ناياک، لابي ايران يا لابي آمريکا در امور ايرانيان؟


باشگاه خبرنگاران گزارش مي‌دهد؛


ناياک، لابي ايران يا لابي آمريکا در امور ايرانيان؟ / پشت پرده ناياک چه کساني هستند؟ + اسناد و تصاوير

لابي‌گري به بخشي پذيرفته شده و دائمي در نظام‌هاي سياسي در كشورهاي جهان تبديل شده است؛ لابي‌ها اغلب به طور مستقيم وارد گفتگو با تصميم‌سازان دولتي مي‌شوند، اطلاعات فني به آن‌ها ارائه مي‌دهند و با برقراري روابط دوستي، امكان مساعدت را براي آنها فراهم مي‌سازند.

به گزارش خبرنگار سياسي باشگاه خبرنگاران؛ براساس اطلاعات سايت "دانشگاه کلمبيا"، لابي‌گري به بخشي پذيرفته شده و دائمي در نظام‌هاي سياسي در كشورهاي جهان تبديل شده است؛ لابي‌ها اغلب به طور مستقيم وارد گفتگو با تصميم‌سازان دولتي مي‌شوند، اطلاعات فني به آن‌ها ارائه مي‌دهند و با برقراري روابط دوستي، امكان مساعدت را براي آنها فراهم مي‌سازند.

در برخی از کشورها دفترهای ویژه‌ای به نام "دفاتر لابی‌گری" وجود دارد که برای پیشبرد حمایت از منافع خاص يک کشور به ‌وسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی می‌پردازند. لابی‌گرها با کمک و بکارگیری روش‌های حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی کوشش در رسیدن به اهداف خود دارند.

"لابي‌گري" چيست؟

این واژه در ادبیات سیاسی به معنی "اعمال نفوذ بر سیاست‌مداران و دولت‌ها" است. اولین بار کلمه "لابی" و لابی‌گری در فرهنگ سیاسی آمریکا بکار گرفته شد . در یک تعریف کلی، گروه‌های ذی نفوذ لابی به آن دسته از گروه‌هایی گفته می‌شود که برای تأثیر گذاری بر روند تصمیم گیری‌های سیاسی – اجتماعی و تامین منافع خاص عمل می‌کنند.

لابی‌گری با اين تعريف به معنای آن صحبت کردن و تلاش کردن برای این است که طرف بتواند نظرات خود را به دیگران تفهیم تا تحمیل کند.

روش‌هایی که گروه‌هاي لابي استفاده می‌کنند یک تأثیر بر تصمیم‌گیری قوه اجرایی و قوه قانون‌گذاری است. در کشورهای "هلند" و "آلمان" این قبیل فعالیت‌ها نهادینه شده است.عامل‌هایی که باعث می‌شود نفوذ این گروه‌ها در جامعه زیاد شود مختلف است.؛ از جمله سیاست خود حکومت – اعضای گروه‌ها – نوآوری و خلاقیت رهبران.

لابي‌هاي بسياري در آمريکا فعاليت دارند که برخي از آن‌ها مانند لابي "آيپک" " "AIPAC اهداف مورد نظر "رژيم صهيونيستي" در سياست‌هاي داخلي و خارجي آمريکا را تامين مي‌کنند.

"لابي شوراي ملي ايرانيان آمريکا" (ناياک) نيز يکي از همين لابي‌ها است که ادعا مي‌کند برای پیشبرد منافع جامعه ایرانیان آمریکا بنياد شده است، اما اگر ردپاي گروه‌ها و افراد وابسته به اين شورا را پيگيري کنيم، به موارد بسياري برخورد خواهيم کرد که نشان مي‌دهد، "ناياک" يک لابي صددرصد آمريکايي بوده که هدفش ايران و ايراني است و با نفوذ در جريان‌هاي داخل کشور، مقاصد شومي را دنبال مي‌کند.


"شوراي ملي ايرانيان آمريکا"

نام گروه موسوم به "شوراي ملي ايرانيان آمريکا"( ناياک) "National Iranian American Council "(NIAC) در سال‌هاي اخير در بسياري از مطبوعات آمريکايي و حتي ايراني مطرح بوده است.


بر اساس ادعاهاي مطرح شده در "سايت ناياک":

"شوراي ملي ايرانيان آمريکا سازمانی غیر انتفاعی! وعام المنفعه! میباشد که برای پیشبرد منافع جامعه ایرانیان آمریکا اختصاص داده شده است. اهداف نایاک فراهم آوردن دانش و ابزارهای مدنی برای مشارکت فعال مردمی - توسط آمریکایی‌های ایرانی تبار- همراه با اطلاع رسانی آگاهانه به قانونگذاران کنگره آمریکا میباشد".

در وب‌سايت اين لابي، ادعا شده است که از بدو تاسیس در سال ۲۰۰۲ تا کنون، نایاک (NIAC) بطور مستمر و موثر صدایی پرنفوذ به جامعه ایرانیان آمریکا در صحن کنگره داده است! نایاک (NIAC) و اعضای آن در هر دو سواحل و منطقه مرکزی آمریکا حضور دارند.

اما اهداف واقعي شوراي به اصطلاح ملي ايرانيان آمريکا چيست؟

بر اساس اسناد و مداردکي که در تحقيقات "باشگاه خبرنگاران" از نهادهاي مالي، اعضاي اين گروه، افراد وابسته و بينادهاي مشابه آن بدست آمده است، همگي فعاليت‌هاي گسترده‌اي عليه ايران و "نظام جمهوري اسلامي" انجام داده مي‌دهند، به‌طوري که با پيگيري خطوط مواصلاتي اين افراد و بنيادها به پديده‌اي با نام " کودتاي مخملي" برمي‌خوريم.


نایاک هم مانند بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای ضد انقلاب در خارج از کشور موضوعاتی مانند وضعیت حقوق بشر در ایران را که از سوی سردمدران آمریکایی و غربی در دستور کار قرار گرفته مورد قضاوت قرار می‌دهد و در مناسباتی مانند انتخابات سعی در دلسرد کردن مردم ایران و کشاندن آنان به مسیری که غرب به فکر رسیدن به آن است را دارد.


انعکاس نقطه نظرات "شیرین عبادی" پیرامون حقوق بشردر ایران، استقبال از انتصاب "احمد شهید" عروسک منافقین و "گروهک‌های ضد انقلاب" به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران، حمایت از آشوبگران داخلی، محکوم کردن اعدام قاچاقچیان و تبهکاران، سکوت در قبال ترور دانشمند هسته‌اي کشور از جمله مواضع ضد ایرانی شورای ملی ایرانیان آمریکا بوده که تاکنون مطرح شده است.

چکيده‌اي از گروه‌ها و افراد وابسته به شوراي ملي ايرانيان آمريکا در جدول‌هاي زير آمده است که به‌طور مفصل به جزييات فعاليت‌ها و اقدامات ضد ايراني و امنيتي آن‌ها پرداخته خواهد شد.

حاميان مالي و بنيادهاي مشاور ناياک:




اعضا و افراد وابسته به شوراي ملي ايرانيان آمريکا:





اعضاي شوراي مركزي ناياك در مقابل كاخ سفيد

همان طور که در بالا اشاره شد، در ادامه گزارش به جزييات فعاليت‌هاي ضد انقلابي و ضد ايراني نهادها و افراد وابسته به شوراي ملي ايرانيان پرداخته خواهد شد:

کدام بنيادهاي آمريکايي- صهيونيستي از ناياک حمايت مي‌کنند؟

طبق ادعاهاي مطرح شده، ناياک در راستاي اهداف جمهوري اسلامي ايران تشکيل شده و هدف آن‌ لابي براي پيشبرد منافع ايرانيان بوده است، اما سوالي که در اينجا مطرح مي‌شود اين است چگونه ممکن است گروهي که خود را لابي جمهوري اسلامي ايران معرفي مي‌کند، با سازمان‌ها و افرادي در ارتباط است که دشمني ديرينه با ايران و ايراني داشته و در راه اهداف ضد ايراني خود از هيچ تلاشي مضايقه نمي‌کنند؟

این شورا رسما اعلام کرده که هزینه‌های آن منحصراً از طريق وام‌های بلاعوض توسط بنیادهای بزرگ آمریکایی مانند "صندوق پلوشرز" ("Ploughshares Fund")، "بنياد ملي دموکراسي"("NED") و "صندوق برادران راکفلر" ("Rockefeller Brothers Fund") تامین می‌گردد که همگي سرمايه‌هاي هنگفتي تاکنون براي حمايت از جريان‌هاي برانداز و به اصلاح نافرماني‌هاي مدني( همان شورش‌هاي ضد مردمي) در ايران صرف کرده‌اند.


"موسسه برادران راکفلر " Rockefeller Brothers Fund


يکي از بنيادهايي که هزينه‌ کنفرانس‌ها و برنامه‌هاي ضد ايراني شوراي ملي ايرانيان آمريکا را تامين مي‌کند، "موسسه برادران راکفلر" است که يد طولايي در حمايت از گروهک‌هاي تروريستي و ضد انقلاب دارد.

"راکفلر" ثروتمندترین و با نفوذترین خانواده از نظر مالی و سیاسی در یک صد سال گذشته آمریکا هستند که در سال ۱۹۱۳ "بیناد راکفلر" را تأسیس کرده و یکی از مهم‌ترین مراکز تعیین کننده سیاست و اقتصاد آمریکا محسوب می‌شوند.

این بنیاد نفوذ چشمگیری در سیاست گذاری‌های داخلی و بین المللی "کاخ سفید" دارد. هرچند این بنیاد در ظاهر درخصوص امور مربوط به بهداشت و آموزش در سطح جهانی فعالیت می‌کند اما در واقع یک شرکت تجاری جهانی است که به همراه شبکه‌های گسترده مالی و اقتصادی خود، مدیریت بازارهای بین المللی را در دست داشته و همکاری‌های زیادی با نهادهای مالی صهیونیستی دارد.


"بنیاد راکفلر" بدنه نفوذ بسيار بالايي در نظام سیاسی آمریکا و مراکز حساس این کشور داشته است، به طوری که گفته می‌شود از سال ۱۹۴۵ تاکنون، بيشتر مقامات بلند پايه آمريکايي، مدتی در این بنیاد و یا سازمان‌های تابعه آن فعالیت داشته و یا از کمک‌های آن استفاده کرده‌اند. بنیاد راکفلر دارای بخش‌های مطالعاتی پیشرفته‌ای است که درخصوص چالش‌های آمریکا و تدوین راهبردها و سیاست‌های جهانی و اقتصادی آمریکا فعالیت می‌کنند.

اين بنياد در حالي از لابي ناياک حمايت گسترده مي‌کند که بارها و بارها فعاليت‌هاي ضد ايراني خود را آشکارا اعلام کرده است.
حمايت مالي گسترده بنياد راکفلر از لابي ناياک، درحالي که فعاليت‌هاي ضد ايراني خود را بارها عيان کرده است امري قابل تامل است.

"بنياد ملي دموکراسي" National Endowment For Democracy

ناياک که ادعا مي‌شود لابي حمهوري اسلامي در آمريکا است، با بنيادي همکاري مستقيم دارد که هدف اصلي آن براندازي و ايجاد کودتاهاي مخملي در جوامعي مانند ايران است.



بنياد آمريکايي-صهيونيتي ملي دموکراسي NED""( همکار "موسسه باز جورج سوروس") جایگزین سيا، سازمان جاسوسي آمريکا در امور حمایت‌های لازم برای گروه‌هاي مخالف دولت‌هايي است که حاکميت آن‌ها تهديدي براي سياست‌هاي آمريکا به شمار مي‌رود.

بنیاد ملی دموکراسی به طرق مختلف، با فراهم آوردن بودجه، کارشناس، آموزش، امکانات آموزشی و.... برای گروه‌های سیاسی خاص، سازمان‌های مدنی، اتحادیه‌های کارگری، جنبش‌های اعتراضی، برخي روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌ها، در امور داخلی کشورهای خارجی دخالت می‌کند .

اهداي جايزه سال 2010 بنياد ملي دموکراسي به "فتنه‌گران"

در سال 2010، بنياد ملي دموکراسي آمريکا، جايزه خود را به فتنه گران اهدا و آن ها را نماينده مردم ايران معرفي کرد.

در اين مراسم که "سامانتا پاور" ""Samanta Power مشاور ارشد "باراک اوباما" به نمايندگي از سوي وي حضور داشت طي سخناني عليه نظام جمهوري اسلامي ايران موضع گرفت.


از چپ به راست: "آذر نفيسي"، "جودي شلتون"( نايب‌رييس NED)، "روزا ديلورا"(عضو کنگره)، "کارل‌گرشمان"( مدير کل NED)، "مهناز افخمي"،" بابک پيامي" و "سامانتا پاور"

همان‌طور که انتظار مي‌رفت، اين نمايش ضد ايراني در حالي با کف و هوراي شوراي ملي ايرانيان آمريکا همراه بود که ادعاي حمايت از ايراني‌ها را با خود حمل مي‌کند.



براندازي دولت‌هاي هدف توسط "بنياد ملي دموكراسي"

در جریان ناآرامی‌های بعد از انتخابات 1388، نهادها و موسسات آمریکایی که NED هم از مهمترین آنها است نقش مهمي را ایفا کردند.



به اعتراف خود بنیاد که در وب سایت آن موجود است این بنیاد طی سال های اخیر کمک های مالی زیادی را در اختیار گروه های مخالف ایران قرار داده است و نمونه کوچک آن اعطای کمک 345 هزار دلاری به بنیاد عبدالرحمن برومند در فاصله سالهای 2002 تا 2007 است که از گروه های مخالف حکومت ایران در واشنگتن است.

جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای اصلی در برنامه های مورد نظر "بنیاد ملی دموکراسی" می باشد. طی سالیان گذشته بیش از 20 پروژه از سوی NED در مورد ایران به اجرا درآمده است. برخی از پروژه‌های آنها در راستای جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران عبارت است از:

الف ـ تأسیس بنیاد خصوصی غیرانتفاعی در سال ۱۹۹۵ جهت ایجاد دموکراسی در ایران با پیگیری معیارهای جهانی حقوق بشر.
ب ـ تدوین لوایح آزادی و دموکراسی در ایران.
ج ـ جریان شناسی روشنفکری در ایران.
د ـ حقوق بشر، حقوق کارگران، اصناف و زنان در ایران.

"مرکز بين‌المللي وودرو ويلسون" ""WoodrowWilson

"بنياد وودرو ويلسون" نفوذ بيشتري نسبت به ديگر بنيادهاي ضد ايراني در شبکه لابي ناياک دارد، زيرا "تريتا پارسي"، بنيانگذار و مدير کل شوراي ملي ايرانيان آمريکا عضو اين مرکز بوده و ادعا مي‌شود در آنجا به کارهاي تحقيقاتي مي‌پرداخته است.




مركز بين المللي وودرو ويلسون با هدف توسعه نفوذ آمريكا در عرصه بين المللي، نقش موثري در تدوين و طراحي راهبردهاي سياست خارجي آمريكا در شرايط زمان‌هاي مختلف داشته است. در اين رابطه گفته مي‌شود، اين مركز راهبردي نقش موثري در تقابل نرم آمريكا در قبال شوروي و جهان كمونيسم داشته اشت. به طوري كه طراح اصلي "نبرد نرم" در فروپاشي شوروي سابق بوده است.

اين مركز يكي از مراكز فكري آمريكا در تاثيرگذاري اجتماعي و فرهنگي در خاورميانه و جهان اسلام است كه تمركز جدي بر روي جمهوري اسلامي ايران دارد. به طوري كه بزرگترين همايش‌ها و پروژه‌هاي تحقيقاتي اين مركز در يك دهه گذشته معطوف به ايران بوده است و نيز بخش خاورميانه‌اي اين مركز توسط "هاله اسفندياري"(از طراحان اصلي ايجاد و گسترش نافرماني مدني در جمهوري اسلامي ايران) مديريت مي‌شود.

هاله اسفندیاری با کمک گرفتن از موسسه‌های غیر انتفاعی ایرانی‌ها در ایالات متحده از جمله نایاک توانسته به خوبی اهداف این موسسه را پیاده کند. اسفندیاری در طی اغتشاشات بعد از انتخابات به ایران سفر کرده و توانسته با برقراری ارتباط با سران فتنه بر نا آرامی‌های موجود در ایران بیفزاید.



اسفندیاری در جلسات مختلف این موسسه از برادران پارسی دعوت کرده تا با بیان نظرات خود پیرامون نظام ایران، از لابی نایاک استفاده کرده و تحریم‌ها ‌ ضد ایران را افزایش دهند.


هاله اسفندياري و تريتا پارسي در يکي از جلسات مرکز وودرو ويلسون

"بنياد پارسا"

آخرین کمک مالی این بیناد به نایاک در ماه مه گذشته به مبلغ 446 هزار دلار بود. بنیاد پارسا در سال 2005 به ابتکار "نوشین هاشمی" و با کمک چند ثروتمند ایرانی-آمریکائی تأسیس شد و هدف آن، الگو برداری از نمونه‌های موجود در آمریکا مثل بیناد راکفلر بود تا ضمن کمک به پروژه‌های خیریه و فرهنگی، بخش مهمی از بودجه خود را برای تأثیر گذاشتن روی سیاست خارجی ایالات متحده اختصاص دهند. به گفته نوشین هاشمی، عدم استقبال جامعه ایرانی در آمریکا دلیل اصلی برای پایان دادن به کار بیناد پارسا بوده است.



نوشین هاشمی که از سال 2003 بنیاد خانوادگی خودش بنامHANDرا اداره میکند در کنار بیناد راکفلر و موسسه وودرو ویلسون، هم فعالیت کرده است.


آيا اعضاي ناياک با نظام جمهوري اسلامي ايران رابطه دارند؟ دليل نفوذ بالاي فتنه‌گران و ضد انقلاب در اين شورا چيست؟



طبق اسنادي که در بالا به آن‌ها اشاره شد، شوراي ملي ايرانيان آمريکا نه تنها با بنيادهايي که از ايران حمايت مي‌کنند رابطه‌اي ندارد، بلکه بسياري سازمان‌ها و بنيادهايي از اين گروه حمايت مي‌کنند که اقدامات ضد ايراني بسياري در پرونده خود داشته و بابنيادهاي صهيونيستي مانند آيپک AIPAC برادرخوانده هستند.

در همين راستا و براي ارايه مدارک مستدل‌تر از اهداف ضد ايراني شوراي ملي ايرانيان آمريکا به رابطه اين بنياد با عناصر فتنه و گروهک‌هاي ضد انقلاب و حلقه جريان‌هاي داخلي پرداخته مي‌شود.

"اعضاي شوراي ملي ايرانيان آمريکا"

"تريتا پارسي" "رييس ناياک"

تريتا پارسي، فردي ايراني تبار متولد اهواز است که در سوئد بزرگ شده است. وي مدرک دانشگاهي خود را در رشته‌هاي روابط بين‌الملل از دانشگاه اپسالا و اقتصاد از دانشگاه استکهلم دريافت کرد و همچنين داراي درجه دکترا در روابط بين الملل در "دانشگاه جان هاپکينز" آمريکا است.

وي پس از ترک سوئد ابتدا در محل نمايندگي دائمي سوئد در سازمان ملل متحد مشغول به کار شد و بدنبال آشنائي با "باب‌ني" ""Bob Ney نماينده کنگره آمريکا از ايالت اوهايو به عنوان دستيار وي مشغول به کار شد.


تريتا پارسي به همراه باب ني


باب ني قبل از انقلاب ايران به مدت کوتاهي در شيراز تدريس کرده و زبان فارسي را نيز بخوبي تکلم ميکند. وي قبلا از برخي از گروه‌هاي اپوزيسيون ايران حمايت مي‌کرد، ولي با انتخاب خاتمي دراين سال وي به جرگه طرفداران ايجاد رابطه با ايران پيوست.

اما چيزي که تريتا پارسي را در رسانه‌هاي غربي مطرح کرد، تشکيل بنياد شوراي ملي ايرانيان آمريکا، لابي صددرصد آمريکايي متشکل از شبکه US‌ است که هدفش ايران و ايراني است.

تريتا پارسي علاقه شديدي به رژيم صهيونيستي دارد چنانکه در سايت شخصي‌اش ارتباطش با "فرانسيس فوکوياما" نظريه پرداز معرف و آمريکايي که نظريه پايان تاريخ و پيروزي ليبراليسم را مطرح کرده را افتخاري براي خود مي داند.



پارسي پايان‌نامه خود را تحت نظر استاد راهنمايش فرانسيس فوکوياما در دانشگاه جان هاپکينگز را با موضع روابط ايران و اسراييل ارائه داده و در مرکز بين‌المللي وودرو ويلسون WoodrowWilson به عنوان پژوهشگر مشغول به کار است.

موسس ناياک که ادعا مي‌کند براي احقاق حقوق ايراني‌ها در آمريکا به پا خواسته است با پول‌هاي هنگفتي که از بنيادهاي ضد ايراني دريافت مي‌کند، با دشمنان تابلودار ايران و انقلاب رابطه نزديکي داشته و مهمان شبکه‌هايي مي‌شود که عليه جمهوري اسلامي ايران تبليغ مي‌کنند.

حال اين سوال مطرح مي‌شود: مگر مي‌شود کسي که او را لابي جمهوري اسلامي در دولت آمريکا معرفي مي‌کنند با افراد و شبکه‌هايي در ارتباط باشد که خواهان براندازي و افول ايران و ايراني هستند؟



در راستاي يکي از همين برنامه‌هاي ضد ايراني، تريتا پارسي در مصاحبه‌اي که در شبکه فارسي زبان صداي آمريکا در برنامه "پارازيت" شرکت داشت علنا اعلام كرد با حکومت ايران مخالف و مواقف براندازي در ايران است.



"رضا مرعشي": مدير امور پژوهش‌هاي ناياک

يکي ديگر از اعضاي بلند پايه ناياک رضا مرعشي است که در بسياري از مجلات و روزنامه‌هاي آمريکايي که مقالات ضد ايراني چاپ مي‌کنند، فعاليت گسترده دارد.

"مرعشي" اکنون عضو، و رييس امور پژوهش‌هاي ناياک است.



به نظر مي‌رسد عضو پیشین وزارت امور خارجه آمریکا در بخش امور ایران، يکي از ابزارهاي لابي آمريکا براي ايجاد رابطه مستقيم ميان ايران و آمريکا باشد، به‌طوري که بسياري از مقالات رييس پژوهش‌هاي ناياک در روزنامه‌ها و بنيادهاي بسيار معروف آمريکايي مانند Foreign Policy، نيويورک‌تايمز، هافينگتون پست و .. چاپ شده و موضوع اغلب آن‌ها ايجاد رابطه مستقيم ميان ايران و آمريکا است.







"جمال عبدي": مدير سياست‌هاي ناياک

باز هم بر خلاف مرامنامه ادعايي شوراي ملي ايرانيان آمريکا، "جمال عبدي" مدير سياست‌هاي اين شورا دائما در برنامه‌هايي شرکت مي‌کند که محتواي آن‌ها چيزي جز ضربه زدن به نظام و ايران نيست.



مدير سياست‌هاي ناياک در شبکه‌هاي ضد ايراني مانند صداي آمريکا، الجزيره و بي‌بي‌سي فارسي به عنوان کارشناس دعوت مي‌شود. از آنجايي که به نظر مي‌رسد عبدي پروژه "رابطه اسراييل و ايران" را پيش ميبرد در برنامه‌هايي شرکت مي‌کند که محتواي آن‌ها تحريم‌ها و اسراييل را در برمي‌گيرد.



گفتني است، همان‌‌طور که تريتا پارسي و رضا مرعشي بخشي از پروژه تبليغاتي آمريکا در رسانه‌ها را بر عهده دارند، جمال عبدي نيز مسئوليت بخش ديگر پياده‌سازي برنامه‌هاي دولت آمريکا در امور ايران را بر دوش مي‌کشد، به‌طوري که وي نيز مانند دو همکار خود در روزنامه‌ها و مجلات آمريکايي مقالات گوناگوني به چاپ مي‌رساند



مشاوران آمريکايي ناياک که گذشته آن‌ها با اسراييل پيوند خورده است، که هستند؟

اگر نگاهي به ليست هيئت مشاور شوراي ملي ايرانيان آمريکا انداخته شود، پرده‌‌اي ديگري از پروژه ضد ايراني دولت آمريکا و عمق رابطه اين گروه با مراکز جاسوسي و امنيتي آمريکا کنار مي‌رود.

در ميان مشاوران آمريکايي اين گروه مقامات امنيتي و اطلاعاتي سازمان‌هاي جاسوسي آمريکا ديده مي‌شود که به برخي از آن‌ها اشاره خواهد شد.

"توماس آر.پيکرينگ" ""Thomas R. Pickering

"پيکرينگ"، متولد سال 1939 سفير سابق آمريکا در سازمان ملل و يکي از اعضاي ارشد هيئت مشاور شوراي ملي ايرانيان آمريکا است.



پيکيرينگ در حالي تريتا پارسي را مشاوره مي‌دهد که در فاصله سال‌هاي 1985 تا 1988 در سرزمين‌هاي اشغالي به عنوان سفير آمريکا بوده به زبان عبري نيز مسلط است.



سفير سابق آمريکا در سرزمين‌هاي اشغالي در بسياري از نشست‌هاي ناياک ديده مي‌شود و با توجه به پيشينه دوستي او با صهيونيست‌ها به راحتي مي‌توان به رابطه عميق پيکرينگ با مقامات رژيم صهيونيستي و اعمال نفوذ آن‌ها در شوراي ملي ايرانيان آمريکا پي برد.


پيکرينگ در کنار شيمون پرز


رابطه گرم "سخنگوي فارسي‌زبان وزارت خارجه آمريکا" با ناياک

يکي ديگر از چهره‌هاي شاخص آمريکايي حاضر در شوراي ملي ايرانيان آمريکا که سابقه‌ امنيتي و جاسوسي طولاني‌ مدتي در منطقه خليج فارس و کشورهاي همسايه ايران داشته، "آلن اير" "Alen Eyre"، سخنگوي فارسي زبان وزارت خارجه آمريکا است.

آلن‌اير که با هزينه و بورسيه سازمان جاسوسي آمريکا زبان فارسي را ياد گرفته، يکي از ابزارهاي نفوذ دولت آمريکا در فارسي‌زبانان به حساب مي‌آيد، به‌طوري که در بسياري از نشست‌هاي ضد ايراني بنيادهايي مانند ناياک حضور داشته و با استفاده از ادبيات پارسي تلاش دارد تا اهداف آمريکا در امور ايران را پيش برد.



آلن اير در تمام طول مدت فعاليت خود پيش از انتصاب به عنوان سخنگوي فارسي زبان وزارت امور خارجه آمريکا در کشورهاي سوريه ،امارات و آذربايجان به عنوان مسئول ميز ايران براي سازمان جاسوسي آمريکا فعاليت و از ايراني ها جاسوسي مي کرد.



آلن اير در کنار ليلا زند و ديگر اعضاي ناياک

"آلن اير" در مصاحبه‌هاي خود با شبکه‌هاي "صداي آمريکا و "بي‌بي‌سي فارسي" و چند شبکه ديگر بارها عليه جمهوري اسلامي ايرن مواضع خصمانه اتخاذ کرده است. او همچنين مسئول اصلي سايت جاسوسي "سفارت خانه مجازي براي ايرانيان" است که طرح آن متعلق به سازمان جاسوسي آمريکا بوده است.

رابطه آلن‌اير و ضد انقلاب چيست؟

ليلي پورزند فرزند سيامك پورزند كه نقشي فعال در بنيادهاي برانداز آمريكايي دارد از اعضاي فعال در بنياد برانداز كارنگي است. او كه سابقه فعاليت براندازي در زمان اوج فتنه 88 در كارنامه خود را دارد، در زمينه تدريس اصول براندازي نرم در ايران نيز فعال بوده است.



سخنگوي فارسي زبان وزارت خارجه آمريکا در سال 1384 در دوره آموزش براندازي نرمي كه در كشور امارات برگزار شد شركت كرده و در آنجا با وي اشنا شد تا همين آشنايي بابي باشد براي ارتباط گيري‌هاي ديگر پورزند با آلن اير.

"جان ليمبرت" ""John Limber/ جاسوس آمريکا در لانه جاسوسي

جان ليمبرت از ديگر چهره‌هاي سرشناس بنياد آمريکايي ناياک است. وي که نسبت به ديگر دوستان آمريکايي خود سابقه سياه‌تري در رابطه با ايران دارد، از جاسوسان آمريکايي در تهران بود که در بهبوهه انقلاب اسلامي با سخير لانه جاسوسي دستگر شد.

"ليمبرت" که از مشاوران ارشد شوراي ملي ايرانيان آمريکا است، دستيار سابق معاون وزير امور آمريکا و مسئول ميز ايران در اين وزارتخانه بوده و به زبان فارسي نيز مسلط است.


ليمبرت در کنار بهاري در يکي از کنفرانس‌هاي ناياک


همکاري صميمانه شوراي ايرانيان آمريکا با افراطيون اصلاح‌طلب و فتنه‌گران

"مازيار بهاري"

مازيار بهاري يکي از دوستان نزديک تريتا پارسي و خبرنگار مجله آمريکايي "نيوزويک" است که در فتنه سال 88 فعاليت‌ گسترده‌اي داشت که در نهايت توسط نيروهاي امنيتي دستگير شده و پس از اقرار به اقدامات جاسوسي و ضد امنيتي خود به زندان رفت.

کارشناس دم دستي ناياک در مهر 1388 با قرار وثیقه 300 میلیون تومانی از زندان اوین آزاد و و سپس فرار کرد.



از آنجايي که از اهداف بنيادهايي مانند شوراي ملي ايرانيان آمريکا، ايجاد اغتشاش و "کودتاي مخملي" است، با افرادي ارتباط برقرار مي‌کند که در اين زمينه تجربه کافي را داشته باشند. مازيار بهاري در جلسه محاکمه، در بخش از اعترافات خود درباره وقايع بعد از انتخابات به طور علني اعلام مي‌کند که حوادث آن روزها " دقيقا مشخصات کودتاي مخملي" را داشتند. وي در ادامه مي‌افزايد:

"هدف از راه اندازي ماهواره‌هاي فارسي زبان و گسيل 700 خبرنگار خارجي به ايران دقيقا براي انجام همين مطلب بود. در حقيقت رسانه‌ها نقش اصلي را در ايجاد اغتشاشات پس از انتخابات بر عهده داشتند. برگزاري تجمعات آرام يا به آتش كشاندن وسايل نقليه و حمله به پايگاه‌هاي بسيج و تخريب اموال عمومي از جمله اقدامات تبليغي رسانه‌ها بود. هرگونه واقعه‌اي كه در تهران به وقوع مي پيوست، پس از 5 دقيقه از شبكه هاي ماهواره اي به ويژه بي بي سي قابل مشاهده بود".




مازيار بهاري پس از فرار از ايران، دست از اقدامات ضد ايراني خود برنداشته و با حضور در بسياري از برنامه‌هاي شبکه سلنطتي بي‌بي‌سي و با ساخت به اصطلاح مستندهايي صحبت‌هاي خود در مقابل تلويزيون و ميليون‌ها بيننده را نقض مي‌کند.






سفز مازيار بهاري به سرزمين‌هاي اشغالي

در حالي كه حتي اغلب فعالان گروهك‌هاي اپوزيسيون سفر به اسرائيل را مايه سقوط اعتبار سياسي خود مي‌دانند، روزنامه كيهان در يكي از شماره‌هاي خود به نقل از راديو اسرائيل فاش كرد مازيار بهاري همكار مجله نيوزويك و شبكه دولتي BBC، اخيرا به تل آويو سفر كرده است.




مازيار بهاري در حضور وزير امور خارجه انگليس


"نازيلا فتحي"/ جاسوس نيويورک‌تايمز در ستاد موسوي کارشناس شوراي ملي ايرانيان آمريکا مي‌شود


نفر اول از سمت چپ: نازيلا فتحي

در ادامه تحقيقات باشگاه خبرنگاران، هرچه به عمق گروه موسوم به شوراي ملي ايرانيان نگاه دقيق‌تري مي‌شود، کساني از پس پرده اين لابي آمريکايي بيرون مي‌آيند که خود آيينه تمام‌نماي دشمني با ايران و ايراني بوده و هدفي جز افول کشور ندارند.

نازيلبا فتحي ، عضو "ستاد انتخاباتي موسوي" در سال 88، يکي ديگر از به اصطلاح کارشناسان ناياک در نشست‌هاي حمايت از فتنه‌گران است.


فتحي در ستاد موسوي در تبريز

وي ريپورتر روزنامه آمريکايي "نيويورک‌تايمز" در تهران بود که در فتنه سال 88 تاثير پر رنگي داشت و گزارش‌هاي مغرضانه‌اي را از تهران به رسانه‌هاي خارجي ميفرستاد.




تريتا پارسي، نازيلا فتحي و مازيار بهاري






پشت پرده رابطه تريتا پارسي و مدير شبکه فارسي‌زبان صداي آمريکا چيست؟

در پي اختلافات "جمشیدچالنگی" مدير سابق بخش فارسي صداي آمريکا، (ادعا مي‌شود) با کمک لابي تريتا پارسي، رامين عسگر، مشاور امنيتي فرماندهي مرکزي ارتش آمريکا در خاور ميانه و همچنين رييس سابق دفتر نمايندگي منطقه CIA آمريکا در دبي به عنوان مدير جديد اين شبکه انتخاب شد.

دوست نزديک تريتا پارسي که حضورش در راس شبکه ضد ايراني صداي آمريکا سر و صدا و انتقدات زيادي را به همراه داشت، در برخي از پروژه‌هاي " براندازي نرم در ايران شرکت گسترده‌اي داشته است.

کارشناس کنفرانس‌هاي ناياک و مشاور ارشد "ديويد پترائوس" David Petraus، رييس سابق سازمان جاسوسي آمريکا، در داخل اين کشورنيز به عنوان عضو بخش امور بین‌الملل شورای روابط خارجی، و نیز در دفترهای امور عراق، ایران، و ترکیه در وزارت خارجه آمریکا کار کرده است. در سال ۲۰۰۷ جایزه وزیر امور خارجه در زمینه توسعه سیاست عمومی و در سال ۲۰۰۳ "جایزه چارلز کاب" برای بهبود بازرگانی و حرفه به او تعلق گرفت. وی همچنین به دریافت چندین جایزه با درجه بندی‌های ممتاز و برتر نائل شده است.



همانطور که در سابقه "رامين عسگر" ديده مي‌شود، وي نيز در کشورهاي همسايه ايران به عنوان مسئول دفتر آمريکا حضور داشته و در پروژه‌هاي براندازي نيز فعال بوده، گزينه بسيار مناسبي براي تريتا پارسي و اربابان آمريکايي-صهيونيستي وي در راه تحقق اهداف ضد ايراني آن‌ها است.



ماجراي ناهار تريتا پارسي با "مشاور ارشد موسوي" چه بود؟

"سایت خود نویس" از سایت‌های ضد انقلاب در خبری مدعی شد که " تریتا پارسی" و دوستانش میزبان "اردشیر امیر ارجمند" بوده‌اند. بنا بر اين گزارش، دعوت از مشاور يکي از سران فتنه، در خارج از کشور بوده و قرار بر این بود که امیر ارجمند در باره مسائل داخلی ایران موقعیت جنبش سبز و نیز نیروهای طرفدار دموکراسی در ایران برای مهمانان حرف بزند.



اردشير امير ارجمند "مشاور ارشد موسوي"، يکي از کليدهاي اصلي فتنه 88 است که بعد از بازداشت در ايران و اعتراف به جاسوسي براي سرويس اطلاعاتي موساد و همکاري با سازمان مجاهدين خلق ايران در جريان شورش‌هاي خياباني، به عنوان مرخصی از زندان خارج شده بود که به فرانسه گریخت و از این کشور پناهندگی گرفت.



ديدار "اميرارحمند" با "احمد شهيد"

امير ارجمند که پس از فرار از کشور به متحدان ضد ايراني خود در پاريس پيوست، فعاليت‌هاي خود را گسترده‌تر کرد، به‌طوري که درحاشيه نشست سازمان ملل در سال گذشته، با استفاده از نفوذ دوستان لابي‌ خود در واشنگتن با احمد شهيد گزارشگر ويژه سازمان ملل در امور ايران ديدار و توصيه اربابان خود را به شهيد منتقل نمود.

اميرارجمند در حالي با احمد شهيد ملاقات کرد که مانند سال‌هاي گذشته بسياري از خانواده‌هاي شهدا و ايثارگران، سازمان‌هاي غير دولتي در ايران كه براي گفتگو با احمد شهيد به ژنو رفته بودند با جواب رد آقاي گزارشگر ويژه مواجه شده و نتوانستند با وي ملاقات كنند.



"هوشنگ امير احمدي" و بنياد "شوراي ايرانيان آمريکا"


سابت لابي ايرانيان آمريکا

يکي ديگر از پرنفوذترين افرادي که در پشت پرده شوراي ملي ايرانيان آمريکا حضور داشته و تريتا پارسي خط مشي خود را از وي طلب مي‌کند،‌ هوشنگ اميراحمدي، موسس لابي ايرانيان آمريکا (AIC) است.

شوراي ايرانيان آمريکا American Iranian Council به نوعي پدرخوانده شوراي ملي ايرانيان آمريکا( ناياک) است، به‌طوري که بسياري از اعضا و مشاوران ناياک مانند توماس پيکرينگ و آلن اير در شوراي ايرانيان آمريکا نيز فعاليت مي‌کنند.

به گفته موسسان AIC، این سازمان با هدف «توسعه و تاسیس گفتگو و تفاهم بین ایران و آمریکا» تشکیل شده است. اما اگر نگاهي دقيقتر به روابط بنيانگذار شوراي ايرانيان آمريکا با عوامل ضد انقلاب و فتنه‌گران انداخته شود، ماهيت اصلي اين شورا نيز چيزي غير از ناياک و اهدافي جز ايجاد کودتاي مخملي و جاسوسي در کشور را دنبال نمي‌کند.



تريتا پارسي رابطه خود با اميراحمدي را حدود بيش از 10 سال پيش و با سمت مديريت شوراي ايرانيان آمريکا آغاز کرد.



هوشنگ امير احمدي، استاد "دانشگاه نيوجرسي" به تازگي هواي رياست جمهوري ايران را در سر نيز مي‌پروراند و مطمئن است که صلاحيت وي تاييد خواهد شد. "خبرگزاري آسوشيتد‌پرس" در همين راستا در گزارشي تمسخر‌آميز، وي را "دن کيشوت" ايران و فردي متوهم خوانده است.



آقاي دن‌کيشوت همواره در مصاحبه‌هاي تلويزيوني با شبکه‌هاي فارسي زبان بارها انقلاب اسلامي را مورد انتقاد قرار داده و عقيده دارد مشکلات کنوني در ايران همه بدليل خط مشي انقلابي ايران است که از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1979 ميلادي تاکنون دنبال شده است. از نظر هوشنگ امير احمدي رابطه ميان ايران و رژيم صهيونيستي مشکلي ندارد.





رابطه هوشنگ امير احمدي با عوامل فتنه و عرصه‌هاي داخلي

در ميان حلقه افراد وابسته به لابي ناياک، امير احمدي از اهميت بالايي برخوردار است، زيرا وي نفوذ خوبي درون دولت آمريکا داشته و همچنين با بسياري از جريان‌هاي داخلي ارتباط برقرار کند:

هوشنگ امير احمدي و "فاطمه حقيقت‌جو"

فاطمه‏ حقیقت‌جو از فتنه‌گراني است که اميراحمدي با وي ارتباط مداوم داشته و در مهماني‌ و کنفرانس‌هاي خود از او دعوت به عمل مي‌آورد.

نمایندهٔ اصلاح‌طلب دوره ششم مجلس شورای اسلامی، اولین نماینده مجلس ششم بود که در جریان استعفای دسته‌جمعی نمایندگان مجلس پس از عدم موفقیت در تصویب لوایح مخالف نظام در مجلس، استعفایش توسط اعضای این مجلس در تاریخ ۴ اسفند ۱۳۸۲ پذیرفته شد.



پس از مهاجرت فاطمه حقیقت جو به خارج از کشور، وی مورد لطف و عنایت دولت آمریکا قرار می گیرد، هنوز چند ماه از ورود حقیقت جو به آمریکا نمی گذرد که بورسیه های تحصیلی برای او صادر می شود؛ فاطمه حقیقت جو در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ در «مرکز مطالعات بین‌الملل دانشگاه ام آی تی» مشغول به فعالیت می‌شود و پس از آن به جهت خوش خدمتی‌اش در ایران برای سران کشورهای غربی به عنوان پژوهشگر در «مرکز زنان در سیاست و سیاستگذاری دانشگاه هاروارد» مشغول به کار می شود.




وی در جریان "اغتشاشات سال ۸۸" تلاش گسترده‌ای برای برگزاری کمپین‌های اعتراضی در خارج از کشور می کند، او با همکاری "اکبر گنجی" و برخی دیگر از عناصر ضد انقلاب به برگزاری هر چه پرشورتر این کمپین‌ها همت می‌گمارد تا از آن سو مورد توجه دولت‌های غربی قرار گرفته و به خیال خودشان برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران درخواست کمک های مالی کنند!

وی همچنین در تلاش دیگر برای هماهنگ نمودن اپوزسیون در مقابله موثر با نظام جمهوری اسلامی ایران در کنفرانسی که به «کنفرانس هتل همپتون» مشهور شد از دست اندرکاران اصلی آن کنفرانس بود.

گفتنی است "کنفرانس هتل همپتون" بخشی از "پروژه هديه 60" بود که با حمایت سازمان‌های غربی برگزار شد.



"حقيقت‌جو" پس از فرار از ايران به طور گسترده‌اي به تبليغ عليه نظام پرداخته و در بسیاری از همایش‌های برگزار شده از سوی ضد انقلاب نقشی محوری ایفا نموده و یک پای ثابت سخنرانی‌ها در این همایش‌ها بوده است.



تيزر تبليغاتي بنياد امير احمدي براي حضور حقيقت‌جو در جشن نوروز سال 2009


رابطه امير احمدي و جريان‌هاي داخلي

تهیه برنامه­‌های انتخاباتی هوشنگ امیراحمدی با مشورت برخی از داخلی هاhttp://www.khabaronline.ir/Images/Kind/1.png

در راستاي نفوذ در عرصه‌هاي داخلي، اخباری نیز از حضور بی‌سروصدای هوشنگ امیراحمدی در تهران وملاقات با برخی از عناصر نزدیک به دولت به گوش می‌رسد.

در همين راستا امير احمدي، دن‌کيشوت ايران درباره رحيم مشايي مي‌گويد:"من آقاي "مشايي" را يك بار در ايران و چند بار در آمريكا ديده‌ام و با هم حرف زده‌ايم. من براي بازاريابي مناطق آزاد كيش و انزلي به مديريت‌هاي اين مناطق طرح‌هاي مفصل و مهمي داده‌ام و براي تهيه اين طرح‌ها هم مبالغي هزينه كرده‌ام اما در ازاء آنها از دولت و از اين مناطق ديناري دريافت نكرده‌ام و پروژه‌اي هم نگرفته‌ام".

شيرين عبادي



"شيرين عبادي" از فعالان فتنه و از کساني که در جريان فتنه از ضد انقلاب حمايت بسياري به عمل آورده است نيز از نزديکان تريتا پارسي و ناياک بوده است، به‌طوري که وي در بسياري از ضيافت‌ها و کنفرانس‌هاي ناياک شرکت مي‌کند. وي در ضيافتي که ناياک در سال 2011 تدارک ديده بود شرکت کرد و در آنجا از جريانات افراطي اصلاح طلب داخل کشور حمايت کردند.


         


ناياک و همراهانش از جمله شيرين عبادي مدل "کودتاي مخملي" را دنبال مي‌کنند. آنان معتقند که مي‌توان از جريان موسوم به اصلاحات به عنوان برگي براي بازي در اين جهت استفاده کرد.

فرستاده ناياک در ايران به دنبال چيست؟


بر اساس بررسي‌ها و تحقيقات باشگاه خبرنگاران، اسناد و تصاويري بدست آمده است که نشان مي‌دهد، لابي ناياک برنامه گسترده‌اي براي ورود به عرصه ارتباطات داخلي دارد. 



نفر اول سمت چپ:لیلا زند


ليلا زند در کنار اسفنديار رحيم مشايي و بقايي

ليلا زند يکي از اعضاي ناياک در سال 1385 برای نخستین بار در قالب جمعیت رهپویان صلح به ایران سفر کرد و با تنی چند از مقامات کشورمان نیز دیدار دیدار و گفت‌وگو کرد.

ليلا زند از جمله افرادي است که از فتنه‌گران سال 88 حمايت کرده و در بسياري از کنفرانس‌هاي حمايت از فتنه در خارج از کشور شرکت مي‌کند.


ليلا زند به همراه همسرش و Dany Postel در کنفرانس حمايت از جنبش سبز در دانشگاه کاليفرنيا سال 2011


وابستگان ليلا زند نيز چندان بي‌ارتباط با ضد انقلاب و فتنه‌گران نيستند. "محمود کریمی حکاک" همسر ليلا زند، نویسنده، مترجم، کارگردان تئاتر و استاد دانشگاه سی‌ینای نیویورک است که نمايشي را با هملت-ايران به روي صحنه برد و در آن به سياه‌نمايي از کشور و حمايت از فتنه سال 88 پرداخته بود. وي در مصاحبه با راديو فردا درباره اين نمايشنامه مي‌گويد:

"طبق نوشته شکسپیر هملت جوانی است که علیه دیکتاتوری بلند می‌شود".


پوستر نمايش هملت به کارگرداني همسر ليلا زند


چگونه ممکن است فردي که از فتنه حمايت کرده و براي آن ريپورتاژ آگهي مي‌سازد با اعضاي دولت( سهوا يا عمدا) ديدار و گفت و گو کند و عکس يادگاري بياندازد؟


هدیه ای که احمدی نژاد از زند و افراد نایاک دریافت کرد


تابلويي که در بالا به رييس‌جمهور در حاشيه نشست سازمان ملل اهدا شد


آيا ناياک از مردم ايران حمايت مي‌کند؟

يکي از مهمترين اهدافي که ناياک در مرامنامه خود به آن اشاره کرده است، " ايستادن و دفاع از حقوق مردم ايران در جامعه بين‌الملل و بويژه در دولت آمريکا است. اما نکته جالب توجه اين است که ناياک هيچگاه اقدامات تروريستي گروهک تروريستي منافقين عليه مردم ايران از قبيل ترور شهداي هسته‌اي در سال‌هاي گذشته را نه تنها محکوم نکرده است، بلکه طبق اسناد و شواهدي که به آن‌ها اشاره شد، اين سازمان با لابي‌هاي رژيم صهيونيستي و بنيادهاي ضد ايراني آمريکايي رابطه بسيار خوبي نيز دارد.

ناياک که ادعا مي‌کند در ميان مقامات بلندپايه آمريکايي نفوذ بسياري داشته و مي‌تواند از طريق لابي‌گري موانع ايرانيان را رفع کند، بايد به اين سوال پاسخ دهد: شما که نفوذ داريد چرا لابي نکرديد تا منافقين از ليست تروريست‌ها خارج نشوند؟

شواهدي از اين قبيل نشان مي‌دهد که ناياک نه تنها نفوذي در قدرت‌هاي سياسي نداشته، بلکه تنها يک سلاح صرف در خدمت ضد انقلاب و غرب است.

هدف غايي ناياک چيست؟

وابستگي شديد اعضاي ناياک به جريان موسوم به اصلاحات و حضور فتنه‌گران و ضد انقلاب در بدنه اين سازمان نشان دهنده اين امر داد که ناياک لابي صد در صد آمريکايي است که هدفش ايران و ايراني بوده و حضور آن فقط مصرف سياسي داخل ايران دارد، زيرا هدف نظام ايران است.

طرح مسائلي از قبيل " تقويت جامعه مدني" در ايران نشان مي‌دهد که ناياك همان خط مشي نخ‌نما شده‌ آمريکا را دنبال مي‌کند و خواستار ايجاد "‌کودتاي مخملي‌" است و دولتمردان آمريكايي اهداف خاص خود را از طريق شوراي موسوم به ايرانيان آمريکا در مورد ايران دنبال مي‌کنند؛ حمايت آشکار اعضاي بلندپايه اين شورا از فتنه سبز و حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري سال 1388 خود مويد اين نکته است.

هشدار به جريان‌هاي سياسي درباره رابطه با ناياک

همان طور که در تصاوير و مدارک بالا اشاره شد، لابي صددرصد آمريکايي ناياک در ارتباط با FBI، CIA و تمامي نهادهاي عليه نظام ايران بوده، در جبهه‌هاي سياسي منحرف کشور در حال نفوذ است و از آنجايي که اين سازمان و افراد وابسته در راستاي فتنه و رسيدن به کودتاي مخملي و عدم عدول از اهداف آمريکا تلاش مي‌کنند، از اينرو به همه جريان‌هاي سياسي داخل کشور هشدار داده مي‌شود که مراقب باشند که آلودگي ارتباط با اينگونه سازمان‌هاي به ظاهر غير انتفاعي و عام‌المنفعه، عواقب اطلاعاتي و امنيتي را به همراه خواهد داشت.

کاندیدای امریکایی ریاست جمهوری وارد ایران شد


کاندیدای امریکایی ریاست جمهوری وارد ایران شد

کاندیدای امریکایی ریاست جمهوری وارد ایران شد

 

به گزارش ” تا انتخاب ۱۱ ” به نقل از تسنیم ،هوشنگ امیراحمدی که اواخر سال گذشته اعلام کرده بود در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ قصد کاندیداتوری دارد، درصدد است طی روزهای آتی با برخی شخصیت‌های سیاسی و همچنین برخی تشکل‌ها و برخی اساتید و نخبگان متمایل به غرب جلساتی داشته باشد.

تسنیم در گزارش خود می‌افزاید: بکارگیری برخی رسانه‌ها از جمله سایت‌های خبری به منظور گفتگو با وی و انتشار سخنان ساختارشکن وی نیز از جمله برنامه‌های هوشنگ امیراحمدی طی روزهای آتی خواهد بود. وی نزدیک به ۴۰ سال است که در آمریکا زندگی می‌کند و تابعیت این کشور را داراست.

  منبع:http://www.taentekhab.com

بيوگرافي هوشنگ امير احمدي

هوشنگ امیراحمدی (زاده ۱۳۲۶ ،ماسال)از اهالی تالش بزرگ استاد دانشگاه دانشگاه راتگرز، دانشگاه ایالتی نیوجرسی و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه است. وی بنیانگذار و رئیس شورای آمریکائیان و ایرانیان نیز هست. این شورا مرکزی برای پژوهش و سیاست‌گذاری است و تلاش دارد ادراک متقابل مردم ایران و ایالات متحده آمریکا را نسبت به یکدیگر بهبود بخشد. وی همچنین از بنیانگذاران و مدیران مرکز تجزیه و تحلیل مسائل ایران است. وی برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ایران (1392) رسما اعلام آمادگی نموده است .

تحصیلات

او ابتدا در ایران و در دانشگاه تبریز در رشتهٔ مهندسی کشاورزی تحصیلات عالی خود را آغاز کرده‌است. سپس به آمریکا رفته و در دانشگاه دالاس مدرک کارشناسی ارشد خود را به‌دست آورده است. او دکترای خود را در رشته برنامه ریزی و توسعه ی بین المللی از دانشگاه کرنل در ایالت نیویورک دریافت کرده است.

تالیفات

تالیفات وی شامل بیش از بیست و پنج کتاب، از جمله پانزده عنوان در مورد رابطه ایران و آمریکا، و بیش از دویست مقاله علمی و مردمی است که به صورت عمده به زبان‌های انگلیسی و فارسی در خارج و داخل کشور منتشر شده اند. از جمله این نوشته ها عبارتند از

  • انقلاب و گُذار اقتصادی: تجربه ایران
  • منطقه دریای خزر بر سر چند راهی: عرصه ای نو برای انرژی و توسعه
  • جزایر کوچک، سیاستهای بزرگ: تنب و ابوموسی در خلیج فارس
  • یالات متحده و خاورمیانه: جستجو برای یافتن افقهای جدید
  • ایران پس از انقلاب
  • ایران و جهان عرب
  • بازسازی و دیپلماسی منطقه ای در خلیج فارس
  • توسعه شهری در جهان اسلام
  • جامعه سیاسی، جامعه مدنی، و توسعه ملی
  • ابزارهای توسعه صنعتی
  • تداوم و گسست

وی در همایش  و گردهمایی ایرانیان خارج از کشور در تهران در زمان دولت آقای دکتر محمود احمدی نژاد به مدیریت آقای اسفندیار رحیم مشایی هم حضور داشته است

امیراحمدی در جواب یک سئوال از عصر ایران این جواب را داد :

شما به عنوان يكي از شاخص ترين چهره هاي لابي كننده براي بهبود رابطه ايران و آمريكا در سال هاي گذشته مطرح بوده ايد . تلاش هاي شما در اين زمينه در چه حوزه هايي متمركز است ؟

رابطه را دولت ها برقرارمی کنند و یا بهبود می خشند. نیروهای غیر دولتی هرگز در هیچ زمان و کشوری نتوانسته اند کاری بیشتر از ایجاد زمینه های لازم برای درک بهتر مسائل فیمابین و یا ایجاد یک پلاتفرم برای گفتگو نمایند. من هم به کمک شورای ایرانیان و امریکائیان، که یک سازمان غیر دولتی و غیر وابسته است، کاری بیش از این نکرده ایم.

یعنی عمده فعالیت های من در این بیست و چند سال گذشته روی درک بهتر و ایجاد یک پلاتفرم مناسب بوده است. باید با افتخار عرض کنم که در این راه ما کامیابی های زیادی داشته ایم و فرصتهای مهمی ایجاد کردیم که متاسفانه از سوی ایران و یا امریکا سوخته شدند.

برای مثال، من سعی کرده ام دولت امریکا را قانع کنم که نسبت به سیاست های گذشته خود در رابطه با ایران اظهار ندامت بکند که در سال 2000 میلادی این کار را کرد وقتی وزیر امورخارجه وقت امریکا از ملت ایران برای کودتای 1332 عذر خواهی کرد و سیاست های امریکا را در پشتیبانی ازعراق اشتباه خواند.

در همان زمان خانم البرایت تحریم ها را ازروی فرش و بعضی مواد غذائی و داروئی هم برداشت. من همچنین سعی کرده ام که سیاست های جنگی نیروهای جنگ طلب امریکا را به جهانیان بشناسانم و جلوی حرکت های تجاوزکارانه احتمالی انها را با کمک خود امریکائیان با نفوذی که در مدیریت شورا حضور داشتند بگیرم که آقای سایروس ونس وزیر امور خارجه دولت آقای جیمی کارتر یکی از آن امریکائیهای مورد نظر است که یک وقت رئیس هیئت مدیره شورا بود.من و شورا در بیست و چند سال گذشته بطور مستمر و بدون هیچگونه تزلزلی با سیاست های تحریمی، انزوائی و تهدیدی امریکا و همدستانش مخالفت آشکار کرده ایم و با نوشته ها و کنفرانس ها و مصاحبه های خود نه تنها این مخالفتها را به گوش دنیا رسانده ایم بلکه علت مخالفت خود وغیر سودمند بودن این سیاست ها را هم بطور مستمر و مستند توضیح داده ایم.

من همچنین دو سال پیش طی یک نامه تکان دهنده رو باز به آقای اوباما تراژدی سوانح هوائی ایران را توضیح دادم و از ایشان خواستم که تحریم را از روی فروش یدکی ها و هواپیماهای مسافربری بردارد که تصادفا جواب مثبت ولی مشروطی هم گرفتم که مورد قبول ایران واقع نشد. مواردی از این نوع زیاد هستند و من به این فعالیت های خود افتخار میکنم. در دوران های متمادی امریکا سیاست های متفاوتی را در باره ایران بکار گفته است و در هر دوره هم یکی از مسائل فیمابین را عمده کرده اند.

مثلا یک وقت امریکا موضوع تروریسم و صلح اعراب و اسرائیل را عمده کرده بود و می خواست "رفتار" ایران را در این رابطه عوض کند و فکر میکرد با تحریم این کار ممکن است که البته دید نمیشود. بعدها در دوره آقای جورج بوش پسر تاکید امریکا رفت روی قضیه غنی سازی اورانیوم و سیاست کاهش قدرت ایران با زور نظامی در کنار تحریم ها و "حرف زدن با مردم ایران". این سیاست هم بدلیل گرفتاریهای امریکا در عراق و افغانستان و مشکلات مالی و هوشیاری ایران عقیم ماند.

دولت اوباما انگارکه کشف تازه ای کرده باشد، مخصوصا بعد از انتخابات 1388، به یکباره عاشق دمکراسی و حقوق بشر در ایران شده است و با عمده کردن این دو موضوع سیاست "براندازی نرم" را پیش گرفته است، یعنی همان سیاست "حرف زدن با مردم ایران" را.
این سیاست با توجه با گرفتاریهای نظامی و اقتصادی امریکا با توان ان کشورهم همخوانی بهتری دارد. اساس این سیاست در استفاده "ابزاری" امریکا و مخالفان جمهوری اسلامی از یکدیگراست وگرنه طرفین وجه مشترک دیگری ندارند.

البته این را هم اضافه کنم که همانطور که ادمیرال ویلیام فالون فرمانده سابق سنتکام امریکا (مرکز فرماندهی ناوگان ان کشور در خلیج فارس و منطقه) اخیرا به من گفت دولت امریکا از روی "یاس و ناچاری" به این نوع سیاست ها روی آورده است. امروز هم من در جهت توضیح این سیاست دو پهلوی آقای اوباما مینویسم و حرف میزنم.

بطور مشخص، سیاست ایرانی دولت آقای اوباما دو پا دارد. یک پای این سیاست "تحریم و تهدید و انزوا و بی ثبات کردن کشور است" و پای دیگر آن هم "حرف زدن با مردم ایران" است. سیاست "مردمی" هم تکیه اش روی "حمایت از خواست های دمکراسی و حقوق بشر"، "دفاع از حقوق اقلیت های قومی و مذهبی"، سیاسی کردن تبریک عید نوروز، سیاسی کردن گشایش مشروط و محدود ویزای دانشجوئی و ...حرکت هايی از اين نظیر است.
من و شورا این سیاست "ابزاری" را برملا کرده و به دنیا نشان داده ایم که این سیاست در ذات خود تغییر رژیم را مد نظر دارد.

 هوشنگ امير احمدي به ايران آمد يا نيامد ؟! 

سال 1389، يکي دو سالي پس از تشکيل شوراي عالي امور ايرانيان خارج از کشور ، دولت نهم اين تشکيلات را با ساز و کار و تبليغات گسترده رسانه‌اي دنبال مي‌کرد. آن روزها جريان موسوم به انحرافي در اوج بود و هنوز مثل اين روزها سايه نشين نشده بود اما يکي از مسائلي که در آن روزها باعث حرف و حديث بسيار شد، حضور هوشنگ امير احمدي بواسطه اين جريان در ايران بود. رسانه‌هاي اصولگرا همواره از اميراحمدي به عنوان دلال ايراني مذاکره با آمريکا ياد مي‌کنند؛ کسي که 10 سال ممنوع الورود به ايران بود. در ماه‌هاي اول آن سال، در سايت‌هاي خبري مطالب ضد و نقيضي در مورد حضورهوشنگ اميراحمدي و دخترش در جزيره کيش به گوش رسيده بود که وي مديريت ساخت بزرگترين هتل و سالن ايران به منظور برگزاري اجلاس سران کشورهاي غيرمتعهد در سال 2012 در منطقه آزاد کيش را بر عهده دارد اما اين موضوع به نوعي تکذيب شد. به هر صورت تکذيب اين مطلب هيچگاه به صورت رسمي صورت نگرفت و زمزمه‌ها در مورد سفر اميراحمدي به ايران همچنان شنيده مي‌شد. پيش از آن هم موضوع حضور خوانندگان لس آنجلسي به گوش رسيد که با واکنش روحانيون نزديک به دولت و اصولگرايان مواجه شد و نهايتا وزيرارشاد دادن مجوز به اين افراد را منتفي اعلام کرد.اما اسفنديار رحيم مشايي در کش و قوس اين موضوع اعلام کرده بود ورود ايرانيان به داخل کشور مشکلي ندارد.

برگزاري همايش ايرانيان خارج از کشور که در 11 مرداد 1389 در ايران برگزار شد؛ موضوعي بود که ردپاي هوشنگ اميراحمدي نيز در آن به چشم خورد و برخي رسانه‌هاي اصولگرا از جمله روزنامه رسالت از دعوت از اين عنصر خارج نشين خبر داد که قرار بوده در اين همايش شرکت کند. در همين راستا حمله تند کيهان نيز نشان از صحت چنين موضوعي داشت. در آن زمان حتي سخنگوي وزارت امورخارجه ايران نيز موضع مبهمي در اين باب اتخاذ کرد که نشان مي داد حضور اميراحمدي به دلايلي در اين همايش لغو شده است. اين در حالي است که برخي سايتها نيز خبر دادند که برخي ايرانيان خارج از کشور با هواپيماهاي اختصاصي به اين مراسم آورده شده‌اند.

پيش از آن ، در سال 86 سايت الف» در گزارشي از حضور اميراحمدي در زادگاهش، شهر شاندرمن (از بخش‌هاي شهرستان ماسال) خبر داد. در اين خبر آمده بود که حضور اميراحمدي در حوزه انتخابي تالش که ترکيبي از شهرستان‌هاي تالش، رضوانشهر و ماسال است و در اين ميان چند روزي را نيز در يکي از هتل‌هاي کيش به سربرده و با برخي کارگزاران رسانه اي ايران ديدار داشته است. الف آورده بود که اميراحمدي به دلال روابط ايران و آمريکا معروف است و هم اکنون استاد برنامه ريزي و توسعه بين المللي دانشگاه راتگزر ايالت نيوجرسي است.

هوشنگ امير احمدي، همچنين بعدها در گفت‌وگو با شهروند امروز ، تصريح کرد: بعد از 10 سال که دولت آقاي خاتمي مرا از حضور در ايران منع کرد، آقاي احمدي نژاد درخواستم براي حضور در ايران را پذيرفت و من به اين سفر آمدم. اميراحمدي گفت: ده سال بود که به ايران نيامده بودم. آخرين بار تابستان سال 1997 بود که به ايران آمدم و سال بعد از آن که مي خواستم به ايران بيايم، اتفاقات کوي دانشگاه تهران رخ داد و متاسفانه برخي مطبوعات در ايران آن ماجرا را به من ربط دادند و بعد از آن هم امکان آمدن دوباره به ايران از من سلب شد. بنابراين من در اين سال‌ها نتوانستم به ايران بيايم تا اينکه در جلسات ديدار و گفت‌وگويي که با آقاي دکتر احمدي نژاد داشتم و خصوصا در آخرين ديدار ما که در سفر ايشان به نيويورک صورت گرفت، در اين باره گفت وگوهايي شد. تا اينکه چندي پس از آن سفر، آقاي احمدي نژاد طي يادداشتي از من خواستند که به کشور بازگردم و هماهنگي‌هاي لازم را با برخي مقامات نيز انجام دادند.روزنامه رسالت نيز در مرداد ماه 1389 نوشت که هوشنگ امير احمدي براي سومين بار در ماه‌هاي اخير وارد ايران شده و تحرکات سياسي و تجاري خود را آغاز کرده است. در اين مطلب آمده بود که امير احمدي که ساکن آمريکا بوده و در سال‌هاي اخير به عنوان دلال غيررسمي براي ايجاد روابط ميان ايران و آمريکا تلاش‌هاي ناموفقي داشته است طي روزهاي اخير وارد ايران شده و هم اکنون در گيلان به سر مي برد و شنيده شده است وي قصد دارد در پي صدور قطعنامه اخير شوراي امنيت عليه ايران در ملاقات‌هايي با برخي عناصر سياسي رايزني‌هايي را انجام دهد. وي در کنار تحرکات سياسي در پي اخذ وام براي ساخت هتل در کيش بوده و اهداف تجاري را دنبال مي کند.

کيهان اما در سرمقاله خود در يازدهم مرداد 1389 نوشت که از چندماه قبل که زمزمه برپايي اين همايش آغاز شد به آساني قابل پيش بيني بود که تحت پوشش و نام جذاب «همايش بزرگ ايرانيان خارج از کشور» چه آشي قرار است پخته شود و چه کساني اين ديگ را دور از چشم رئيس جمهور محترم و تنها با سوء استفاده از نام و جايگاه و متاسفانه اعتماد غيرقابل توجيه ايشان، روي اجاق گذاشته‌اند!... اين دفعه اما، زبان به کام گرفتيم و قلم به نيام کشيديم تا مانند هميشه، اولين صدا را به اعتراض بلند نکرده باشيم و منتظر مانديم که فلان مسئول حقوقي، فلان حافظ منافع ملي، فلان مرکز اطلاعاتي و امنيتي، فلان مسوول سياست خارجي و... صدايي به اعتراض بلند کند و به عنوان ابتدايي ترين وظيفه قانوني خود از برخي پلشتي‌هاي آشکار در برپايي اين همايش جلوگيري کند ...

اما پس از برگزاري اين مراسم ، جانشين احمدي‌نژاد در شوراي عالي امور ايرانيان خارج از کشور و رييس دفتر رييس جمهور شايعات برخي رسانه‌ها در مورد دعوت از هوشنگ امير احمدي به همايش ايرانيان مقيم خارج از کشور را بي اساس دانست. اسفنديار رحيم مشايي در گفت و گو با ايرنا تصريح کرد: کسي که نسبت به آرمان‌هاي انقلاب موضع منفي دارد، در اين همايش شرکت نمي کند. رييس دفتر رييس جمهوري در پاسخ به سوالي در خصوص اينکه چه کساني و با چه هدفي به اين همايش دعوت شده اند؟ گفت: تعداد علاقه مندان به شرکت در اين همايش بسيار بود. وي با بيان اينکه هر همايشي، داراي محدوديت است، توضيح داد: با توجه به اينکه هر سالني محدوديت جا دارد، بايد براي تنظيم برنامه‌هاي همايش تعداد معيني دعوت شوند، به همين منظور و براي اينکه بهترين گزينه‌ها انتخاب شوند، اقدام خوبي صورت گرفت.

دکتر امیر احمدی از زبان خودش:


ايشان در معرفي خود گفتند متولد ۱۳۲۶..هستم ايشان با ياد اوري خاطرات دانش اموزي از سختي هاي زياد  تحصيل دانش در ايام گذشته گفتند و اينكه همواره با معدل بالا قبول مي شدند و پس از اخذ ديپلم نيز در چندين رشته پذيرفته شده بودند از جمله پزشكي دانشگاه تبريز ،مهندسي كشاورزي ،زيست شناسي و.... كه بعلت نبود وسائل اطلاع رساني تا مدتها از قبولي خويش بي خبر بود  استاد امير احمدي در ادامه صحبت هايشان گفتند كه سالها شعر مي سرودم و قصه مي نوشتم كه بعضي از آنها حتي در مجلات آن زمان نيز چاپ شـده اند . مجله باران را در لاهيجان چاپ كرده و شعر معروف با خيل فرزانگان سرخ و كتاب كابوس از ديگر آثارم مي باشد .امير احمدي همچنين به سابقه تدريس در دانشكده مديريت لاهيجان نيز اشاره كردند ايشان با اشاره به سخت گيري ساواك براي عضويت در حزب رستاخيز گفتند به علت سختگيري ساواك و مشكلات فراواني كه بوجود آوردند در سال ۱۳۵۴از ايران خارج شدم در ابتدا به تركيه و سپس به امريكا رفتم در امريكا بعلت احراز رتبه نخست در يادگيري زبان انگليسي در دانشگاه دالاس پذيرفته شدم و بعد از اخذ مدرك عالي به دانشگاه كلرنل رفتم و دكتري توسعه و برنامه ريزي گرفتم و از سال ١٩٨٣ ميلادي در دانشگاه راتجرز دانشگاه ايالاتي نيوجرسي استخدام شده و از آن موقع استاديار و دانشيار و بعد استاد تمام و بعنوان استاد ممتاز رئيس دپارتمان دانشگاه و رئيس دانشگاه بودم و الان هم سالهاست كه در مطالعات خاورميانه اين دانشگاه هستم   . جامعه مدني را اولين بار من مطرح كردم (قبل از خاتمي ) خيلي ها آن زمان مي گفتند امير احمدي مرغي در جمهوري اسلامي پيدا كرده كه شير مي دهد ايشان در ادامه گفتند چيزي كه هميشه از معيارهايم بوده اين است كه اول اينكه من تالشم دوم اينكه ايرانيم و سوم اينكه مسلمانم و وقتي اين سه مورد را روي هم گذاشتم دو چيز خيلي مهم به دست امد منافع ملي ايران و منافع منطقه اي تالش ، اينها را فراموش نكرده ام و اميدوارم با همين تفكر زندگيم تمام بشود و حتما هم همينطور خواهد بود .

منبع:http://azadamirkhizi.blogfa.com