.

"حاج محمود کریمی مشکل از خودت است برادر"




در کنار انتقادهایی که این روزها درباره ی هفت تیر کشی توسط محمود کریمی، مداح معروف در رسانه ها و شبکه های اجتماعی مطرح می شود، بخشی از دوست داران او نیز از زاویه ای دیگر به موضوع نگاه می کنند، هر چند بخشی از هواداران و دوست داران او نیز این حرکت را به شدت زیر سوال برده اند.
یکی از مطالب احساسی که با عنوان «خادم سایبری» در حمایت از حاج محمود کریمی نوشته شده، به صورت کامل در پی می آید:

«ترس وجود خانواده ام را گرفته بود. شب از نیمه گذشته بود و در اتوبانی خلوت خودروای ایجاد مزاحمت می کرد. به زور مجبورم کردند در کناره اتوبان به ایستم. یکدفعه دیدم به سمت خودروی من حمله کردند. مجبور شدم برای حمایت از خودم و سرنشینان خودرو چند تیر هوایی شلیک کنم تا اراذل پا به فرار بگذارند. شما بودی چیکار می کردی؟ در خودرویت را باز می گذاشتی و می گفتی: بفرمایید هرکاری که دوست دارید با خانواده ام انجام بدهید؟ یا ...؟

حاج محمود کریمی معروف به محمود هفتیرکش مشکل از خودت است برادر. چرا باید کارت به جایی برسد که برایت ایجاد مزاحمت کنند؟ چرا باید کارت به جایی برسد که مجبور به حمل سلاح و استفاده از آن بشوی؟

مگر نمی دانستی تو حامی ولایت فقیهی هستی که تمام دنیا با او سر جنگ دارند؟ مگر نمی دانستی تو مانند شاخ و برگ درخت انقلابی هستی که خار چشم خیلی هاست؟ مگر نمیدانستی تو روضه خون کودک شش ماهه ای هستی که برایش تیر یک شعبه هم کم بود و سه شعبه آوردند؟ مگر نمی دانستی مداحی هستی که بعضی ها برای آمدن در مجلست از 8 صبح نوبت می گیرند؟ مگر نمی دانستی در این سال ها باعث شدی خیل عظیمی از جوانان به واسطه تو برای این انقلاب و آرمان های امام حسین (ع) و ظهور حجت حق سینه سپر کنند؟

حاج محمود کریمی مشکل از خودت است برادر

خب حق بده برادر من، برای زدن یک درخت تنومند تبر ها نمی توانند کاری کنند و مجبورند ابتدا شاخ و برگ های درخت را قطع کنند. مانند حاج سعید حدادیان، محمدرضا طاهری، عبدالرضا هلالی، حسین سیب سرخی، سید جواد ذاکر و ...

دیدی مشکل از خودت است؟ دیدی پا روی دم بعضی ها گذاشته ای که چشم دیدن اهل بیت و امام و انقلاب و شهدا و حزب الهی ها را ندارند؟

ولی این را هم بدان که مشکل اصلی تو نیستی. جوخه اعدادم نوک مگسکش را به سمت هدف دیگری نشانه گرفته. تو مانند سپری در مقابل این جوخه هستی. مثل من مثل تمام بسیجی ها و حزب الهی ها.

چند سؤال :
1- چرا ابتدا سایت اسرائیلی بالاترین این خبر را منتشر کرد؟
2- چرا بعد از بالاترین سایت خانواده مشهور حامی جریان فتنه خبر را منتشر کرد؟
3- چرا بیشتر تخریب ها حول محور اصلاح طلبان شکل می گیرد؟
4- نفر بعدی برای تخریب چه کسی خواهد بود؟
»