http://dl.topnaz.com/2013/03/postcard-10.jpg

بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی

بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو

بوی یاس جانمازه  ترمه مادر بزرگ

با اینا زمستونو سر می کنم       با اینا خستگیمو در می کنم

شادی شکستن قلک پول  وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد                بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب

با اینا زمستونو سر می کنم       با اینا خستگیمو در می کنم

فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه

شوق یک خیز بلند از روی بوته های نور

برق کفش جفت شده تو گنجه ها

 با اینا زمستونو سر می کنم         با اینا خستگیمو در می کنم

عشق یک ستاره ساختن با دولک

ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه

بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب

با اینا زمستونو سر می کنم         با اینا خستگیمو در می کنم

بوی باغچه بوی حوض.عطر خوب نذری

شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن

توی جوی لاجوردی هوس یه آب تنی

با اینا زمستونو سر می کنم      با اینا خستگیمو در می کنم

***

خستگیمون در رفت؟ چقد منتظر عید بودیم؟ حالا اومد .یه عید کم رنگ تر از عیدای دیگه. هر سال این طوره،دیگه این بوهای خوب کمتر به مشام می رسه.اگه فرهاد بود چقد دلگیر می شد از این همه سنت خوبی که فراموش کردیم.. ماحق داشتیم این کارو کنیم؟

 _ بچه های بزرگ پیک شادیتونو تا صفحه چند حل کردید؟

 _ روز اول عید کارتون رابین هودو دیدید؟

_ چقد عیدی گرفتی ؟

_ دیوان حافظمون کجاست؟

بچه ها چرا بزرگ شدیم؟ چه آرزویی بود که همه میگفتن دوست دارم زودتر بزرگ شم... این بزرگ بودنه؟ اوف بر این بزرگی..

وای که اين شبايي که نزديكه شب عیده چقد دلم واسه قدیما تنگ شده..         این روزا بچه ها مثل قدیما از اومدن عید خوش حال نیستن اونا فقط تو فکر بازیا جدید کامپیوترین ، این روزا دست همه مامانا درد می کنه پس خونه تکونی تعطیل، این روزا به بهانه گرون شدن همه چیز،  باباها هم دست خالی میان خونه ،  خواهرم همه پس اندازشو داد لوازم آرایشی گرفت ، داداشم رفته جیب بابارو زده ویه عروسک خریده که همش تو اتاق تنها باهاش حرف می زنه، دختر کوچیکه همسایه، سیصدوشصت و پنج روزه مدام داره گریه می کنه ، ماهیا توی حوض دارن نقشه راه شیری رو از ماه می پرسن ،باطری ساعت خروسمون تموم شده ،دیگه اذون نمی گه !! آره بخند این دنیای ماست....

بگذریم وقتی یه نفس عمیق پرخاک کشیدی ناخوداگاه رو زبونت می آد                  "گفتنی ها کم نیست / منوتو کم گفتیم" امسال هم گذشت با بدی ها ،  خوبی ها ،غصه ها و... یه دفتر به دفتر خاطره هامون اضافه شد و چند تار موی سپید به مو هامون.

سال نود و يك  شاید پرجنب وجوش تراز بقیه سالها بود. برای وبلاگ نويسها يه انجمن به وجود اومد وشهرو یه تکون داد.یه بیداری هایی واسه ما لذت بخش بود.  ما از دور دیدیمتون ! ، پشت سرمون حرف زدید وتو رومون تعریف ،ما می دونستیم اما خندیدیم تو صورتتون ! گذشت وما گذشتیم ازتون .بیخیال.

سال نود و يك رو ما نام گذاری کردیم ! با اجازه بزرگترا گذاشتیمش

 "سال طنزهای بی ادبانه " اره بی ادبانه .برید تو فکر مسئولین محترم.

نه ولش کن نمیتونیم تاادارات باز شدن از این اتاق به اون اتاقمون کنن!! دوستانمان،عزیزانانمان ،هوادارانمان سال 92 رو با یه قدرت بیشتر شروع می کنیم فقط به عشق شما، به عشق شما در اين انجمن جمع می شیم،به عشق شما مي نويسيم ، به عشق شما پست می زنیم،به عشق شما...

آره بدونید فقط عشق به شماست که ما رو وادار به حیات می کنه.می رویم به سوی آینده به شرط فراموش نکردن گذشته ،می رویم به سوی آینده باسری سربلند ودلی سر به زیر ،می رویم به سوی آینده با دلهای متحد ودستهای زنجیر شده،

دلمون قرصه که شما هوای ما رو دارید.

برام یه اس ام اس اومد،قشنگه تقدیمش می کنم به شما

 "زمستان است؛هوا پرشده از دوستت دارم هایی که به باد ها سپرده ام... کاش پنجره ات باز باشد"

از تموم عزيزاني كه به وبلاگ انجمن ما به هر طريقي سر زدند و با پيشنهادات و انتقاداتشون ما رو كمك كردند تشكر و قدرداني مي كنم و اميدواريم در سال جديد نيز بتونيم بيش از پيش به دوستان خدمت رساني كنيم.

از نويسندگان وبلاگ انجمن نهايت تشكر و قدرداني را دارم چون اگر موفقيتي براي وبلاگ بدست اومده، حاصل مطالب و زحمات اين عزيزانه.

امیدوارم همه ی مسلمونها یه سال بی درد پيش روشون باشه و مردمان شهر عزيزتر از جانم حصارخروان سالي سراسر شادي و خير و بركت داشته باشن.

http://s1.picofile.com/file/7687395692/Image0458.jpg