حضرت امام خميني(ره) هم سريال «اوشين» را مي ديدند!
امام خامنهاي در ديدار با اعضاى مجمع نويسندگان مسلمان (28 مهر 1370):
«چند شب پيش از اين، نمايشنامهيى را در اينجا نمايش دادند - «ايوب
پيامبر»(15) - كه خيلى خيلى خوب بود؛ كار يكى از همين آقايان رفقاى شما -
آقاى سلحشور - بود. در اين فيلمهاى فارسى، با اينكه هنرپيشههاى خوبى
داريم و چند نفر هنرپيشهى واقعاً خيلى خوب داريم كه از لحاظ بازى خيلى
قويند - اين چند نفرى كه معروف هستند - اما بعضى از فيلمنامهها
بىارزشند! واقعاً آدم تعجب مىكند كه اين فيلمنامهنويس، چهطور نشسته
اين فيلمنامهى به اين چرندى را سر هم كرده است! امسال در ايام نوروز
سريالى(16) را نشان مىدادند كه ما هم هر شب متأسفانه نشستيم تماشا
كرديم! دايماً انتظار داشتم كه اين سريال به جايى برسد؛ تا اينكه شب آخر
تمام شد و به جايى هم نرسيد و ما بورِ بور شديم! با اينكه چند نفر
هنرپيشهى خيلى خوب در آن بازى مىكردند، انصافاً هم خوب بازى مىكردند و
فضاسازيهاى خوبى هم داشت، اما يك فيلمنامهى چرندِ چرند و خالىِ خالى
داشت، كه اصلاً اول تا آخرش يك ذره خوب نبود، مطابق با واقع نبود، غلط
بود، دروغ بود، و بعد هم بىمعنى و بىمزه تمام شد!
ژاپنيها برمىدارند از زندگى معمولى و شخصى يك نفر، يك موضوع براى فيلم
درست مىكنند، كه مطابق با واقع است. اصلاً علت جاذبهى فيلمهاى ژاپنى هم
اين است. البته هنرپيشههاى خوبى دارند، اما علت جاذبه اين است كه درست
مطابق با واقع است. اين سريال «سالهاى دور از خانه»يى كه نشان مىدادند،
كه همه را جذب كرد، حتّى امام را - حاج احمد آقا مىگفت كه امام مرتب اين
سريال را نگاه مىكردند - علتش چيست؟ چون زندگىيى كه آن شخص در فيلم
دارد، و آن كارى كه او دارد مىكند، درست مطابق با واقع است؛ يعنى همانى
است كه واقعيت دارد. اصلاً هنرمند اين است؛ بايد واقعيت را عكسبرگردان
كند و به آدم نشان بدهد؛ حتّى آن مقدارى كه آدم نمىبيند، برجسته كند،
واقعيت را با همهى ريزهكاريهايش جلا بدهد و جلوى چشم آدم بگذارد. آن
سريالى كه اشاره كردم، اينطور نبود؛ آن سحرِ ماه رمضانش، آن افطارِ ماه
رمضانش، آن مجلس روضهاش؛ آخر هم بىمعنى و بىمزه و بىواقعيت! واقعاً
جامعهى ما اين است؟! اصلاً هيچ چيز سرشان نمىشود!
در چنين فضايى، من نمايشنامهى «ايوب پيامبر» را واقعاً يك برداشتِ صحيحِ
«چند شب پيش از اين، نمايشنامهيى را در اينجا نمايش دادند - «ايوب
پيامبر»(15) - كه خيلى خيلى خوب بود؛ كار يكى از همين آقايان رفقاى شما -
آقاى سلحشور - بود. در اين فيلمهاى فارسى، با اينكه هنرپيشههاى خوبى
داريم و چند نفر هنرپيشهى واقعاً خيلى خوب داريم كه از لحاظ بازى خيلى
قويند - اين چند نفرى كه معروف هستند - اما بعضى از فيلمنامهها
بىارزشند! واقعاً آدم تعجب مىكند كه اين فيلمنامهنويس، چهطور نشسته
اين فيلمنامهى به اين چرندى را سر هم كرده است! امسال در ايام نوروز
سريالى(16) را نشان مىدادند كه ما هم هر شب متأسفانه نشستيم تماشا
كرديم! دايماً انتظار داشتم كه اين سريال به جايى برسد؛ تا اينكه شب آخر
تمام شد و به جايى هم نرسيد و ما بورِ بور شديم! با اينكه چند نفر
هنرپيشهى خيلى خوب در آن بازى مىكردند، انصافاً هم خوب بازى مىكردند و
فضاسازيهاى خوبى هم داشت، اما يك فيلمنامهى چرندِ چرند و خالىِ خالى
داشت، كه اصلاً اول تا آخرش يك ذره خوب نبود، مطابق با واقع نبود، غلط
بود، دروغ بود، و بعد هم بىمعنى و بىمزه تمام شد!
ژاپنيها برمىدارند از زندگى معمولى و شخصى يك نفر، يك موضوع براى فيلم
درست مىكنند، كه مطابق با واقع است. اصلاً علت جاذبهى فيلمهاى ژاپنى هم
اين است. البته هنرپيشههاى خوبى دارند، اما علت جاذبه اين است كه درست
مطابق با واقع است. اين سريال «سالهاى دور از خانه»يى كه نشان مىدادند،
كه همه را جذب كرد، حتّى امام را - حاج احمد آقا مىگفت كه امام مرتب اين
سريال را نگاه مىكردند - علتش چيست؟ چون زندگىيى كه آن شخص در فيلم
دارد، و آن كارى كه او دارد مىكند، درست مطابق با واقع است؛ يعنى همانى
است كه واقعيت دارد. اصلاً هنرمند اين است؛ بايد واقعيت را عكسبرگردان
كند و به آدم نشان بدهد؛ حتّى آن مقدارى كه آدم نمىبيند، برجسته كند،
واقعيت را با همهى ريزهكاريهايش جلا بدهد و جلوى چشم آدم بگذارد. آن
سريالى كه اشاره كردم، اينطور نبود؛ آن سحرِ ماه رمضانش، آن افطارِ ماه
رمضانش، آن مجلس روضهاش؛ آخر هم بىمعنى و بىمزه و بىواقعيت! واقعاً
جامعهى ما اين است؟! اصلاً هيچ چيز سرشان نمىشود!
در چنين فضايى، من نمايشنامهى «ايوب پيامبر» را واقعاً يك برداشتِ صحيحِ
متينِ بىاشكالى از يك كار به آن مهمى ديدم.»
+ نوشته شده در پنجشنبه دوم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 18:11 توسط M (مشاور حصارنا)
|