ورزش ها و بازيهاي كهن در حصارخروان
ورزش ها و بازيهاي كهن در حصارخروان
تات بوک :شايد بازي و ورزش، تنها مقولهاي تفنني و تفريحي به نظر برسد. اما روح و جسم آدمي براي افزايش فعاليت روزانه و كيفيتر شدن آْن نيازمند ورزش و سرگرمي نيز هست.
پيش از آنكه ورزشهاي مدرن و گاه نامناسب به جامعه ايراني هجوم آورد، تفريحات و ورزشهاي بومي بخشي از فرهنگ مردم بود. بماند كه در سالهاي اخير تماشاي ورزش ديگران از طريق تلويزيون و ماهواره، خود جاي ورزش را هم گرفته است.
در متون تاريخي دشت و شهر قزوين، دوران صفويه از نظر ارائه مدرک مستند درباره گونه هاي مختلف ورزش و بازيداراي اهميت به سزايي است.[1]
بنابر آنچه که در نوشته هاي تاريخي و بويژه سفرنامه ها آمده مشاهده مي کنيم که شهر قزوين در زمينه فعاليتهاي ورزشي بازيها و سرگرميها و کارهاي نمايشي از شهرهاي پر فعاليت ايران به شمار مي رفته است. اين فعاليتها در دو گونه از جايگاهها برگزار ميشده است، نخست در فضاي آزاد و به طو عمده در ميدانهاي بزرگ شهر به ويژه ميدان سعادت و يا ميدانشاه و ديگري در جايگاههاي سربسته چون: زورخانه ها ، چاله حوضها ، تکيه ها و قهوه خانه ها. [2]
دهستان حصارخروان نيز در دهههاي گذشته داراي جلوههاي قابل اعتنائي از ورزش و سرگرمي بود. سرگرمي ها و ورزشهايي چون كشتي، تير اندازي، تيله بازي، شعبدهبازي، شبيه خواني، چوب جنگ، در محلات مختلف براي جوانان جاذبههائي داشت. در ادامه به برخي از اين ورزشها و تفريحات اشاره ميشود:

چوب چنگ
اين ورزش در روستاهاي ديگر قزوين هم رايج بود و در حصارخروان، خاص جشنها و به ويژه جشن شبعروسي بود. در مراسم عروسي، وقت مخصوص اين بازي همراه با كاروان داماد(زاما) بود. هنگام عصر كه داماد، از حمام عمومي بازميگشت و همراه با ساقدوشها(زاما برار) به خانه خود مراجعه ميكرد، جوانان ماجراجو و علاقهمند دو به دو، به چوب چمگ ميپرداختند.
اين بازي همراه با حركات حماسي-بزمي و نيمي رقص، نيمي سلحشوري اتجام ميگرفت و چون دو مبارز خسته ميشدند ميدان را به ديگران ميسپردند. كودكان و نوجوانان نيز در مجاور آنها، ميكوشيدند، ضمن تمرين چوب جنگ، خود را براي هنرنمائي در جشن عروسي بستگان خود در سالهاي آينده آماده كنند. داما، گاه به جواناني كه خوب هنرنمائي ميكردند، هديه نقدي هم ميداد؛ در كنار اين هديه، درود و صلوات، اسپند و هلهله نيز گرمي هنرنمائي آنها را دوچندان ميكرد.
اين سرگرمي متاسفانه در دهه اخير از رونق افتاده است.
آلّک جِنبِش (الک دولک)
اين ورزش نيز در اغلب روستاهاي ديگر قزوين از جمله ولامدر، انيجلاق، رزجرد و... هم رواج داشت. در اين بازي گروهي، بازيكنان به دوگروه تقسيم ميشدند، اساس بازي با دو قطعه چوب بلند(آلك) و كوتاه (جنبش) شكل ميگرفت. يك گروه كه به قيد قرعه انتخاب ميشد، بازي را شروع ميكرد و با آلك، جنبش را به سوي گروه حريف پرتاب ميكرد، اگر حريف، جنبش را ميگرفت، برنده بود و بازي بايد به او سپرده ميشد. اگر حريف بازي را ميباخت كارش وانفسا بود، اعضاي گروه برنده هر يك، جنبش را با آلك در يك امتداد پرتاب ميكردند تاآنكه به نقطه دوري ميافتد و تيم حريف كه شكست خورده بود، از آن نقطه تا مبدأ بازي بايد "زو" ميكشيد.
اين بازي اغلب پسرانه بود اما در محيطهاي بسته و حياطهاي بزرگ كه محارم در آن آسايش داشتند، خواهر و بردارها هم با اين بازي سرگرمي خوبي داشتند.
اين بازي با تفاوت هاي اندكي به آلك جنبش دخترانه و پسرانه تقسيم ميشد، بازي دخترانه محتاطانهتر بود؛ جنبش را روي دو سنگ استوار ميكردند تا با ضربه آلك، پرتاب آن آرامتر و كمخطرتر باشد. بازي پسرانه برخلاف آن سهمگين تر بود، جنبش را با دست پرتاب ميكردند و با آلك بر آن ضربه ميزدند و ممكن بود به سر و روي ديگران اصابت كند.
هفت سنگ
اين بازي اغلب دخترانه بود و حياطهاي بزرگ كه محارم در آن آسايش داشتند، انجام ميگرفت ولي بازي مورد علاقه پسرهاي كودك و نوجوان هم بود.
در اين بازي كه گروهي انجام ميشد دو گروه حريف مقابل هم قرار ميگرفتند، هفت سنگِ تخت(لَپ پَر) روي هم قرار ميگرفت و با توپي بر آنها كوبيده ميشد، گروه حريف ميكوشيدند، سنگهاي پراكنده شده را دوباره روي هم بچينند و گروه نخست، ميكوشيد آنان را با توپ بزند، اگر توپ به حريف اصابت ميكرد، بازي همچنان با محوريت گروه نخست ادامه مييافت و در غير اين صورت، حريف بازي را شروع ميكرد.
بازيهاي ديگر، "وسطي"، "قاپ بازي"، "گردوبازي"، بادامبازي"، فينقلي بازي"، "تيله بازي"، "قيش بازي"، "آفتاب- مهتاب" و.. بودند. در آينده درباره اين بازيها نيز توضيحات مفصلتري ارائه خواهد شد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] شبكه اطلاعرساني قزوين
[2] همان